توی این شلوغ پلوغی زندگی، حتی لازم نیست برای دعوا کردن دنبال بهانه بگردی، اما لازم است یاد بگیری چطورمیشود یک بحث ساده را تبدیل به دعوا نکرد.
مغولها همینکه بچهشان تاتیتاتی میکرد و مامان و بابا را (البته به زبان خودشان) تلفظ میکرد، اولین چیزی که به او یاد میدادند، چاقو کشیدن و کارد انداختن بود.
زندگی در صحرای مغولستان و آن هم در میان چنین قوم خشنی یادشان داده بود که تنها راه زنده ماندن کم نیاوردن مقابل حریف است؛ بکش تا کشته نشوی.
حالا اما در کنار دروازههای قرن بیست و یک، وقتی ریختن خون که سهل است، فقط کشیدن چاقو و یا زدن یک کشیده از هر 2 نوع آبدار و غیرآبدارش، یا نه حتی دادن یک فحش آب نکشیده میتواند آدم را ماهها بفرستد تو هلفدونی. باید به جای آنکه یاد بگیری چطور دعوا کنی و چاقو بکشی، یاد بگیری چطور میشود دعوا نکرد، چطور میشود بدون چاقوکشی و کتککاری زنده ماند.
همه راهها به دعوا ختم نمیشود
خودتو کنترل کن
دعوا کردن راحتترین کار دنیا است. با این شلوغی و ترافیک و اعصابهای درب و داغان، یک نگاه چپ چپ، چند تا بوق پشت چراغ قرمز یا گرفتن کرایه بیشتر و... میتواند مثل آب خوردن آدم را تحریک کند دعوایی را کلید بزند که آخرش را فقط خدا بهخیر کند! اما اگر این هنر را داشته باشی که خودت را کنترل کنی و دعوا را بخوابانی، آن وقت است که دیگر لازم نیست یک پایت همیشه در دادگاه باشد و یک پایت کلانتری... اینها نکات کلیدیای برای دعوا نکردن هستند.
ببخشید لطفا!
ب. ب. خ. ش. ی. د، ترکیب این 6 حرف معجزه میکند، هیچ سلاحی بهتر از «ببخشید» نمیتواند جان شما را در یک نزاع خیابانی محافظت کند، خیلی از مقتولانی که حالا تنها به یک خاطره تلخ تبدیل شدهاند و یا محکومانی که به خاطر یک جنایت حالا پشت حصارهای بلند زندان در انتظار قصاص و یا طی کردن روزهای تلخ حبس، روز را به شب میدوزند، شاید اگر این 6 حرف را کنار هم میچیدند سرنوشت دیگری برایشان رقم میخورد.
ببخشید،Excuse me ، pardon me
یاتاقان نچسبان، عزیز!
«ما ایرانیها خیلی خیلی غیرتی بیدهایم و فحش ناموسی بدجوری آمپرمان را میبرد بالا، حسن میگوید وقتی کسی چنین فحشی به ننهمان و یا آبجیمان بدهد، باید خین جلوی چشممان را بگیرد و تا خین طرف را نریختهایم ولکنش نشویم وگرنه ما خیلی بیغیرت بیدهایم.» این بود موضوع انشای ما.
اگر تو هم از این دسته آدمها هستی و فکر میکنی کار ترسوها و بچهننههای بیغیرت است که وقتی فحش اینطوری را میشنوند، به جای کاردیکاردی کردن طرف مقابل برای شکایت میروند دادسرا، دیگه لازم نیست بقیه مطلب را بخوانی، پاشو برو دکوراسیون طرف را بیار پایین...
اما یادت باشد وقتی که فردا پشت میز محاکمه میایستی، آنقدر باید جلوی شاکی و یا خانوادهاش به خاک بیفتی و خفت بکشی که شنیدن یک فحش ناموسی در مقابل آن هیچ است.
