هویت زن ایرانی در خانواده

هویت زن ایرانی در خانواده

بدن زن و هویت او در فرهنگ ما
بخش دوم ـ هویت در خانواده

نوشتهء شهین گرامی


شنیدن فایل صوتی بخش دوم

***
«جهاد زن آن است که خوب شوهرداری کند.» ـ پیامبر اسلام (۱۳)

هویت زن در خانواده، اعم از خانوادهء پدری یا شوهری، تا اندازهء زیادی با معنای فرهنگی دستگاه زایش او مرتبط است. در خانوادهء پدری، دوشیزگیِ دختران حوزهء فعالیت اجتماعی آنها را تعیین می کند. محدودهء این حوزه می تواند مدرسه و دانشگاه باشد یا میهمانی و مسافرتِ راه دور یا طی مسیر معینی برای آب آوردن از چشمه . . . می بینیم که تحرک جغرافیایی و طرز رفتار و مراودهء اجتماعی تابعی می شود از عامل حراست از بکارت؛ در حالیکه همین معیارها در مورد پسران خانواده معنی خود را از دست می دهند.

در جمهوری اسلامی ایران برای آنکه حرکت در اماکن عمومی ای نظیر هتل ها برای زنان امکان پذیر شود، همراهی مرد مَحرم با آنها الزامی است. «بنا به مصوبهء کمیسیونی در وزارت کشور که اعضای آن را وزیران کشور، آموزش و پرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامی و همچنین رئیس دادستانی انقلاب اسلامی و سرپرست صدا و سیما تشکیل می دهند، خانم هایی که به تنهایی سفر می کنند و نیز کسانی که مدارک شناسایی کامل به همراه ندارند، فقط با تأیید ادارهء نظارت بر اماکن عمومی کمیتهء انقلاب اسلامی می توانند در هتل ها و مسافرخانه ها اقامت کنند.» (۱۴)

به قول همین منبع، پس از مدتی مذاکره میان اتحادیهء هتل داران و مسؤولان اداره نظارت بر اماکن عمومی، «اسکان خانم هایی که سن آنها بیش از ۶۰ سال است در هتل ها بلامانع اعلام می شود.»

از جمله دلایلی که هتل داران برای خبرنگار مجلهء زن روز نقل کرده اند «یافتن رد پای زنانی است که به دلیل اختلافات خانوادگی از منزل و شهر خود خارج می شوند . . . از آنجا که این عده مجبورند قبل از اقامت شان در هتل، توسط اداره اماکن مورد پرس و جو قرار گیرند، کلیهء مشخصات شان را در دفاتر ادارهء اماکن ثبت کنند، خانوادهء این خانم ها می توانند با مراجعه به شعب مختلف ادارهء اماکن به راحتی آنها را پیدا کنند.» (۱۵)

حراست از دستگاه زایش زن
مبنای چنین سیاست هایی چیزی جز حراست از دستگاه زایش زن نیست؛ دستگاهی که حرمت و قدرت مرد خانواده به آن بستگی دارد. بنابر این تنها زنان شصت سال به بالا می توانند «بلامانع» در هتل ها اقامت کنند. کارول دلینی در تحقیقاتی که در ترکیه کرده می نویسد که اهمیت حفظ بکارت در حفظ نَسـَب مرد و نهایتاً حفظ اموال او است(۱۶).

