سناریوی مرد جنایتکار برای پنهان کردن راز قتل همسر
+0
رأی دهید
-0
سناریوی مرد جنایتکار برای پنهان کردن راز قتل همسر
مردی که با طرح یک سناریوی ساختگی قصد داشت خود را از اتهام قتل همسرش دور نگه دارد پس از یک سال تحقیقات ویژه ناچار به افشای حقیقت شد.
این مرد 75 ساله که حمید نام دارد انگیزه اش از قتل همسر 56 ساله خود را اختلافات خانوادگی و خشم لحظه یی اعلام کرد.
اواسط آبان ماه سال گذشته تماس تلفنی مردی مسن با مرکز فوریت های پلیسی 110 کارآگاهان جنایی اصفهان را به خانه وی کشاند تا به تحقیق درباره قتل همسر 56 ساله او به نام اقدس بپردازند.
پیکر بی جان اقدس داخل یکی از اتاق ها در حالی رها شده بود که آثار کبودی دور گردن وی نشان می داد این زن بر اثر خفگی جان باخته است. آنچه که بیش از همه توجه کارآگاهان را به خود جلب کرد، به هم ریختگی اسباب و اثاثیه خانه بود که می توانست دلیلی برای اثبات این مدعا باشد که قاتل یا قاتلان قصد سرقت از قربانگاه را داشته اند.
هنگامی که حمید شوهر 75 ساله مقتول که از مرگ همسرش پریشان به نظر می رسید از سوی کارآگاهان تحت بازجویی قرار گرفت تا به تشریح انگیزه ها و مظنونان احتمالی این جنایت و سرنخ هایی که در اختیار دارد بپردازد، بر نخستین فرضیه پلیس مبنی بر وقوع سرقت مهر تایید زد و گفت؛ قاتل یا قاتلان با طمع به دست آوردن اشیای عتیقه یی که در خانه نگهداری می کردم وارد منزل من شدند و پس از کشتن همسرم مبلغی پول نقد و چند قلم شیء قیمتی را با خود بردند، اما این حادثه هنگامی روی داد که من در منزل حضور نداشتم و به همین خاطر نیز به فرد خاصی مظنون نیستم.
در حالی که شواهد ظاهری و اظهارات همسر مقتول فرضیه وقوع سرقت مرگبار را تایید می کردند کارآگاهان خود را در برابر پرسشی دیدند که می توانست مسیر تحقیقات را دگرگون کند. در بازرسی دقیق قتل در ورودی خانه مشخص شد این قفل سالم است و در واقع قاتل یا قاتلان برای ورود به محل جنایت مجبور به شکستن آن نشده اند و اقدس خودش در را به روی آنها گشوده است.
در صورت صحت این فرضیه مقتول قطعاً عامل یا عاملان جنایت را می شناخته و با آنها رابطه صمیمانه یی داشته است حال آنکه هیچ یک از اقوام و آشنایان این خانواده مورد ظن حمید قرار نداشتند.
پس از انتقال جسد به پزشکی قانونی کارآگاهان جنایی اصفهان به تحقیقات خود درباره زندگی خصوصی اقدس ادامه دادند و با پرس وجوهای غیررسمی از آشنایان این زن و شوهرش به وجود اختلافاتی میان این زوج پی بردند. به همین خاطر به دستور بازپرس پرونده حمید را به اداره آگاهی فراخواندند و به بازجویی از وی پرداختند. حمید در برابر سوالات کارآگاهان اتهام قتل را به شدت تکذیب کرد و خودش را بی گناه خواند اما از آنجا که تحقیقات از وی به پایان نرسیده و او به صورت مرتب مجبور بود به اداره آگاهی برود و پشت میز بازجویی بنشیند این بار دست به اقدامی زد که گناهکار بودنش را تایید می کرد.
این مرد در حین انجام تحقیقات در ملاقاتی خصوصی با افسر پرونده قتل اقدس به وی پیشنهاد داد در ازای دریافت مبلغی کلان از تحقیق درباره این پرونده دست بکشد و شرایطی را فراهم کند که وی از مظان اتهام دور بماند. افسر پرونده زمانی که با این پیشنهاد مواجه شد نسبت به قاتل بودن حمید اطمینان یافت و با به کارگیری ترفندهای پلیسی شرایطی را به وجود آورد که وی در بن بست قرار گرفت و در نهایت پس از گذشت حدود یک سال از وقوع جنایت به کشتن همسرش اقرار کرد.
حمید گفت؛ من و اقدس از مدت ها قبل با هم اختلاف داشتیم و بر سر هر موضوعی با یکدیگر درگیر می شدیم. روز حادثه هنگامی که در محل کارم بودم اقدس برایم ناهار آورد و در آنجا بر سر موضوعی به مشاجره با یکدیگر پرداختیم. این درگیری مرا به حدی عصبی کرده بود که حتی پس از خروج اقدس از محل کارم هم نتوانستم خودم را کنترل کنم و تصمیم گرفتم وی را به قتل برسانم برای همین دو ساعت بعد به خانه رفتم و بار دیگر با او درگیر شدم و در نهایت وی را خفه کردم سپس با به هم ریختن اسباب و اثاثیه خانه سعی کردم این طور وانمود کنم که اقدس قربانی سارقان شده است. بنابر این گزارش پس از اعترافات مرد همسرکش وی بازداشت شد

این مرد 75 ساله که حمید نام دارد انگیزه اش از قتل همسر 56 ساله خود را اختلافات خانوادگی و خشم لحظه یی اعلام کرد.
