لره میره مکه. وقتی برمیگرده رفقاش میپرسن: تعریف کن چجوریا بود؟ لره میگه: ایلده باز خدا نبود، ملت همه تو حیاط ولو بودن!
رشتی یک سکه میندازه هوا، شیر میاد، فرار میکنه!
یارو تلویزیون رو روشن میکنه. کانال 1: قرآن. کانال 2: قرآن. کانال 3: قرآن. کانال 4: قرآن. کانال 5: قرآن. کانال 6: قرآن. پا میشه تلویزیون رو میبوسه میذاره رو طاقچه!
یه روز یه مرده پشت موتور گازی نشسته بوده و هی از یه بنز جلو میزده... راننده بنز عصبانی میشه و میزنه کنار و به موتوری میگه: آقا تو چطور از من جلو میزدی؟ مرده میگه: ببخشید... کش شلوارم به آینه بغل شما گیر کرده بود!
به یارو میگن نظرت راجب آتروپات چیه؟ میگه خوبه ولی یخمک خوشمزه تره!
یه روز یه نفر از کنار جاده ای رد میشده که میشنوه یه چوپون داره نی میزنه. یارو از ریتم نی زدن میفهمه که چوپونه لره پس میره جلو و میخواد سربه سر چوپونه بذاره و بهش میگه:آی چوپون اگه بگم از چه طایفه ای هستی حاضری یکی از گوسفنداتو بمن بدی؟چوپان ساده دل هم میگه :آره یارو میگه:تو لری.چوپونه میگه باشه تو شرطو بردی هر کدوم از گوسفندا رو که میخوای سوا کن ببر. طرف هم یکی از درشتاشو سوا میکنه میخواد ببره که چوپونه میگه:عمو اگه من بگم تو از چه طایفه ای هستی حاضری هرچی رو که برداشتی پس بدی؟طرف میگه:آره خوب بگو ..چوپونه میگه:تو لری.لره میگه:آره اما تو از کجا فهمیدی؟ چوپونه میگه:آخه اونی که سوا کردی سگ گله اس نه گوسفند
|