اولندش شنیدن یک فحش ناموسی، ادب طرف مقابل را نشان میدهد و ربطی به لکهدار شدن شرافت جنابعالی ندارد، دویما اینکه اگر خدای ناکرده چنین فحشی را شنیدی و از عصبانیت خواستی یارو را لت و پار کنی، یادت بیاید چقدر بعدا برای گرفتن رضایت باید خوار و خفیف شوی؛ یادت بیاید که اگر تو بروی زندان سر خانوادهات چه میآید؛ یادت بیاید چوبه دار چقدر وحشتناک است؛ یادت بیاید که... البته برای اینکه توی دلت غمباد نشود اگر با 2 تا شاهد بروی دادسرا شکایت کنی، پوست طرف کنده است...
چاقوتو غلاف کن، رفیق!
از 2400 قتلی که همین پارسال در سراسر کشور رخ داد، بیش از 40درصد آن یعنی بیش از 1000 مورد آن مربوط میشد به جنایتهای چاقویی.
بیشتر جنایتکاران قتلهای چاقویی هم آدمهایی بودهاند مثل من و تو، آنها هم موقع دعوا میخواستهاند تنها طرف مقابل را بترسانند اما وقتی به خودشان آمدهاند که خون پاشیده شده بود به تمام زندگیشان، حالا آنها خانوادهای را داغدار کردهاند و خودشان هم رسیدهاند به آخر خط زندگی و «چوبه دار»...، اما اگر آن روز این چاقو در جیبشان نبود، شاید ماجرا جور دیگری رقم خورده بود.
فحش آبنکشیده ممنوع!
آقا جان! یعنی چه تا یک بحث کوچک پیش میآید، مهلت نمیدهی و با هر فحشی که به خاطرت میآید، سریع تمام فامیل طرف خصوصا از نوع مؤنثش را شخم میزنی؟!
باور کن خیلی از جنایتهای خیابانی ثانیههایی پس از آن کلید خورده که یکی از دو طرف دعوا یک فحش ناموسی آب نکشیده ییهو از دهنش پریده بیرون، طرف مقابل هم که فکر میکرده شرافتش بدجوری لکهدار شده، زده دودمان طرف را به باد داده است.
اگر میخواهی از دعوای خیابانی سر سبزت را به سلامت به در ببری، زبان سرخت را نگه دار؛ یعنی اینکه مخصوصا دور فحش ناموسی را یک خط قرمز کلفت بکش. یادت باشد اگر طرف حتی خیلی آدم حسابی باشد و بیخیال دعوای خونین شود، با اثبات فحش ناموسی در دادسرا از طریق آوردن 2 تا شاهد میتواند بدجوری حالت را بگیرد.
اگر میخواهی نه بکشی و نه کشته شوی، همین الان جیبت را بریز بیرون، آهان آن چاقو، نه توی ماشینت هم نگذار، بندازش توی جوی آب تا آب، بدبختی را با خودش ببرد، این چاقوی لامسب بدجوری وسوسهات میکند سر هر موضوع کوچکی بپری پایین و دعوا کنی...
فکرش را نکن، هنوز آنقدر تگزاسبازار نشده که برای دفاع از خودت، احتیاجی به چاقوی دسته سفید زنجونی یا ضامندار چینیاش باشد...
اگه مردی بزن!
«اگه جرأتش رو داری بزن»، «اگه مردی بزن دیگه»، «چاقو کشیدن هم جیگر میخواد»... این جملات آخرین جملههایی است که خیلی از مقتولانی که جانشان را بر سر یک نزاع خیابانی گذاشتهاند و با دنیا خداحافظی کردهاند گفتهاند. آنها با این جمله طوری طرف را که اولش فقط قصد ترساندن آنها را داشته تحریک کردهاند که او در آن حالت عصبی و وحشیانه راهی بهجز فرو کردن چاقو در قلبشان نداشته است.
تحریک طرف مقابل خصوصا وقتی که او چاقو یا اسلحهای در دست دارد، احمقانهترین راه برای خودکشی است.
موقع دعوا که حلوا پخش نمیکنند، آدم طوری اعصابش خطخطی میشود و کنترلش را از دست میدهد که حتی منطقیترین آدمها هم نمیفهمند دارند چه کار میکنند. پس هرگز طرف مقابل را تحریک نکن، خصوصا وقتی که او چاقو و یا اسلحه با خودش دارد.