هنگامی که به دستگاه زایش زن «دستبرد» زده شود، در واقع به اموال مرد خانواده دستبرد زده شده است، وچه بسا کسی غیر از نسب خونی او وارث اموال مرد شود. یکی از کارکردهای حجاب اسلامی نیز همین «حفظ مال» یعنی حفظ نَسـَب و تضمین وراثت مرد است. آقای مرتضی مطهری در این باره می نویسد: «عفت زن خادم مقاصد توالد است. زیرا امتناع محجوبانهء او کمکی به انتخاب جنس است . . . منافع گروه و نوع، از زبان زن سخن می گویند. همچنانکه منافع فرد از گلوی مرد بیرون می آید.» (۱۷)

اگر گفتهء آقای مطهری را به زبان ساده برگردانیم، خواهیم دید که بیان هنرمندانه ای از همان مقاصد بالا است. «عفت» را می توان مساوی با خودداری، محدودیت، و کنترل برشمرد. منظور از «مقاصد توالد» یا «انتخاب جنس» حفظ اصل و نسب مرد است که در پرده بیان شده؛ و «منافع گروه» چه می تواند باشد مگر همان خانوادهء گستردهء پدرسالار که کنترل زن، یا «عفت» او را، در اختیار دارد؟ منظور از «فرد» در این گفته کیست؟ آیا «فرد» شامل زن هم می شود؟ در حقیقت، این حکم که «منافع فرد از گلوی مرد بیرون می آید» یعنی منافع مرد از گلوی مرد بیرون می آید. دو جملهء آخر گفتهء آقای مطهری را می توان چنین تعبیر کرد: لازمهء حفظ منافع جامعهء مردسالار، محدودیت «فردی» و «جنسی» زن است. آزادی فردی و جنسی تنها از آن مرد است زیرا «فرد» نمی تواند زن باشد. زن تنها «جنس» (ماده) است!

بنیاد مستضعفان در مقام دفاع از «منافع گروه»، یعنی منافع جامعهء مردسالار، که وابسته به «امتناع محجوبانه»ی زنان و کنترل «عفت» آنها است، چنین اعلام می کند که «به منظور عدم وقوع بعضی موارد سوء اخلاقی، پذیرش خانم هایی را که بدون همراهی همسر یا یکی از بستگان و منسوبین درجهء اول و محارم خود مسافرت می نمایند»، موکول به اجازه از ادارهء اماکن عمومی کرده است(۱۸). زنانی که «با انگیزهء انجام منکراتی به هتل ها می روند و این محیط ها را نیز آلوده می کنند»(۱۹) باید مهار شوند، اما نه مردانی که مشتری این اعمال و منکرات اند و ظاهراً می توانند از «منافع فردی» خود بهره گیرند. فی الواقع که «منافع فرد از گلوی مرد بیرون می آید»!

در خانوادهء شوهری
همانطور که هویت زن مجرد به حفظ بکارت او بستگی دارد (که از دست رفتن آن مساوی است با بی هویتی، «بی سیرتی»، بی آبرویی و «لکه دار شدن دامن»)، هویت زن در خانوادهء شوهری نیز با کارکرد دستگاه زایش او مرتبط است. زن اگر زایا باشد صاحب هویتی جدید یعنی «مادر» می شود، در غیراین صورت به صفت «نازا» ملقب می شود که خصلتی نکوهیده به شمار می آید. (حتا در مواردی ناتوانی شوهر نیز به پای نازایی زن او نوشته می شود؛ در مواردی دیگر، جنسیت فرزند اول ــ اگر پسر نباشدــ نیز برای زن شرم به بار می آورد.)

باوجود افزایش تعداد زنانی که در بیرون خانه به کار می پردازند، همچنان مادری و خانه داری اساس وجود اجتماعی زنان تلقی می شود. یکی از زنان صاحب مقام در جمهوری اسلامی، که دارای دکترای روانشناسی از آمریکا نیز هست، در سال ۱۹۸۹ در مصاحبه ای چنین گفت: «زن برای تحقیق شناخت خود احتیاج به کار بیرون از منزل ندارد. تربیت بچه اهمیت اش به مراتب بیشتر از خدمات خارج از منزل است. زن در اسلام نیاز به کارکردن در خارج از منزل را ندارد. چون مرد باید نیازهایش را تأمین کند . . . ازدواج کردن و بچه دار شدن وظیفهء اصلی زن است. آزادی در اسلام با غرب فرق دارد. در اسلام زن حق ندارد شوهر کند. گناه نکرده ولی کار صحیحی نیست . . . اگر زن با بچه داری و خانه داری بتواند کار بکند ایرادی ندارد.»(۲۰)