اواسط آبان ماه سال گذشته تماس تلفنی مردی مسن با مرکز فوریت های پلیسی 110 کارآگاهان جنایی اصفهان را به خانه وی کشاند تا به تحقیق درباره قتل همسر 56 ساله او به نام اقدس بپردازند.
پیکر بی جان اقدس داخل یکی از اتاق ها در حالی رها شده بود که آثار کبودی دور گردن وی نشان می داد این زن بر اثر خفگی جان باخته است. آنچه که بیش از همه توجه کارآگاهان را به خود جلب کرد، به هم ریختگی اسباب و اثاثیه خانه بود که می توانست دلیلی برای اثبات این مدعا باشد که قاتل یا قاتلان قصد سرقت از قربانگاه را داشته اند.
هنگامی که حمید شوهر 75 ساله مقتول که از مرگ همسرش پریشان به نظر می رسید از سوی کارآگاهان تحت بازجویی قرار گرفت تا به تشریح انگیزه ها و مظنونان احتمالی این جنایت و سرنخ هایی که در اختیار دارد بپردازد، بر نخستین فرضیه پلیس مبنی بر وقوع سرقت مهر تایید زد و گفت؛ قاتل یا قاتلان با طمع به دست آوردن اشیای عتیقه یی که در خانه نگهداری می کردم وارد منزل من شدند و پس از کشتن همسرم مبلغی پول نقد و چند قلم شیء قیمتی را با خود بردند، اما این حادثه هنگامی روی داد که من در منزل حضور نداشتم و به همین خاطر نیز به فرد خاصی مظنون نیستم.
در حالی که شواهد ظاهری و اظهارات همسر مقتول فرضیه وقوع سرقت مرگبار را تایید می کردند کارآگاهان خود را در برابر پرسشی دیدند که می توانست مسیر تحقیقات را دگرگون کند. در بازرسی دقیق قتل در ورودی خانه مشخص شد این قفل سالم است و در واقع قاتل یا قاتلان برای ورود به محل جنایت مجبور به شکستن آن نشده اند و اقدس خودش در را به روی آنها گشوده است.
در صورت صحت این فرضیه مقتول قطعاً عامل یا عاملان جنایت را می شناخته و با آنها رابطه صمیمانه یی داشته است حال آنکه هیچ یک از اقوام و آشنایان این خانواده مورد ظن حمید قرار نداشتند.
پس از انتقال جسد به پزشکی قانونی کارآگاهان جنایی اصفهان به تحقیقات خود درباره زندگی خصوصی اقدس ادامه دادند و با پرس وجوهای غیررسمی از آشنایان این زن و شوهرش به وجود اختلافاتی میان این زوج پی بردند. به همین خاطر به دستور بازپرس پرونده حمید را به اداره آگاهی فراخواندند و به بازجویی از وی پرداختند. حمید در برابر سوالات کارآگاهان اتهام قتل را به شدت تکذیب کرد و خودش را بی گناه خواند اما از آنجا که تحقیقات از وی به پایان نرسیده و او به صورت مرتب مجبور بود به اداره آگاهی برود و پشت میز بازجویی بنشیند این بار دست به اقدامی زد که گناهکار بودنش را تایید می کرد.
این مرد در حین انجام تحقیقات در ملاقاتی خصوصی با افسر پرونده قتل اقدس به وی پیشنهاد داد در ازای دریافت مبلغی کلان از تحقیق درباره این پرونده دست بکشد و شرایطی را فراهم کند که وی از مظان اتهام دور بماند. افسر پرونده زمانی که با این پیشنهاد مواجه شد نسبت به قاتل بودن حمید اطمینان یافت و با به کارگیری ترفندهای پلیسی شرایطی را به وجود آورد که وی در بن بست قرار گرفت و در نهایت پس از گذشت حدود یک سال از وقوع جنایت به کشتن همسرش اقرار کرد.
حمید گفت؛ من و اقدس از مدت ها قبل با هم اختلاف داشتیم و بر سر هر موضوعی با یکدیگر درگیر می شدیم. روز حادثه هنگامی که در محل کارم بودم اقدس برایم ناهار آورد و در آنجا بر سر موضوعی به مشاجره با یکدیگر پرداختیم. این درگیری مرا به حدی عصبی کرده بود که حتی پس از خروج اقدس از محل کارم هم نتوانستم خودم را کنترل کنم و تصمیم گرفتم وی را به قتل برسانم برای همین دو ساعت بعد به خانه رفتم و بار دیگر با او درگیر شدم و در نهایت وی را خفه کردم سپس با به هم ریختن اسباب و اثاثیه خانه سعی کردم این طور وانمود کنم که اقدس قربانی سارقان شده است. بنابر این گزارش پس از اعترافات مرد همسرکش وی بازداشت شد