قربانى اسیدپاشى چشمش را از دست داد
قربانى اسیدپاشى چشمش را از دست داد
متخصص پس از عمل جراحى روى چشم هاى مهناز، اعلام کردند که قرنیه چشم چپ وى از کارافتاده و درحقیقت چشم چپ او بینایى اش را ازدست داده است.
پس از انتشار گزارش مفصل اسیدپاشى شوهر زندانى به همسرش - یکشنبه ۲۱ مرداد در صفحه حوادث «ایران» - دادستانى کل کشور پیگیرى همه جانبه این پرونده را دردستور کار قرارداد.در گزارش منتشره به نقل از خواهر مهناز آمده بود، شوهر فرارى، عامل اسیدپاشى است و او پیوسته به صورت تلفنى مهناز و ۲دختر خردسالش را تهدید به مرگ مى کند.
خواهر مهناز - قربانى حادثه- نیز به خبرنگار ما گفت: وقتى براى شکایت به کلانترى رفتیم، مأموران اظهارداشتند که خواهرم باید شخصاً به کلانترى مراجعه و شکایت کند. اما هم اکنون با وضعیتى که او دارد این کار امکانپذیر نیست.
یک مقام آگاه در دادستانى کل کشور دراین باره گفت: این مرجع قضایى در راستاى حفظ حقوق شهروندى و کمک به این زن و جلوگیرى از تضییع حقوق او پیگیرى این پرونده را در دستور کار ویژه قرارداده است و بزودى نتیجه آن براى روشن شدن افکار عمومى اعلام خواهدشد.
براساس همین گزارش، با چاپ این خبر، بسیارى از مردم سراسرکشور در تماس با گروه حوادث «ایران» ضمن ابراز همدردى با قربانى اسیدپاشى، از مقام هاى قضایى و انتظامى خواستند با این گونه افراد بى رحم که اقدام به اسیدپاشى مى کنند، بشدت برخورد کنند و عامل این جنایت را نیز به اشد مجازات برسانند تا درس عبرتى براى دیگران باشد.گروهى از خوانندگان نیز از دادستان و رئیس کل دادگسترى استان گیلان - محل وقوع جنایت - و دادستان شهرسارى که زن جوان در بیمارستان آن شهر بسترى است، خواستند ضمن برخورد جدى و قاطع باعامل این جنایت که به امنیت جامعه آسیب رسانده و نگرانى شهروندان به ویژه دختران و زنان را رقم مى زند، به عنوان مدعى العموم اقدام کنند.
ازسوى دیگر محمد مصطفایى وکیل دادگسترى در تماس با گروه حوادث روزنامه ایران آمادگى خود را براى پذیرفتن وکالت زن سوخته، اعلام کرد.
بدین ترتیب او با هماهنگى گروه حوادث با خانواده مهناز، تماس گرفت و پیگیرى رایگان این پرونده را پذیرفت.
خواهرمهناز نیز در تماس با خبرنگار قضایى ما، درباره آخرین وضعیت خواهرش گفت: مسئولان بیمارستان، پزشکان و پرستاران بیمارستان شهید زارع سارى درنهایت محبت و دلسوزى اقدام هاى پزشکى خود را انجام مى دهند و تاکنون نیز چند عمل جراحى موفقیت آمیز روى خواهرم انجام گرفته است. اما متأسفانه متخصصان چشم پزشکى پس از عمل جراحى روى چشم هاى خواهرم، اعلام کردند او قرنیه چپ چشم خود را ازدست داده است.
به گفته وى، مصطفایى با عزیمت به سارى از خواهرم وکالتنامه اى دریافت کرد و وکیل رسمى پرونده شده است. او روزپنجشنبه نیز با حضور در دادسرا شکایت خود را علیه غلام - شوهر فرارى خواهرم - مطرح کرده است.
برپایه این گزارش هم اکنون نیز مأموران انتظامى با دستور قضایى دادسراى عمومى و انقلاب، در تعقیب شوهر فرارى هستند.برپایه این گزارش ۱۷ سال قبل غلام در حالى که خود را تاجر برنج معرفى و به خواستگارى مهناز رفت، او را به عقد خود درآورد. اما پس ازمدتى آزار و اذیت هاى غلام نسبت به همسرش شروع شد. او اغلب اوقات دوستان ناباب خود را به خانه اش دعوت مى کرد و از مهناز مى خواست که از آنان پذیرایى کند.
غلام با گذشت چندسال و با داشتن ۲ دختر خردسال به خوشگذرانى هاى خود ادامه مى داد. تا این که وى به اتهام کلاهبردارى به زندان افتاد. دادگاه نیز او را به ۵ سال زندان محکوم کرد. مهناز با توجه به محکومیت همسرش به دادگاه خانواده مراجعه کرد و دادخواست طلاق داد. غلام وقتى از دادخواست طلاق مهناز آگاهى یافت با سپردن وثیقه از زندان آزاد شد و به اتفاق دوستانش به خانه رفت و مهناز را به باد کتک گرفت. اما با گذشت چند روز از این ماجرا غلام باردیگر به خانه آمد و از همسرش خواست براى آخرین بار اجازه دهد که دخترانش را براى تفریح به دریا ببرد. بدین ترتیب مهناز نیز با آنان همراه شد.روز ۲۲ تیر ماه آنها به سمت لاهیجان به راه افتادند. وقتى سوار بر خودروى شخصى به شهرستان لنگرود رسیدند، غلام به بهانه این که کارت بنزین خود را نیاورده است از همسر و فرزندانش خواست چند دقیقه اى کنار دریا به انتظار بایستند تا او بنزین تهیه کند. سپس پیاده به راه افتاد اما دقایقى بعد با یک گالن ۱۰ لیترى که درآن مایع قرمزرنگى وجودداشت، برگشت. سپس غلام به همراه خانواده اش با خودروشان به سمت لاهیجان به راه افتاد. در میانه راه غلام فرزندانش را به شهربازى برد و به آنان اصرار کرد که شب را درآنجا بمانند. اما مهناز نپذیرفت. سرانجام شبانه آنان به راه افتادند اما در بین راه وقتى مهناز و ۲ فرزندش درخواب بودند، وى گالن اسید را روى همسرش پاشید مهناز در حالى که نمى دانست همسرش یک گالن اسید روى او پاشیده از شدت سوزش به سمت جاده فرار کرد. اما براثر سوختگى شدید بى حال روى زمین افتاد. این بار غلام تصمیم گرفت با خودرو از روى مهناز که زمین افتاده بود، عبور کند. اما ۲ دختر خردسال مانع کار او شدند و از این رو غلام با صرفنظر از قتل مهناز از محل حادثه فرار کرد.