فنرها میمیرند
ماشین عقبی که به ماشینت میزند، مثل فنر از جایت میپری پایین و میدوی طرف راننده و بعد هم یک کتککاری مشتی. طرف که میپیچد جلوت، پشت چراغ قرمز بعدی میپیچی جلویش و بعد باز مثل فنر پیاده میشوی و با کله میروی توی صورتش، فحش که میشنوی ترمز دستی را مثل برق میکشی و چاقو به دست میپری پایین و میروی به طرفش و بعد هم...
این حرکتهای تند تو، مثل یک جرقه است؛ جرقهای برای آتشزدن 2 زندگی (خودت و طرف مقابل). در حالی که اگر با این عجله به سمت او نمیرفتی و تنها چند ثانیه برای آرامشدن صبر میکردی، هرگز این اتفاق تلخ رخ نمیداد.
با خودت تمرین کن بعد از هر حادثهای که روی اعصابت راه میرود - مثلا تصادف - به جای آنکه با سرعت و با عصبانیت به سمت طرف مقابل بروی، چند ثانیه صبر کنی و اگر میخواهی صحبت کنی، آرام و آهسته از ماشینت پیاده شوی و به جای عربدهکشی، آرام حرفت را بزنی.
تو قانون نیستی
خیلی از نزاعهای خیابانی وقتی اتفاق میافتد که ما خودمان را جای قانون میگذاریم و خودمان برای اجرای قانون دست به کار میشویم. اسمش را هم میگذاریم دفاع مشروع. یک آدم بیکار و روانی مزاحم خواهر و یا همسرمان شده، خودمان چاقو بر میداریم و میرویم سراغ طرف.
یک جوان علاف به دختر موردعلاقهمان متلک گفته، خودمان را میاندازیم وسط و میرویم فردینبازی در میآوریم و دخل یارو را میآوریم. یک نفر وقت و بیوقت به همراه خواهرمان زنگ میزند، با او قرار میگذاریم و میزنیم طرف را ناکار میکنیم...
چند روز بعد، وقتی که در دادسرا بازجویی میشویم، هنوز در شوک هستیم و نمیدانیم چه کار کردهایم و به بازپرس میگوییم دفاع مشروع بوده، اما وقتی قاضی میپرسد تو اصلا میدانی دفاع مشروع یعنی چه، تازه میفهمیم گند زدهایم.
جنگ داخلی ممنوع
دعواهای خیابانی، تنها مصیبتی نیست که شما با آن روبهرو میشوید؛ خیلی وقتها دعواهای خانگی و یا دعواهای محیط کار بسیار سختتر و رنجآورتر از دعواهای خیابانی هستند. بنابراین، باید با مهارتهای ویژهای از هفتخوان آنها گذشت.
نفس عمیق بکش
یک تکنیک خیلی مهم برای کنترل خشم این است: وقت دعوای خانگی قبل از هر عکسالعملی به اتاق دیگری برو، راحت در یکجا بنشین، چشمهایت را ببند، آرام نفس بکش و بدون فشار به ذهنت، سعى کن آرام آرام فقط بر جریان تنفس خودت تمرکز کنی و تنها به آن فکر کنی.
با خودت تجسم کن اگر در آن لحظه در یک جای توپ مثل اتاقى در کنار ساحل کیش یا در جنگلهای شمال نشسته بودی، چه حال و احساسى داشتی.
در تصورت مناظر را ببین، صداها را بشنو و از زیبایی و آرامش لذت ببر. عجله نکن، تا وقتی آرام نشدهای و فکر انتقام از کلهات نزده بیرون همانجا بمان، ببین دنیا چه ارزشی دارد که بخواهی این صحنه زیبا را خطخطی کنی.
به راهحل فکر کن
اگر میخواهی توی دعوای خانگی، عزیزترین کسی را که در دنیا داری لت و پار نکنی، هی با خودت دائم تکرار نکن دیگه هیچ راهی نمانده، او اصلا زباننفهم است و آدمبشو نیست. دلم میخواهد بزنم دک و پوزش را بیاورم پایین. چقدر حالم بد است، عصبانی هستم و... اینها کندههایی هستند که زیر دیگ خشم و نفرت را شعلهورتر میکنند...
