بالاخره فیلم سینمایی مسیح ـ یا همان بشارت منجی ـ ساخته نادر طالبزاده اکران شد. تیزر این فیلم هم با حرف و حدیثهایی از تلویریون پخش میشود.
تنها مصاحبه کارگردان این سریال،
مسیح این بار مصلوب نمیشود!
ساخت فیلمى درباره «مسیح»، به وسیله یک مسلمان شیعى خیلى جالب است. البته مراجعه به متون دینى ما شیعیان، عظمت مسیح - پسر مریم - را به خوبى براى ما نمایان مىکند. پس جاى تعجب نیست که کسى مثل «نادر طالب زاده» که در حضور سینمایى خود با پشتوانه قوى علمى، فرهنگى، سینمایى، دغدغه بسیارى براى شکست جنگ فرهنگى نابرابر کنونى داشته باشد. این مصاحبه که تنها مصاحبه کارگردان در خصوص فیلم مسیح می باشد در سال 82 صورت پذیرفت که در آن زمان نام فیلم "بشارت منجی" انتخاب شده بود و هنوز فیلم "مصائب مسیح" ساخته نشده بود.
ما برای رعایت امانت در نقل قولها عین عبارتهای به کار رفته را منتشر میکنیم.لذا منظور از عبارت "بشارت منجی" در این مصاحبه همان فیلم "مسیح" می باشد.
فیلم «بشارت منجى» آخرین کار طالب زاده است که قبل از پخش، در سفرى به قم با آن آشنا شدیم. هر چند این مصاحبه غیر مترقبه بود و پیشبینىهاى لازم براى استفاده کامل از او به عمل نیامده بود ولى بعد از یک سخنرانى عمومى و با حضور یکى از دوستان طالبزاده که به تازگى به ایران بازگشته است، با او به گفتگو نشستیم.
جناب آقاى طالبزاده! چرا به ساخت فیلم «بشارت منجى» پرداختید؟
با این انگیزه شروع کردیم که خواستیم کارى منطبق با زمان و بلکه جلوتر از زمان خودش باشد و بتواند دینى را ادا کند و وظیفهاى را انجام دهد. این اولین بار است که یک فیلم در مورد حضرت مسیح از نگاه مسلمین ساخته مىشود. این فیلم طولانىترین فیلم در ارتباط با حضرت مسیح - در جهان اسلام و در جهان مسیحیت - است.
- چرا مسیح؟
چون حضرت مسیح، حلقه مفقوده است. حضرت مسیح، مظلومترین پیغمبر اولوالعزم است که پیامش را خداوند باید اصلاح مىکرد و با وجودى که خداوند، پیام حضرت مسیح را اصلاح کرد، باز پیروان حضرت مسیح به خاطر جهالت این شبهه را ادامه دادند. او خیلى مظلوم است و هنوز یک میلیارد و پانصد میلیون نفر مىگویند: عیسى پسر خداست و این شبهه، به دست خود مسیح باید حل شود.
شاید این سؤال بسیارى از مخاطبان ما باشد که انگیزه شما از ساخت این فیلم چه بود؟
مهمترین مسئله این است که ما براى مسیحىها روشن کنیم که عیسى مسلمان بود و مسیح از پیامبران ما مىباشد؛ یعنى ما اول مسیحى هستیم و بعد مسلمانیم. ما مسیح را قبول داریم و شما براى فتنه و تفرقه تلاش نکنید. همان کسانى که مىخواستند مسیح را بکشند، همانها امروز مىخواهند حقیقت را منحرف کنند. شما بار دیگر فریب نخورید. شما خودتان نوشتهاید که سى صفحه انجیل در مورد نقشه یهود براى قتل مسیح است. احبار یهود - صهیونیستهاى فعلى - مىخواهند شما را فریب دهند. انسان عاقل یک بار در یک موضوع گزیده مىشود.
شما به شبهاتى درباره زندگى مسیح مثل پسر خدا بودن او، چگونه پاسخ گفتهاید؟
معتقدم که بهترین زبان براى تحلیل واقعه پسر خدا نبودن مسیح، فیلم است؛ چون یک معجزهاى رخ مىدهد و در پس این معجزه، به عیسى پسر خدا مىگویند و بعد اتفاقاتى مىافتد و بعداز این که معجزه اتفاق افتاد، شبهه مىشود که این شخص معجزه کننده، خداست یا پسر خدا و بعد به این شبهه مىپردازیم. تا به حال مسیحیان این را نشنیدند و ما مىخواستیم حرفى بزنیم که تا به حال نشنیدند. در این فیلم گروه افراطیون تندرو و شمشیر به دست و خنجرکشان مقدس، افرادى از نوع بگین و آریل شارون و... هستند که یهودىاند. افراطیون خنجر به دست که در تاریخ به آنها zeilt مىگویند یا غیوران که در واقع ولى خدا در میان آنهاست و با او کارى ندارند؛ چون حقیقت طلب نیستند و حقیقتى را نمىخواهند و فقط نفع خودشان را مىخواهند و این را ما توانستیم در فیلم بیاوریم. در فیلمهاى دیگرى که مسیحىها ساختند، گروه خنجرکشان مقدس یا وجود ندارند و یا خیلى بد مورد تحلیل واقع شدهاند. خنجرکشان مقدس در واقع مثل خوارج هستند و چون در تاریخ اسلام ما مشابه آنها را داشتیم، توانستیم خوب به این موضوع بپردازیم.
