بودش ما با فاجعه گره خورده است. بحران برای ما آب حیات است. می توانیم در پشت بحران پنهان شویم، تقصیر به گردن دیگران بیندازیم و از فعالیت مثبت و تولید بگریزیم زیرا که بحران به خواست ما نیست، او همه چیز را خراب می کند ، باعث تمام مشکلات است ، پس دست می گذاریم روی دست و نظاره می کنیم پایان داستان ، پیشتر گفتم که ما مردمان صبوری هستیم ، پس می توانیم سالیان سال به بحران خود آفریده بنگریم ، آنرا دستمایه سکون و سکوتمان قرار دهیم و همچنان که ۱۴ قرن صبر کرده ایم تا روز قیامت نیز صبر کنیم. بزرگترین بحران جامعه دینی - شیعی ما خلافت و امامت است. چون بحران فرا رسید همه چیز از کنترل ما خارج شد، تمام انحرافات و کج روی ها هم هنگام بوجود آمد و ما با استخوانی در گلویمان صبر کردیم ، صبر ، صبر و صبر. اما اگر نیک بنگریم ما خود دوست داریم به همه چیز رنگ و بوی فاجعه بدهیم. میوه فاجعه ، مصیبت است و نمود مصیبت گریه است ، جامعه ما در فاجعه است ، پس مصیبت زده است و چون مصیبت زده است پس باید و حق دارد بگرید. فاجعه اولین که پیشتر ذکرش رفت ، در لابلای تاریخ نیست ،آن فاجعه و تبعات آن چون کشته شدن امام اول و سوم ، صلح امام دوم ، .... و غیبت امام دوازدهم هنوز در جامعه جریان دارد، گویی هر روز تمام این فاجعه ها اتفاق می افتد و این نه از سر مسئولیت پذیری که دقیقا بالعکس از سر رفع مسئولیت است. ما فاجعه را بیاد داریم، ما از آن فاجعه بیزاریم و برای آن فاجعه داغدار و گریانیم. این گونه است که هر یکسال در مجالس دینی همه چیز تکرار می شود. سخنان همان سخنان است ، توصیه ها ، اشعار ، سخنرانی ها و .... این یعنی امروز، امروز نیست، روزی است مانند " ۱۴۰۰ سال پیش در چنین روزی ... ". این همانندی در آخر به این همانی می رسد.
این که ما این چنین در خودیم ، افسرده و جویای گریه ایم ، ابعادی وسیعتر و دلایلی افزونتر از آنچه گفته شد دارد ، اما نباید فراموش کرد که تکرار تاریخ جامعه را داغدار و بحران زده نگه می دارد و آدمیانی که در مقابل بحران آموخته اند و البته توصیه شده اند که صبر کنند، چاره ای جز تخلیه کردن خود با گریه ندارند. آرامش پس از گریه ، بی انرزی است اما خنده هیجان بر می انگیزد و به پیش می راند. برای مردمان ما شادی کردن بد است چون به بد بازی کردن نقش خود تعبیر می شود. چون به بی بندو باری ، سبکسری و بی ادبی ختم می شود. اما برای خروج از این بحران باید ذهن بحران زده را قدمی به پیش راندو خنده به جای گریه زیباترین رانه ذهن انسان است. بر سر کوی و برزن بزنیم و برقصیم و بدانیم که دنیا به دست مردمان شاد ساخته می شود.
منبع : وبلاگ آنک انسان