روانشناسان میگویند آدم عصبانی در این زمان ها باید روش حرفزدن با خودش را کاملا عوض کند. مثلا به جاى آنکه مثل یک نوار دائم تکرار کند که چقدر خشمگین است با خودش بگوید من میتوانم تصمیم بگیرم که چه واکنشی نشان دهم. پاسخ عاقلانه یا حداقل بیتفاوتی یا بزن بزن...، پس چه بهتر که راه پاسخ عاقلانه را انتخاب کنم. در این هنگام، خوبیهای طرف را پیش چشمتان بیاورید، خیلی زود همه چیز تمام میشود.
هنگام کنترل خشم، سعى کنید مشکل اصلى را شناسایى کنید، به جای آنکه دائم مثل مار زخمی به خودتان بپیچید و عصبانیتتان را بیشتر کنید فکر کنید چطور میشود مشکل و اختلاف را حل کرد.
آتش رو بس کن
وقتی اوضاع آرام است، درباره فایده آتش بس کوتاهمدت و ترک محل یا همان Time out با آنها به توافق برسید؛ با آنها قرار بگذارید که وقتی در وسط دعوا شما و یا طرف مقابلتان گفت : من باید Time out بگیرم و یا بروم بیرون، کلهام هوا بخورد و... طرف مقابل به جای آنکه بگوید ترسیدی و یا داری فرار میکنی و... زیپ دهانش را بکشد و آتش بس بدهد. وقتی این مدت تمام شد، برگردید و به آرامی صحبت کنید. اما اگر هنوز آتش خشمتان خاموش نشده است، باز هم وقت بگیرید.
انتقام را دفن کن
هیچ چیز خانمانسوزتر از فکر انتقام نیست؛ با فکر انتقام، هم خودت را داغان میکنی هم طرف مقابل را. به جای انتقام، سعی کن با استفاده از تکنیک «با خود حرف زدن»، آرامشت را بهدست بیاوری.
کلاهت را قاضی کن و ببین آیا موضوع واقعا آنقدر اهمیت دارد که تو تا این حد عصبانى بشوی؟ مثلا اگر سر کانال تلویزیونی با برادر یا خواهرت دعوایت شده، ببین دیدن یانگوم آنقدر اهمیت دارد که یک شب خودت را خراب کنی؟
بزنید بیرون
شب خسته و کوفته از سر کار، دانشگاه و یا کلاس درس برگشتهای خانه اما آبجی بزرگه یا داداش کوچیکه و یا خانم خانه گیر سهپیچ داده است و از همان اول تابلو مشخص است که میخواهد جنگ و جدال راه بیندازد. در این شرایط، هیچ راهی وجود ندارد به جز آنکه بزنی بیرون، یاالله بزن بیرون تا هوایی به کلهات بخورد و بعد که آرام شدی برگرد سر جای اولت.
البته تکنیک بیرونزدن از خانه، تکنیکی نیست که روانشناسهای امروزی کشفش کرده باشند بلکه از همان قدیمالایام و از عهد قلقلهدون میرزا هم وقتی ننهبزرگها میگفتند برو بیرون کلهات هوا بخورد، منظورشان همین تکنیک روانشناسی بود که امروزه آن را از تکنیکهای «کنترل خشم» میدانند.
البته روانشناسها میگویند برای آنکه ترک محل، درست و حسابی، اثر خودش را بگذارد تا جنابعالی بتوانید خشمتان را کنترل کنید، باید از قبل، این موضوع را با خانواده و اطرافیانتان در میان بگذارید و با آنها درباره اینکه ترککردن محل چقدر آمپر را میآورد پایین، توضیح بدهید.
مرد آرام!
مشت زدن توی دهان یک نفر چه مزهای میدهد؟ یقه کسی را گرفتن و توی شکمش زدن چه حالی میدهد؟ با چشم کبود و لب و دهان خونی به خانه برگشتن چه حسی دارد؟ جواب هیچ کدام از این سؤالها را نمیدانم چون تا الان که بیست و خرده ای سال را پشت سر گذاشتهام، اصلا دعوا نکردهام.
