روزنامه نگاری لرزان؛ خبرنگاران نگران
روزنامه نگاری لرزان؛ خبرنگاران نگران
سخن امسال «روز خبرنگار» در همزمانی با توقیف روزنامه شرق بیش از هر چیز سخن تاسف و نگرانی بود. پیش از آن هم روزنامه هم میهن و خبرگزاری کار ایران (ایلنا) به محاق توقف فرو رفته بودند و طبیعی بود که از کار باز افتادن سه نقطه امید روزنامه نگاری حرفه یی در ایران نگرانی و اندوه را در عمق نگاه خبرنگاران جوان و مستعدی بنشاند که به انتظار روز بزرگ شماری شان در وضعی دیگر بودند. از عکس های یادگاری روز خبرنگار که در مطبوعات و سایت های مختلف منتشر شده است به آسانی می توان دریافت که دلنگرانی و بیم از حال و آینده حرفه یی خط غالب چهره جوانانی است که باز باید در نشیبی دیگر از زندگی، خود را به ناچار «ابن مشغله» ببینند.
در موج سوم از تمدن بشری که به گفته الوین تافلر «موج دانایی» است، قدرت جابه جا شده است، یعنی به جای «زور» در موج نخست یعنی تمدن کشاورزی و «سرمایه» در موج دوم یعنی تمدن صنعتی، اطلاعات و دانش نشسته است. در این موج «روزنامه نگاری» فراتر از یک حرفه، زمینه و وسیله یی برای ابراز توانایی های دیگر نیز شده است.
اکنون گفته می شود در هر فرهنگ، سیاست، هنر و علم بتوانند بر بال روزنامه نگاری بنشینند، زودتر و آسان تر به مقصد می رسند و اگر «ژورنالیسم » بخشی از علایق علمی، اقتصادی و اجتماعی شود، جامعه در توانمندی خویش و امکان زیستن در عصر اطلاعات گامی به پیش نهاده است. می توان از سر حسرت به قفا نگریست و روز خبرنگار را با این درد و دریغ در پشت سر دید که در هر توقیف و توقف و رکود نشریه و رسانه یی چنین توان بالقوه و حتی بالفعلی مورد غفلت قرار می گیرد، شاید سال ها عادت به تعطیلی مطبوعات این وجه از مساله را به سایه فرو برده است که به استعدادهای نوشکفته و در نیمه راه روزنامه نگاری، چه کسی و کی و در کجا باید بیندیشد؟
روزنامه نگاری ترکیبی از هنر و فن، علاقه و تجربه است، باید آن را آموخت، به آن عشق ورزید و با آن انس گرفت و برای آن جایی امن و رو به آینده یافت تا بتوان از سرمایه فرهنگی روزنامه نگاری سخن گفت. روزنامه نگاری با جوانمرگی مطبوعات و سرگردانی و خانه به دوشی اصحاب آن قوام و دوام نمی گیرد، «خبرنگار» مسافرکش خبر نیست که هر روز مجبور باشد در مسیری براند و با مانعی روبه رو باشد. روزنامه نگاری یک حرفه ارتباطی است که با دل و دیده و ذهن باز و مطمئن و امیدوار سر و کار دارد.
اگر چنین است - که هست - خوب است برای یک بار پیامدها و آسیب های توقیف مطبوعات از این زاویه نیز مورد توجه سیاستگذاران و دست اندرکاران حوزه فرهنگ قرار گیرد.
روزنامه نگاری میان هراس و نگرانی نه می تواند چشم ناظر و ناقد قدرت سیاسی باشد، چنان که در فرهنگ توسعه یافته و ساخت مدنی کارکردی از این دست دارد و نه می تواند دارای نقش مولد و زاینده حرفه یی باشد؛ از آن گونه که در موج سوم تمدنی مورد نظر است.
خبرنگاران مستعد و روزنامه نگاران توانا در غیاب یا شکنندگی نهادهای پایدار و بادوام مطبوعاتی سر از اقامت اجباری در جزیره سرگردانی و حبس در حصار یأس در می آورند، پس باید چاره یی در این راه اندیشید. روشن است که معنای این چاره اندیشی گرفتن جواز بی قانونی و شالوده شکنی نیست، معنای آن ایجاد اعتماد و روی آوردن به حقوق اساسی و میثاق های مشترک است. توقیف مطبوعات راه پیش پا افتاده اما پر زیان برای جوامع گشوده و کنشگر است که به هر بهانه یا خطایی صورت گیرد، بهای سنگینی برای جامعه دارد و اتلاف منابع انسانی و سرمایه اجتماعی را در پی دارد، می توان و باید از راه های موثرتر و مقبول تر از امکان بروز خطاها و حتی جرم های مطبوعاتی کاست.
تاریخ مطبوعات ایران که گسستگی ها و آسیب پذیری های خود را بیش از پیش از همه معلول و محصول توقیف ها و توقف های ناگهانی و اعمال شیوه های پنهان و آشکار کنترل می داند، به وضوح شاهد قربانی شدن یا حداقل به بیراهه رفتن استعدادهای روزنامه نگاری هم بوده است. اگر در منزل جانان - به گفته حافظ - امن عیش و زندگی مطمئن نباشد و جرس هر لحظه فریاد بر بستن محمل ها برآورد، روزنامه نگاران ناگزیر از زیستن در «بیم موج» خواهند بود.
شاید مناسب تر باشد که با این دید دوباره تاریخ مطبوعات را باز بخوانیم؛ اقتصاد مطبوعات، نهادمندی مطبوعات، تبارداری مطبوعات و نتیجتاً توانمندی اصحاب مطبوعات در موقعیت های لرزان و ناپایدار، هم از درون و از بیرون آسیب می بیند و آسیب های خویش را به همه عرصه های اجتماع تسری می دهند. به موازات شکل گیری محدودیت و اعمال روش های جبرآمیز در توقف و کنترل مطبوعات فضای بسته و نامطمئنی بر فعالیت های روزنامه نگاری حاکم می شود که یک سوی آن نگرانی و هراس از آینده و سوی دیگر آن رواج فرهنگ بی تفاوتی، تملق و مجیزگویی است؛ چیزی که در فرهنگ دینی و ملی ما ویرانگر بنیان های اخلاقی و معنوی و بر باددهنده سرمایه های انسانی است.
با این نگرانی بیشتر به فکر روزنامه نگاران نگران و روزنامه نگاری لغزان باشیم.