همین نکته در گفته های آیت الله خامنه ای، در دیدار با اعضای شورای فرهنگی ـ اجتماعی زنان، مورد تأکید قرار گرفت: «شما که بیرون از خانه کار می کنید، پزشک هستید، در دانشگاه تدریس می کنید و برنامه ریزی یا کار دیگر عملی می کنید، همهء اینها به جای خود محفوظ، اما سهم خانه را هم در نظر داشته باشید.»(۲۱)

وظایف بانوان
خانم شاه آبادی، همسر شهید شاه آبادی، در مصاحبهء کیهان هوایی با همسران مسؤولان، در پاسخ به سوآل «در ترسیم یک زندگی ایده آل چه مسایلی را مدّ نظر دارید؟» می گوید: «مسلماً از بدیهیات برای یک زندگی ایده آل مطیع بودن یک زن مسلمان است. زن باید فرمانبردار و در زندگی آگاهی های لازم دربارهء حیات زنان را دارا باشد و از فنون اقتصاد خانه داری مطلع باشد و اگر خود را موظف به فعالیت در بیرون منزل می داند، نحوهء اداره کردن امور منزل و خارج آن را بداند . . . زنان باید کار بچه داری را که یکی از عمده ترین وظایف بانوان است به بهترین وجهی انجام دهند. زن باید همسر و کودکان اش را به آسانی درک کند و خلاصه آنکه مشکل ترین وظیفهء یک زن خوب شوهرداری است . . . من طی ۲۶ سال زندگی با شهید بزرگوار همیشه سعی کردم مطیع و فرمانبردار باشم.»(۲۲)

در پرسشنامهء همگانی تحقیق ما، نظر زنان درمورد کار در خانه و بیرون از خانه مورد سنجش قرار گرفت. همانطور که پیش از این دیدیم، اکثر زنان همصدا با رهبران جمهوری اسلامی برآن بودند که «فطرت» زن متمایل به مادری، خانه داری، و شوهرداری است. در پاسخ به سوآل «اگر شغل یک زن مخالف زندگی خانوادگی او باشد، باید از شغل اش دست بکشد؟»، ۶۴ درصد به آن رأی کاملاً مثبت دادند و تنها هشت درصد ابراز مخالفت کردند. به طور کلی در حدود ۸۱ درصد پاسخ دهندگان به نحوی با نظر بالا هم رأی بودند.

در دین اسلام، نفقه و تأمین نیازهای مادی زن به عهدهء شوهر او است. از سوی دیگر، احادیث و دستورات مذهبی فراوانی وجود دارد که زنان را تشویق به صرفه جویی، قناعت، از خود گذشتگی و تسلیم می کند. در حدیثی از پیامبر آمده است که «پر برکت ترین زنان آنهایند که مخارج ایشان کمتر باشد»(۲۳)؛ یا «آن زن که با شوهرش ناسازگاری کند و او را به چیزی که از قدرت و توان او خارج است وادارد، عمل نیک اش پذیرفته نمی شود و خدا را دید خواهد کرد درحالیکه نسبت به او خشمگین است.»(۲۴)

بنابراین، اگر قناعت و خودداری و وابستگی از صفات پسندیدهء زن محسوب شوند، استقلال مالی و اشتغال بیرون خانه به طور بالقوه می تواند مانع سعادت او شود. سوآل بعدی ما در پرسشنامه همین عقیده را می سنجید: «استقلال مالی مانع سعادت زن است.» پاسخ ها نشان می داد که برخلاف تمایل فرهنگ اسلامی، اکثر زنان با این رأی مخالف اند. فقط پنج درصد از پاسخ دهندگان با این نظر کاملاً موافق بودند، در حالیکه ۶۲ در صد در بست با آن مخالفت کردند. به عبارت دیگر، این نظر که استقلال مالی زن باعث خواهد شد که او سر ناسازگاری بردارد، بهانه جویی کند، یا زندگی خانوادگی را به مخاطره اندازد، میان زنان طرفداری ندارد.