البته دعوا به معنی بزن بزن، وگرنه دعوای کلامی زیاد داشتهام ولی هیچ وقت این جر و بحثها به یقهگیری و کتککاری نرسیده؛ نه توی مدرسه، نه توی کوچه و خیابان، نه هیچ جای دیگر.
همیشه برایم سؤال بوده که چرا تا به حال کتک کاری نکردهام؟ سؤالهای اساسیتری هم داشته ام؛ اینکه اصلا دعوای فیزیکی لازم است؟ این دعوا نکردن ربطی به شخصیت آدم دارد یا هر آدمی در طول زندگیاش حتما باید دعوا کند؟ اگر کسی بزن بزن نکرده باشد، کمبودی در شخصیت و روح مردانهاش دارد؟
جواب این سؤالها را دقیقا نمیدانم، ولی این را میدانم که روحیهام مثل خیلیهای دیگر (از جمله بیشتر بچههای تحریریه) با کتککاری و بزن بزن جور در نمیآید. اصلا تصور اینکه با مشت بزنم گوشه چشم یکی را کبود کنم، برایم خیلی سخت است. برای همین تا حالا توی خیابان چند بار تا مرز دعوا هم جلو رفتهام؛ مثلا خانمی همراهمان بوده و کسی تیکه انداخته و رگ گردنی شدهام و برای هم شاخ و شانه کشیدهایم ولی باز هم کار به بزن بزن نکشیده.
شاید بعضیها این دوری از دعوای فیزیکی را به ترس نسبت بدهند یا بگویند خیلی بچه مثبت هستی و از این حرفها ولی من اعتقاد دارم که فقط و فقط گاهی اوقات لازم است که آدم حتما با مشت و لگد وارد میدان بشود. برای من که این «گاهی اوقات» تا به حال پیش نیامده است.
دفاع مشروع چی بیده؟
زد تو گوشم، کشتمش
خیلی از متهمان پروندههای نزاع و یا قتل، آدمهای سادهای هستند که در جلسه محاکمه ادعا میکنند که جنایتی که مرتکب شدهاند، دفاع مشروع بوده است و مثلا چون فلانی مزاحم خواهرشان و یا همسرشان شده است و یا آنکه او با چاقو به آنها حمله کرده است، دفاع مشروع کردهاند و طرف را ترکاندهاند!
برای آنکه معنی دفاع مشروع که طبق قانون ما اثبات آن خیلی دشوار است را بدانی اینجا را بخوانید، لطفا: طبق ماده627 اگر کسی برای دفاع از جان، آبرو و مال خود و یا دیگری دست به ضرب و جرح یا قتل بزند، با رعایت این موارد قانونی، مرتکب مجازات نمیشود:
دفاع متناسب با خطری باشد که مرتکب را تهدید میکرده است. مثلا اگر طرف با دست خالی به شما حمله کرد، شما حق ندارید با چاقو او را بزنید؛ حتی اگر او با چاقو حمله کرد و شما چاقوی او را گرفتید، دیگر حق ندارید با چاقو به او که دست خالی است، ضربه بزنید.
ترس در مورد آسیبدیدن جان، ناموس، آبرو و یا مال به دلایل محکمهپسند و معقولی باشد نه اینکه طرف را چون فکر میکردهاید ممکن است به شما حمله کند، بزنید بکشید.
اما از همه اینها مهمتر اینکه تماس با پلیس و یا قوای دولتی و یا وسیله آسانتر - مثل فرار- برای نجات ممکن نباشد و شما تنها مجبور باشید طرف را زخمی کنید و یا بکشید.
ماده 630 قانون گفته
ماده630 قانون مجازات اسلامی، از آن قوانینی است که بسیاری از مردم آن را اشتباه میفهمند و بعد از دعوا خصوصا دعواهای ناموسی و مزاحمت، میخواهند پای این قانون را وسط بکشند و بگویند که چون میدانستم فلانی مزاحم خواهرم میشود و یا حتی خدای ناکرده با او رابطه دارد، طبق قانون، او را مجروح کرده یا کشتم.
