من را دیدند و به من گفتند فیلم جنگی بساز و «قیصر» را به جبهه ببر. اما من به آنها گفتم که اگر قرار است کاری مثل قیصر آن دوران بسازید، باید ببینید فیلم در زمان خودش چه کارکردی دارد چون فیلم امروز باید بر اساس عرف امروز ساخته شود و با فیلم دیروز تفاوت داشته باشد، در حالی که شما میخواهید یک فیلم امتحانشده داشته باشید.
کیمیایی افزود: من براساس زمانه، این کار را نکردم. به آنها گفتم صاحب فیلم «قیصر» تهیه کننده آن است و من در آن زمان داستان خودم را ساختم و تهیه کننده روی استعداد من سرمایهگذاری کرد؛ حال شما میخواهید روی کار امتحانشده ایشان سرمایهگذاری کنید که شاید ربطی به من نداشته باشد.
* از کجا تیم فیلمنامهنویسی بیاورم؟
سازنده «اعتراض» و «حکم» در مورد تمایل خود به استفاده از روشهای مرسوم هالیوودی و استفاده از تیم فیلمنامهنویسی گفت: درست است که به جز چند فیلم، فیلمنامه بیشتر فیلمهای خودم را - چه فیلمنامههای اصیل و چه اقتباسهای سینمایی از آثار ادبی ایرانی و خارجی- خودم نوشتهام اما آیا شما سراغ دارید فیلمنامهنویسانی را که بتوانند در این زمینه فعالیت کنند تا من از آنها استفاده کنم؟
وی تصریح کرد: من معتقد به استفاده از فیلمنامهنویس متبحر یا تیم فیلمنامه نویسی هستم. بدم هم نمیآید که این اتفاق بیفتد و من بیشتر انرژی را صرف کارگردانی فیلم کنم، اما در شرایطی که سینمای ایران از ضعف فیلمنامه مینالد، من از کجا باید فیلمنامهنویس و تیم فیلمنامهنویسی بیاورم؟
* من سالهاست که بیادبیها را فراموش کردهام
مسعود کیمیایی در مورد برخورد افراطی نقدها در مجلات تخصصی علیه فیلم «رئیس» گفت: این حرفها نمیتواند به من کمک کند و متاسفانه گاه نقدها حالت عصبی و بیادبانه پیدا میکند که ناشی از بیمنطقی نویسندگانش است اما من سالهاست که بیادبیها را فراموش کردهام.
کارگردان «گروهبان» گفت: برخی از این منتقدها، در تاریکی ایستادهاند و در شرایطی که من در روشناییام، دارند با من حرف میزنند. همه چیز من را هم میدانند، گویی بغل من هستند اما من آنها را نمیشناسم.
*دوست ندارم حرف «تروفو» را تکرار کنم
کیمیایی درباره عدم تناسب تعداد منتقدان نسبت به تعداد فیلم های ایرانی؛ اظهار داشت: این ماجرا خیلی به همریخته است و یکی از دلایلش هم این روزنامههایی که هستند که منتشر میشوند و برای اینکه مطلب داشته باشند و صفحاتشان پرشود، نویسنده و منتقد میسازند و صفحاتشان را به دست اینها میدهند. عکس فلان فوتبالیست یا کارگردان سینما یا بازیگر در یک روزنامه، یک صفحه را میگیرد و اتفاقاتی که اینگونه میافتد، روی آن نویسنده هم تاثیر میگذارد. راجع به چیزی مینویسد، عکس خودش هم چاپ میشود.
وی اظهار داشت: اکثر این منتقدان میخواهند فیلم بسازند و این دیگر حرف من نیست چرا که آمارش معلوم است. من هم دوست ندارم حرف «تروفو» را تکرار کنم که گفت «تمام پاسبانها دزدهای خجالتی هستند».
* همواره به منتقدان احترام گذاشتهام
خالق «سفرسنگ» گفت: برخلاف آنچه به نظر میرسد، نقدهای سازنده منتقدان اثرات خوبی در سینمای من داشتهاند، من از گذشته تاکنون همواره به نظر منتقدان احترام گذاشتهام و آنها را به کارگرفتهام. اگر اینگونه نبود، بعد از تیغ و ابریشم و سرب، دندان مار ساخته نمی شد، بعد از ردپای گرگ، تجارت و ضیافت و مرسدس نمیآمد و پس از حکم، رئیس متولد نمیشد.
وی اظهار داشت: اواخر دهه 40، نمایش فیلمهای ایرانی و خارجی شکل دیگری داشت. مردم و منتقدان با هم فیلم میدیدند و «قیصر» هم در آن شرایط دیده شد. در آن زمان خیلی جاها فیلم نشان میدادند. حتی سفارت فرانسه، ایتالیا و انگلیس هم فیلم نشان میدادند و کمپانیهای خارجی هم نمایش فیلم داشتند.
وی گفت: بسیاری از منتقدان امروز، فیلمهای فرنگی را روی CD میبینند و فیلمهای ایرانی را هم که میبینیم چگونهاند. معیار سینما از نگاه آنها شکل درستی نمیتواند داشته باشد. خب در این شرایط این که به یک باره، فیلمی به شکلی دیگر مثل «رئیس» میبینند، برخورد با آن برایشان سخت است چون عادت به دیدن فیلمهای دیگری دارند.
وی افزود: در این زمینه شاید حق با آنها باشد، اما جریان اول و تعیین کننده این است که مردم میروند فیلم میبینند و وقتی مردم جواب میدهند، منتقد و روزنامهنویس هم راه میافتد.
* انرژی «رئیس» از خود من است
کارگردان «سلطان» در ادامه، در مورد تصویر عاشقانهها در سینمای خود که در «رئیس» نیز در مورد رضا و فرشته و نیز سیامک و طلا نمود دارد گفت: این بخشی از سینمای من است که با من همراه بوده و در آثار من نمود داشته است اما این که بخواهم یک عاشقانه کامل بسازم، شرایط آن باید به وجود بیاید.
سازنده «خط قرمز» درباره انرژی فراوانی که صرف کارگردانی «رئیس» شده، در واکنش به منتقدانی که 20 سال پیش او را پیر و بیحوصله میانگاشتند، گفت: آن آدم با آن حرف، کمحوصلگی خودش را نشان داده، من البته کاری به این جریانات نداشتهام و ندارم و همیشه کار خود را کردهام که اگر جز این بود، بعد از سرب و دندان مار، نباید فیلمسازی را ادامه میدادم.
وی درباره تاثیر کلاسهای کارگاه آزاد فیلم، حضور جوانها و میزان انرژی که از این کارگاه کسب میکند، گفت: این انرژی از خود من است که در تقابل با جوانها و سینما، شدیدتر میشود. من به آینده این جوانها امید دارم. فیلمسازان خوبی از این جمع بیرون میآیند. 90 فیلم ساختهاند که در آن بین 15 تا فیلم معرکه وجود دارد و خوشحالم که این جوانها در اینجا تربیت میشوند و قصد دارم در کارهای بعدیام، بیشتر از این بچهها استفاده کنم.