در این فیلم، امپراطورى روم در اورشلیم، نقش مهمى دارد و بازیچه دست یهودىهاست. یهودیان پول فراوانى مىدهند که حضرت مسیح را رومىها دستگیر کنند. رومىها مىگویند شما چرا خودتان دستگیرش نمىکنید؟ آنها مىگویند که ما از پس محبوبیت او بر نمىآییم. او محبوب است و شما که بیگانه هستید، او را دستگیر کنید. نکته مهمتر، این که مىگویند شما چرا مىخواهید این مرد را بکشید؟ او مردههایتان را زنده مىکند، مریض هایتان را سالم مىکند و کورهایتان را شفا مىدهد؛ اگر یک چنین آدمى در رم بود، ما از او خدا مىساختیم یا به او پسر خدا مىگفتیم. این آدم متواضع، با اخلاق و قدرتمند که ضررى براى شما ندارد؛ چرا مىخواهید او را بکشید؟ آنها مىگویند: شما کارى نداشته باشید و فقط دستگیرش کنید. آنها قبول نمىکنند و مدتها طفره مىروند و بعد آنها نقشه دیگرى مىکشند و یک مرد را مجبور مىکنند که عیسى(ع) را دستگیر نماید و اینها همه در فیلم آمده است.
اینها را من تا حالا نشنیدهام و مسیحىها هم تا حالا نشنیدهاند؛ چون هر وقت مىخواهند این حرفها را بگویند، باید از یک رسانهاى بگویند و این گفته نمىشود؛ چون رسانهها در دست صهیونیستهاست؛ بنابراین قصه مسیح، هیچ وقت درست بیان نشده است.
گویا «گیبسون» نیز در حال ساخت فیلمى درباره مسیح است؟
بله، فیلم ما به طور موازى با فیلم مل گیبسون ساخته و پرداخته مىشود. او اخیراً یک پیش پردهاى از فیلمش را براى بعضى از علما و منتقدین نمایش داد که لابى صهیونیستها به شدت اعتراض کردند و گفتند: تو مىخواهى جنگ بین مسیحىها و یهودىها راه بیندازى. او گفت: من چنین قصدى ندارم و این فیلم را درباره مسیح ساختم. بودجه ساخت این فیلم، بودجه شخصى مل گیبسون است. وى 30 میلیون دلار خرج کرده است. او کاتولیک و پدرش هم کاتولیک متعصبى مىباشد. یکى از انگیزههاى ساخت فیلم، این بود که پدرش معتقد است: پاپ در چهار دهه پیش، یک بخششى نسبت به یهود کرد و آن این بود که گناه کشتن حضرت مسیح که به گردن یهود بود، این گناه را از دوش آنها برداشت و علت آن، این بود که در جنگ جهانى دوم او با هیتلر هماهنگى کرده بود و یهودیان گفتند: ما از افشاى این کار چشم پوشى مىکنیم و شما هم این موضوع را نادیده بگیرید و ببخشید. پدر مل گیبسون، این کینه را به دل گرفت و پسرش را که سوپر سالهالیوود است، تشویق کرد که این فیلم را با هزینه شخصى بسازد؛ فیلمى که از نگاه مسیحیت است و به شدت مورد اعتراض یهود قرار دارد.
از ویژگىها و نکات زیباى فیلم براى ما بگویید.