این متن این قانون است : ماده630 هرگاه مردی، همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد، میتواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مجبور شده باشد، فقط مرد را میتواند به قتل برساند؛ البته ضرب و جرح هم همین حکم را دارد.
منظور قانون کاملا روشن و مشخص است. بنابراین، 99درصد قتلهای خیابانی که به بهانه ناموسی انجام میشود، ربطی به این قانون ندارد.
مجازاتهای دعوا کردن
زبان، مشت، تیزی
اگر بعد از خواندن این همه موعظه، هنوز هم قصد دعواکردن داری، بد نیست مجازات هر قلم از دعواهایت را خودت چرتکه بیندازی.
زبان سرخ و سر سبز
جرقه بسیاری از نزاعهای خونین از یک فحش زبانی شروع میشود؛ فحشی که مثل یک بشکه باروت طرف را میترکاند و آنوقت 2 طرف به هم میپرند. برای شکایت باید 2 تا شاهد وجود داشته باشد.
طبق ماده608 قانون مجازات اسلامی، توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک - البته اگر بیناموسی قاتیاش نباشد - آدم بددهن به مجازات شلاق تا 74ضربه و یا 50هزار ریال تا یک میلیون ریال جزای نقدی محکوم میشود.
البته اگر فحش ناموسی باشد که کلک طرف کنده است. بر طبق ماده144 اگر کسی به دیگری فحش ناموسی بدهد و مثلا با دادن فحشی به او و یا خانوادهاش نسبت زنا یا لواط بدهد، حداقل مجازاتش 80 تازیانه است. به این نسبتدادن قذف میگویند.
هر مشت چقدر زندان ؟
شاید خیلی از گندهلاتهایی که حالا دارند در زندان آبخنک میخورند، نمیدانستهاند که اگر وسط دعوا خون از دماغ کسی بیاید، چقدر بدبختی آوار میشود روی سرشان.
طبق ماده614 اگر کسی عمدا طرف را طوری جرح و ضرب کند که باعث ایجاد مشکل و کمبود، شکستن یا از کار افتادن عضوی از اعضای او شده یا سبب مرض دائمی بشود و یا یکی از حواس پنجگانه او را از کار بیندازد یا باعث از بینرفتن عقلش بشود، در حالتی که قصاص ممکن نیست، 2 تا 5 سال باید آب خنک بخورد.
اگر هم که طرف دیه بخواهد، علاوه بر حبس، به پرداخت دیه هم محکوم میشود ولی اگر قصاص ممکن باشد که طرف بیچاره شده است.
البته طبق این ماده اگر ضرب و جرح بهوسیله اسلحه یا چاقو یا امثال آن پیچگوشتی، قمه و ... باشد حتی اگر هیچ آسیب جدیای هم به طرف نرسیده باشد مرتکب باید 3 ماه تا یک سال توی حبس بخوابد.
قیصرها را میگیرند!
چون بیشتر قتلها در نزاعهای دسته جمعی اتفاق میافتد، قانون بدجوری با آنهایی که مثلا به اسم رفاقت همینطور کترهای راه میافتند دنبال دعوا، برخورد میکند. طبق ماده615 وقتی چند نفر با یکدیگر دعوا کنند، هر کدام از این شرکتکنندگان به مجازاتهای زیر محکوم میشوند:
اگر دعوا خاتمهاش با قتل باشد، هر کدام از شرکتکنندگان - فرقی نمیکند دوستهای مقتول و یا دوستهای قاتل - همگی به حبس از یک تا 3 سال محکوم میشوند قاتل یا قاتلان هم که مجازاتشان چوبه دار است.
اگر منتهی به نقص عضو شود، حبس از یک تا 3 سال.
در صورتی که منتهی به ضرب و جرح شود، به حبس از 3ماه تا یک سال.
تیزی کشیدن
طبق ماده617 قانون مجازات اسلامی، هر کسی که با چاقو و یا هر نوع اسلحه دیگر تظاهر یا قدرتنمایی کند یا با آن مزاحم افراد شده و یا آنها را تهدید کند، به حبس از 6 ماه تا 2 سال و تا 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد.
|
|