تیم ایران در ضربات پنالتی و در مرحله یک چندم نهایی جام ملتهای آسیا به کره جنوبی باخت و با وجود ستارگان فراوانش از دور کنار رفت. سرمربی تیم ملی ایران هم با اعتماد به نفس فراوان گفت: مسئولیت همه ناکامیها را بر عهده میگیرد تا ثابت کند «فردین هنوز نمرده است». اما فردین تیم ملی ایران در بازگشت دچار اختلالات اندکی شد و مدام بین فردین و ایرج قادری و همسر مسعود کیمیایی در نوسان قرار گرفت تا جایی که در کسوت یک قهرمان ظاهر شد! قلعهنویی تا جایی پیش رفت که تقریبا از تمام منتقدانش طلبکار هم شد و تنها در گوشهای از افاضاتش در یک برنامه تلویزیونی، برخی منتقدان را به نداشتن «معرفت فوتبالی» متهم کرد.
من نمیدانم چرا وقتی این امیرخان و طرز حرف زدنش را میبینم، یاد بعضیها میافتم و نمیدانم چرا وقتی یاد بعضیها میافتم، قیافه عبوس سردبیر «بازتاب» جلوی چشمم میآید که با انگشت تهدید (اشاره سابق!) تهدیدم میکند و میگوید «نکن!» در نتیجه در مورد انواع معرفتها در حوزه اعتماد به نفس مختصری مینویسم، شما پیدا کنید با معرفتها را.
معرفت فوتبالی: یعنی اینکه در حالی که یکی از بهترین و پرستارهترین تیمهای فوتبال تاریخ ایران را داریم، برویم جام ملتها، ببازیم، برگردیم و علاوه بر اینکه خجالتزده و پشیمان نباشیم، از ملت طلبکار هم باشیم.
معرفت اقتصادی: یعنی اینکه در حالی که قیمت نفت به یکی از بالاترین رقمهای تاریخ معاصر رسیده، همه را برداریم، صندوق ذخیره ارزی را هم خالی کنیم، بنزین را هم برایش صرفهجویی و سهمیهبندی کنیم، بعد به خبرگزاری حامیمان بگوییم گزارش صندوق بینالمللی پول را طوری ترجمه کند که همه گفته باشند ما نابغه اقتصادی هستیم.
معرفت هستهای: یعنی در حالی که مخترعان و محققان و نوابغ داخلی در همه عرصههای هستهای خودکفا شدهاند، هر روز برویم مسکو، ناز بخریم، پول بدهیم (دو غاز و نیم هم بالا بدهیم!) که تو را به جان مادرتان بیایید برای ما نیروگاه بوشهر را راه بیندازید.
معرفت فرهنگی: یعنی در حالی که بازار نشر کتاب رو به احتضار است و مطبوعات با هزار مشکل دست به گریبانند و فیلمهای مجوزدار هم اجازه اکران پیدا نمیکنند، به فیلم آموزشی فریب زنان شوهردار مجوز بدهیم و مراقب کودتای خزنده مطبوعات باشیم.
ژن خارش
محققان آمریکایی خبر دادند که ژن مسئول خارش را کشف کردهاند که این خبر پوشش رسانهای گستردهای داشت. این در حالی است که محققان ایرانی، مدتها قبل ژن عامل خارش را کشف کرده بودند، اما متأسفانه به دلیل گستردگی لابی رسانهای آمریکایی ـ صهیونیستی، این خبر پوشش رسانهای نیافت.
بنا بر این تحقیقات که در مناطق گوناگونی از کشورمان از جمله اوین تهران، وکیلآباد مشهد و عادلآباد شیراز انجام شد، برخی از عوامل خارش عبارتند از «علاقه به روزنامهنگاری، فعالیت در حوزه زنان، داشتن روحیه انتقادی، خودداری از خوشبینی و پرحرفی» که در مجموع، باعث نیاز به خارش شدید در فرد مبتلا شده و معمولا از طرف عوامل خارجی به آن پاسخ مناسب داده میشود.
چه فردی مرا انتخاب کرد؟
حالا که حرف خارش شد، یاد کتاب خاطرات خانم ک.ا.ف (اختصارا «کاف»!) افتادم. کاف که زمانی در روزنامههای اصلاحطلب فعال بود (عمق این فعالیت را در چند سطر بعد خواهید فهمید!) در کتاب خاطراتی که به زبان انگلیسی منتشر کرده و به تازگی به صورت پاورقی در روزنامهای کویتی به زبان عربی چاپ میشود، مدعی شد که با «ع.د»، فوتبالیست معروف روابطه کاملهای داشته است. من که خودم را در روزنامههای اصلاحطلب راه نمیدهند، اما از چند نفر از دوستان آن طرفی که پرسیدم، همگی تأیید کردند که کاف عزیز با چند دو جین از عزیزان همکاری (هر کاری!) داشته است. این رفقای ما، البته مثل تمام پدرها و پدربزرگهایی که همه نوع خاطرات را از زبان دوستانشان نقل میکنند و سر و ته هر حکایتی با گذاشتن «ما که اهل این چیزا نبودیم، ولی دیگران میگویند»، خودشان را راحت میکنند، زیر بار هیچ نوع همکاری با کاف و کافها نمیروند، اما با گوشه و کنایه میفهمانند که خیلی از اعترافات سهلالوصولی که برخی از مطبوعاتیها در ازمنه نه چندان دور به زبان آوردند، به خاطر همین کاف عزیز بوده است.