از نکتههاى جالب این سریال، موعظههاى حضرت مسیح مىباشد که خیلى از آنها را از انجیل برنابا استخراج کردم و بعضى معجزاتى در این کار هست و مسیحىها تا به حال نشنیدهاند که بعضى را از آیت الله جوادى آملى شنیدهام؛ مثل معجزهاى که حضرت مسیح «لازاروس» را زنده مىکند و بعد احبار یهود مىگویند: این معجزه قبول نیست؛ چون او از اقوام خود مسیح است و آنها تبانى کردهاند و برایش غذا مىرساندند و او نمرده بود و قبرش مقبره بوده و در آن جا آب و غذا بوده است و وقتى مسیح از بیرون او را صدا زده، او هم بیرون آمده است. اگر مسیح راست مىگوید، باید مردهاى از هزارسال پیش زنده کند؛مثلاً سام بن نوح، جد اعلاى اعراب و یهود را زنده کند. مسیح، سام را زنده مىکند که این در تاریخ مسیحىها نیست. حضرت مسیح به ا و مىگوید: مرا مىشناسى؟ او مىگوید: بله. مىپرسد: چرا موها و ریشهایت سفید شدهاند؛تو که جوان از دنیا رفتهاى؟ او مىگوید: بله، ولى هنگامى که مرا صدا زدى، فکر کردم روز قیامت شده و از ترس موهایم سفید شد. مسیح مىگوید: آیا دوست دارى زنده بمانى؛ خدا این اجازه را به من داده است که تو بتوانى زنده بمانى؟ سام لحظهاى تأمل مىنماید و مىگوید: نه، ترجیح مىدهم بمیرم. مىپرسد: چرا؟ مىگوید: طاقت لحظه اول قبر را ندارم. بعد حضرت مسیح مىگوید: خداوند به تو سلام مىرساند و مىفرماید: بدون رنج به قبر برمىگردى و او به خواب مىرود و جان مىدهد. این را من از آیت الله جوادى آملى شنیدم. یکى دیگر از نکات فیلم، عروج حضرت مسیح به آسمان است.
مصلوب کردن حضرت مسیح، ظهور دوباره و بشارت بازگشت ایشان، از نکات دیگر این فیلم است. این فیلم استراتژى خاصى را دارد و در واقع هم تاریخ را بیان مىکند و هم آنچه را قرآن تبیین کرده است.
آیا در ساخت این فیلم با مسیحىها نیز ارتباط داشتید؟
با مسیحىها بحث و گفتوگوى دوستانه داشتم و برخى اسناد را آنها در اختیارم گذاشتند. البته زمانى که فیلم را مىساختیم، ارتباط لازم نبود؛ چون مىخواستیم از روایات اسلامى استفاده کنیم و بعد از این که فیلم آماده شد، باید با آنها گفت و گو کنیم. شاید مهمترین کارى که این فیلم انجام مىدهد، ایجاد محیطى براى بحث و تبادل نظر و گفتوگوى ادیان یا به عبارت صحیحتر، گفت و گوى عقاید و مذاهب است. بحث و مناظره علمى بین ما و آنها، یکى از مباحث ضرروى است که با زبان فیلم بیان مىشود تا محیط براى بحث مساعد شود.
مسیح فیلم شما کیست؟
مسیح ما، آقاى احمد سلیماننیا بود. ایشان تا به حال جایى بازى نکرده بود. هیچ وقت جلوى دوربین نرفته بود و تئاتر هم بازى نکرده بود. چهرهاش شباهت زیادى به ظاهر مسیح و آنچه در بین مسیحیان متداول است، داشت و تحمل سختىهاى کار را داشت و طراحى لباس و دکور نیز با ایشان بود و به خاطر سلیقه خیلى خوبى که داشت، کار نزدیکى با من داشت.
ایشان تمام روزهایى که مشغول کار بود، روزه بود و هر روزى که او روزه بود، ما کار داشتیم. او اهل نماز اول وقت و عبادت بود و در بین کار، با عدهاى پیاده به مشهد رفت. در این سفر ملاقاتهایى با علما صورت گرفت که باعث فیلمبردارى بخشى از سخنان مسیح شد که در فیلم نبود. در این سخنان که در انجیل آمده است، حضرت مسیح به پسر انسان اشاره مىکند؛ همان کسى که آخرالزمان مىآید و اشاره او به امام زمان(عج) است. انجیل مىگوید: او با لشکرى از آسمان به زمین خواهد آمد و برقش از شرق به غرب ساطع خواهد شد. وقتى بیاید، جنگ بزرگى در خواهد گرفت و حکومت او جهان را خواهد گرفت و او عدل را در جهان گسترش خواهد داد. ما مىخواستیم بگوییم که امکان ندارد حضرت مسیح درباره کسى که او قائم مقامش خواهد بود، هیچ سخنى نگوید.
یعنى عیساى شما گریم هم نشد؟
نه، شما اگر الان او را ببینید، همان ریش و همان مو را دارد و خودش شبیه عیسایى است که در ذهن مسیحىها نقش بسته است. هر وقت خواستیم تغییرى در چهرهاش بدهیم، کار خراب مىشد. ایشان همه عمرش آرزو داشت که نقش حضرت مسیح را بازى کند.