غیرت مردانه
در فرهنگ ما حرمت زن و غیرت مرد دو روی یک سکه اند. غرور و غیرت مردانه، عُزلت زن را می طلبد. به همین منظور، این پرسش مطرح شد که آیا «شوهر سربلند دوست ندارد که همسرش در خارج از منزل کار کند؟» نحوهء پاسخ زنان نشان می داد که آنها نمی دانند مردان چه انتظاری از آنها دارند. حدود ۴۶ درصد به نحوی با نظر بالا موافق و ۵۴ درصد مخالف بودند.

اساس نظر بالا چنین است که مرد در مقام نان آور و سرپرست خانه، زمانی سربلند و توانا است که بتواند خود مخارج خانواده اش را تأمین کند بدون آنکه محتاج به درآمد همسرش باشد. پس کار زن در بیرون خانه، نشانهء آن است که مرد از عهدهء انجام وظیفه اش برنمی آید و کار همسر او تاحدودی باعث سرشکستگی اش می باشد. همانطور که گفتیم اکثر زنان با این تلقی سنتی مخالف بودند، با این همه، حدود ۴۶ درصد آنها عقیده داشتند که کار تأمین مایحتاج اصلی خانواده به عهدهء مرد خانه است.

فرضیهء دیگری که آزمون شد این بود که «بچه به پدرش می رسد» و بنابراین، پس از طلاق، حضانت (سرپرستی) حق پدر است. ۶۸ درصد کاملاً با این قانون اسلامی مخالفت کردند و آن را مردود دانستند. مجموع این بررسی نشان داد که زنان پاسخ دهنده نقش اصلی خود را مادر بودن می دانند و خانواده متغیر اصلی تعیین هویت آنها است، ولی حاضر نیستند محدودیت هایی را که فرهنگ غالب می خواهد بر آنها تحمیل کند پذیرا شوند. تأکیدی که در فرهنگ سنتی غالب بر هویت «مادری» می شود، برخلاف بسیاری از نقش های اجتماعی، این هویت را تابع کارکرد دستگاه زایش یا رحم زن می کند. لازمهء مادری، بارداری و لازمهء بارداری داشتن دستگاه زایش است درحالیکه برای پزشکی، مکانیکی، نجاری، یا فقاهت داشتن رَحِم لازم نیست.

بخش بعدی و آخر ــ هویت زن در جامعه

پانوشته ها:
۱۳- سازمان تبلیغات اسلامی، همان منبع، ص ۱۵۷

۱۴- زن روز، «زن، سرگردان در شهر، اگر بدون مرد سفر کند»، شنبه ۶ تیر ۱۳۷۱، شمارهء ۱۳۶۵، ص ۷

۱۵- همان منبع، ص ۶

۱۶- دلینی، همان منبع

۱۷- مطهری، همان منبع، ص ۶

۱۸- زن روز، شمارهء ۱۳۶۵، همان منبع، ص ۹

۱۹- زن روز، همان منبع، ص ۶

۲۰- شهین گرامی، همان منبع

۲۱- زن روز، شماره های ۱۳۸۹-۹۰، شنبه ۲۱ آذر ۱۳۷۱، ص ۷

۲۲- کیهان هوایی، «آیا می توانید الگویی برای زنان جامعه باشید؟»، ویژهء نوروز ۱۳۶۸، شمارهء ۸۲۰، صص ۶-۷

۲۳- سازمان تبلیغات اسلامی، همان ص ۱۵۷

۲۴- همان منبع، ص ۱۵۸

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.