در سالهای اخیر پدیده "دختران فراری" به موضوعی تبدیل شده که در اکثر محافل، مسئولین و کارشناسان امر در پی یافتن راه حلی به منظور جلوگیری از رشد آن در جامعه هستند، چراکه اکثر دخترانی که از خانه فرار می کنند در همان ساعت های اولیه مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرند و این مسئله تنها روزنه امید بازگشت این دختران به کانون خانواده را به ناامیدی تبدیل می کند.
علل فرار
دکتر مصطفوی، روانشناس در این باره توضیح می دهد: « شاید بتوان به جرات گفت ناسازگاری والدین علت اصلی فرار دختران است. طبق بررسی هایی که انجام شده 5/19 درصد ناسازگاری با والدین، 16 درصد اغفال، 13 درصد عدم امنیت در خانواده، 15 درصد وضعیت اقتصادی، 5/12 درصد طلاق، 7 درصد گرایش به مسایل انحرافی، 5/12 درصد ازدواج های ناموفق، 3/2 درصد اعتیاد و 5 درصد مشکلات روانی عامل فرار دختران بوده است. همچنین تحقیقات نشان می دهد که 35 درصد دختران فراری سابقه اعتیاد به مواد مخدر چون هروئین و تریاک را دارند.
تحقیقات نشان می دهد که 25 درصد دختران فراری هروئین، 28 در صد تریاک، 15 درصد حشیش و31 درصد سیگار استفاده می کنند. آن چه مشخص است این که دختران پس از فرار برای تامین نیازهای خود اقدام به سرقت و خود فروشی می کنند، آنان در همین مرحله است که گرفتار باندهای فحشاء می شوند.»
اخبار حاکی از آنند که اکثر دختران فراری پس از بازگرداندنشان به خانه مجددا اقدام به فرار می کنند. دخترانی که از خانواده روی گردان شده و فرار می کنند بارها از سوی اعضاء خانواده خود مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند؛ اعمال محدودیت همچون زندانی کردن و تمسخر و تحقیر کردن موجب می شود که فرد فضای خانه را برای ماندن غیر قابل تحمل دانسته و اقدام به فرار مجدد نماید.
این استاد دانشگاه گفت:« طبق بررسی های انجام شده تنها در 14 درصد موارد خانواده پس از بازگشت فرزندشان رفتار مناسب داشته اند. نکته مهمتر اینکه بسیاری از این دختران از سوی نزدیکان خود مورد تعرض قرار می گیرند طبق آمار 36 درصد دخترانی که از خانه مجددا فرار می کنند از سوی اعضاء خانواده مورد سوء استفاده قرار می گیرند؛ 33 درصد تنبیه، 6 درصد به گدایی و 13 درصد به خرید و فروش مواد مخدر وادار می شوند.»
این روانشناس در ادامه تشریح کرد: «در 70 درصد موارد والدین مسبب فرار دختران می شوند جالب است بدانید که سن فرار دختران از 16 سال به 14 سال کاهش یافته است. با وجود آنکه مسولان سعی دارند با این معضل برخورد نمایند؛ اما آمار نشان می دهد که پدیده ای به نام فرار دختران رو به افزایش است به طوری که هر سال 15 تا 20 درصد به آمار قبلی اضافه می شود.»
باید توجه داشت جمع آوری، و بازگرداندن این دختران به خانه به تنهایی راه حل مناسبی نیست، تا زمانی که فضای خانه و رفتار والدین تغییر نکرده باشد تمامی این عملکردها بی نتیجه خواهد ماند. اگر کانون خانواده به لحاظ عاطفی از پایه های محکمی برخوردار باشد و دختران نسبت به آن چه که پس از فرار در جامعه آنان را تهدید می کند آگاه شوند به طور قطع آمار فرار کاهش خواهد یافت. آن چه که پس از فرار در انتظار این افراد است، اعتیاد، فحشاء و ولگردی است، بنابراین خانواده ها و نوجوانان باید آگاه بشوند.
همچنین می توان شکاف بین نسلهای قدیم و جدید، ازدواجهای اجباری و تعصبات افراطی مذهبی وتربیتی و مهمتراز همه کمرنگ شدن روابط عاطفی بین والدین و فرزندان را از مهمترین دلایل فرار جوانان از محل زندگیشان ذکر کرد.
آنچه مسلم است زمانی که دختران فراری از تامین غذا، پوشاک و سرپناه برای استراحت ناتوان شوند، حاضر به انجام هر کاری خواهند بود. وجود دختران فراری و سرگردان در خیابانها، پارکها و اماکن عمومی، افراد سودجو را به وسوسه میاندازد که با تشکیل گروه یا باندی متشکل از جوانان فراری،برای نیل به اهداف پلید خود اقدام کنند.
با شکل گیری گروههای فساد و جذب و اغفال دختران و پسران فراری باندهای تبهکار و فساد پس از گذشت اندک زمانی تکثیر شده و هر عضو باند بدنبال تشکیل باند دیگری رفته و به تدریج جامعه با افزایش این گروهها روبرو میشود.
بیشتر کسانی که از خانه فرار میکنند، به دلیل روابط ناسالم اخلاقی و رعایت نکردن نکات بهداشتی دیر یا زود به انواع بیماریهای مزمن و خطرناک نظیر بیماریهای مقاربتی دچار میشوند.
در این میان ایجاد یک رابطه سالم بین اعضای خانواده، تبعیض قائل نشدن والدین بین فرزندان، شناخت وآگاهی والدین از روحیات جوانان و مهمتر از همه ترویج عقاید دینی و مذهبی و درونی کردن آن برای نوجوانان و جوانان، از عوامل مهم کاهش آسیب های اجتماعی و فرار جوانان است که باید در خانواده ها مورد توجه قرار گیرد.
|
|