ـ بر بدکار و آدمفروش لعنت ...
ـ سیدیت تو بازار نیاد، بگو بیش باد!
شکایت آرایشگاههای زنانه
از قدیم گفتند، «حرف، حرف میآورد» راست میگفتند. از بحث وسوسهانگیز خارش منتقل شدیم به بحث شیرین کاف و کافکاریهایش (با «کافکا» اشتباه نشود، هرچند که با «گروه محکومینِ» کافکا میتواند تداعی معانی داشته باشد!) و از آنجا به بحث «دعوای اصلاحی» آرایشگرهای زنانه با مردانه.
چند روز پیش، سردار نجفی، مدیرکل نظارت بر اماکن عمومی نیروی انتظامی، اعلام کرد به خاطر شکایت رئیس اتحادیه آرایشگرهای زنانه از آرایشگرهای مردانهای که مبادرت به «اصلاح ابروی تعدادی از مراجعهکنندگان مرد و انجام اقدامات حاشیهای در صورت آقایان» میکنند، پلیس وارد این ماجرا شده است.
ضمن عرض خسته نباشید و دست مریزاد به نیروی انتظامی که با سرعت عمل نسبت به این اجحاف عظیم نسبت به قشر محترم آرایشگرهای زنانه، اقدام کردهاند، به صنف آرایشگرهای زنانه پیشنهاد میکنم:
با توجه به اینکه آنکارد کردن ابرو و حتی برداشتن زیر ابرو برای پسران، نه تنها عیبی نداشته بلکه حتی از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران هم تبلیغ میشود، آرایشگرهای زنانه به جای حسودی به همکاران مرد و پر کردن رئیس اتحادیهشان، خودشان در این زمینه دست به کار شده، یک طوری که موازین شرعی هم رعایت شود، بازار ارایه خدمات مناسب به آقاپسرها ـ به خصوص از نوع کولهپشتیپسندش ـ را هم به دست بگیرند. اینطوری هم از شر حسد که زندان روح است، خلاص میشوند و هم بازارشان رونق خوبی میگیرد و در نتیجه هم «شبتون قشنگ» میشود و هم روزتون!
ریاستجمهوری به سبک دوران جنگ
باز هم حرف، حرف آورد. حرف قشنگی و خوشگلی شد، یاد عشق و عاشقی افتادم و دولت عشق و صاحاب دولت عشق؛ یعنی محسن رضایی. رضایی در مصاحبه با «تهران امروز» گفت: «اگر به سبک دوران جنگ پیش میرفتم، تا به حال چند بار رئیسجمهور بودم».
گزارش خبرگزاری ایجنا (خبرگزاری سرداران ایران = Iranian General News Agency) از کنفرانس مطبوعاتی رئیسجمهور محسن رضایی را که به سبک دوران جنگ انتخاب شده، بخوانید: «رئیسجمهور محسن رضایی، امروز صبح رأس ساعت صفر هشت دو صفر، در موقعیت 96 درجه، از کارخانه ایرانخودرو بازدید کرد.
محسن رضایی با ابراز خرسندی از تولید پیکانِ توپ در ایرانخودرو گفت: این توپترین پیکانی است که تا به حال تولید شده. وی در حالی که شخصا هدایت یک دستگاه از این خودرو زمین به زمین را بر عهده گرفته بود، شلیک موفقی به سمت برج میلاد داشت که به برجک آن اصابت کرد. رضایی سپس در مراسم صبحگاه مشترک وزارت صنایع و معادن دفاعی، شرکت و نشان درجه یک برجکزنی را به رئیس ایرانخودرو اهدا کرد.
رئیسجمهور در بخش دیگری از سخنانش، وعده داد: به زودی ماشین جنگی مافیای اقتصادی به فرماندهی آقازادههای رانتخوار را زمینگیر میکنیم. وی تأکید کرد: در این زمینه هیچگونه اغماضی ندارد و گفت: «برای نمونه همین دو روز پیش برای وزیر کشور سه ماه اضافه خدمت زدم».
وی سپس با یک فروند «F-4» تهران را به مقصد بندرعباس ترک کرد تا در جلسه ستاد فرمانداران هرمزگان شرکت کند.
مقصر خلبان نبود
حالا که حرف هواپیما شد، یک چیز دیگر به خاطرم آمد و قول میدهم این آخریش باشه. در بررسی سانحه سقوط هواپیمای «C-130» که منجر به کشته شدن بیش از صد نفر از جمله ده ها خبرنگار شد، هیچ کس مقصر شناخته نشد!
این در حالی است که همه میدانند مقصر اصلی دو دستگاه واحد مسکونی بودند که سر راه هواپیمای نظامی قرار گرفتند و خودشان را به او کوبیدند. چرا هیچ کس واقعیت به این بزرگی را نمیبیند؟
دستانداز
کسی میداند آن «اقدامات حاشیهای» که روی صورت «تعدادی از مراجعهکنندگان مرد» صورت میگیرد و سردار نجفی از قول رئیس اتحادیه آرایشگران زن به آن اشاره کرده، دقیقا یعنی چی؟ گفته «اصلاح ابرو و اقدامات حاشیهای»؛ یعنی این اقدامات حاشیهای، چیزی غیر از اصلاح ابروست.