چگونه او را پیدا کردید؟
یکى از دوستان، به طور اتفاقى ایشان را در خیابان مىبیند و از ایشان دعوت مىکند که در این فیلم بازى کند. سنى که حضرت مسیح در آن به پیامبرى رسید(سى و سه سالگى)، سنى بود که ایشان بازى خود را شروع کرد.
اگر خاطرهاى دارید، بفرمایید.
من فکر مىکنم همه کسانى که در این فیلم بازى کردند، خاطرات خوبى دارند و هیچ کس خاطره بدى ندارد و این خیلى عجیب بود. کسى خسته نشد و سرعت بالاى کار، خیلى شیرین بود. کار با یک سرعت بالایى فیلم بردارى شد و در طول مدت ما حس مىکردیم که کار مهمى نکردیم؛ به گونهاى که بعضىها به شبهه مىافتادند که نکند کار خوب از کار در نیامده که این قدر آسان است.
معمولاً خاطرههاى روزهاى فیلمبردارى شنیدنى است؛ خاطرهاى از آن روزها بگوئید.
خاطرهاى که دارم، این است که یک روز برف آمد و ما آن روز، سیاهى لشگر زیادى داشتیم؛ حدود 700 نفر سیاهى لشگر داشتیم و هوا هم خیلى سرد بود و فیلمبردارى در هواى آزاد بود. فیلمبردارى را در برف انجام دادیم و خیلى زیبا شد و این درباره صحنهاى بود که کسى که به جاى حضرت مسیح مصلوب مىشود، از کوچههاى اورشلیم عبور داده مىشد و مردم فریاد مىکشیدند و اذیتش مىکردند.
آن روز هم احمد روزه بود و مىباید پابرهنه باشد و این خیلى سخت بود، چون باید پابرهنه روى سنگها راه مىرفت. به هر صورت همه روزهاى این فیلم، خاص بود. من وقتى کار را انجام مىدادم، طالب هیچ چیز نبودم و حتى نمىخواستم اسمى از من بماند.
من فقط یک تکلیفى انجام دادم و فکر مىکنم که ناقص انجامش دادم و شاید بهتر از این مىشد انجامش دهم؛ ولى به هر صورت توان و بضاعتم این بود.
مخاطب شما در این فیلم کیست؟
من حدود نود درصد مخاطب خارج از کشور را در نظر داشتم و خیلى به فکر آمریکایىها بودم؛ آمریکاى شمالى، کانادا، آمریکاى جنوبى، مسیحىها، آمریکاى میانه، اروپایىها، کشورهاىعرب و مسلمانان حاشیه روسیه.
چرا این مخاطبان را در نظر گرفتهاید؟
من سالها با مسیحىها در غرب زندگى کردم و این زبان را مىشناسم. حرفه من، فیلم مستند است و مستند در رابطه با همین مسائل است. آمادگى غرب براى تحول طبیعى است و در این راستا باید تلاش کرد. این فیلم، هیچ فرقى باکارهاى قبلى من ندارد؛ این هم یک مستند دیگر است که مخاطب آن، فقط ایران نیست و نود درصد مخاطبان آن، خارج از ایران هستند. مىخواستم براى آنهایى که سالها در میانشان زندگى کردم و میهمان کشورهاشان بودم، خدمتى انجام دهم و بگویم که جهان اسلام در مورد مسیح معرفت دارد.
فکر مىکنید اگر این فیلم به آنها برسد، اثرش چگونه است؟
این فیلم قطعاً مؤثر خواهد بود. من نخواستم آنها با این فیلم مسلمان شوند؛ بلکه مىخواستم آنها با این فیلم، تاریخ خود را بهتر بشناسند. خواستم بگویم این موضوع حقیقت اسلامىاش این است و این کار در واقع یک کار ضد جهالت بود؛ چون خیلى از احبار و کشیشان از جهالت عامه، سوء استفاده مىکنند.
- اگر قرار باشد این فیلم را هدیه دهید، به چه کسى هدیه مىدهید؟
اگر شعار نباشد، به امام زمان(عج).
آخرین کلام شما؟
من تمام تلاشم را کردم تا یک حقیقتى را از دین بگویم و امیدوارم مورد رضایت خدا باشد و نخواستم فقط فیلم بسازم و در جشنوارهاى جایزه بگیرم و یا پولى در بیاورم؛ فقط احساس وظیفه کردم و سعى کردم وظیفهاى که بر عهدهام بود، انجام دهم.
گفتوگویى با نادر طالبزاده، تهیه کننده و کارگردان فیلم مسیح
به کوشش: امیرحسین پیرمرادى
.................
منبع : سایت شیعه نیوز