عروس با جسد مادرشوهر به میهمانى برادر شوهر رفت

عروس با جسد مادرشوهر به میهمانى برادر شوهر رفت

عروس خانواده پس از قتل مادرشوهر سالخورده اش، در ضیافت شام خانوادگى برادرشوهرش شرکت کرد، درحالى که جسد پیرزن در صندوق عقب خودرو پدر متهم بود.


به گزارش خبرنگار ما، اوایل هفته گذشته، فرشته - عروس ۲۱ ساله - به بهانه این که معصومه - مادرشوهر ۶۶ ساله اش - او را متهم به سرقت ۴۰۰ هزار تومانى کرد، پس از مشاجره لفظى با پیرزن، او را با سنگ آشپزخانه به شدت مصدوم نمود وسپس او را خفه کرد. بعد هم با دستهایش او را خفه کرد.

عروس پس از اطمینان از مرگ مادرشوهرش، ساعت ۴ بعد از ظهر، تلفنى با پدر و مادرش تماس گرفت و آن ها را در جریان جنایت خود قرار داد، بلافاصله پدر همراه برادر و همسرش با خودروى شورولت سفیدرنگ در محل جنایت حاضر شدند و با کمک دخترشان جسد را در داخل صندوق قدیمى پنهان کرده و آن را در صندوق عقب خودرو جاسازى کردند. آنها سپس آثار درگیرى خونین را از بین بردند تا راز جنایت مخفى بماند.آنها سپس تصمیم گرفتند جسد پیرزن را در بیابان هاى اطراف کلاردشت رها کنند تا طعمه گرگ ها شود، اما این فرصت را پیدا نکرده و مجبور شدند در میهمانى شام برادرشوهر عروس شرکت کنند.

همان روز فرشته - عروس جنایتکار - پس از قتل مادرشوهرش، با همسرش - یوسف - تماس گرفت و از پایان اختلاف با مادرشوهرش خبر داد و گفت: ما با هم آشتى کردیم و او هم مرا بخشیده است. پس تو هم باید مرا ببخشى. یوسف با شنیدن این خبر، عصر روز حادثه زودتر از همیشه به خانه آمد، اما با دیدن پدر، مادر و عموى همسرش در خانه، شگفت زده شد.

یوسف - پسر مقتول - درباره قتل مادرش به خبرنگار ما گفت: روز حادثه در مغازه مشغول کار بودم که خواهرم با یک پیام کوتاه تلفنى از من خواست هرچه زودتر به خانه بروم. من هم فوراً مغازه را تعطیل کرده، به خانه رفتم. وقتى به خانه رسیدم، با دیدن خانواده همسرم، خوشحال شدم و از فرشته سراغ مادرم را گرفتم. او گفت: براى خرید از خانه بیرون رفته و هنوز بازنگشته است. وى در ادامه گفت: درحالى که با فرشته صحبت مى کردم، متوجه یکى از دستهایش شدم که باندپیچى شده بود. پرسیدم چى شده؟ گفت چیزى نیست، اما همان موقع احساس کردم فرشته و پدر و مادرش از چیزى به شدت نگران هستند، اما فکر نمى کردم آنها مادرم را به قتل رسانده باشند. فرشته هم به دلیل آرایش زیاد، نگرانى در چهره اش نبود، اما من از غیبت مادرم نگران بودم، چون او عادت نداشت بدون اطلاع خانواده جایى برود.

دقایقى بعد به خاطر دلشوره و نگرانى به اتفاق خانواده همسرم جست و جو براى یافتن مادرم را آغاز کردیم. جالب این که همسرم و پدر و مادر و عموى او هم از گم شدن مادرم، خود را به شدت مضطرب و نگران نشان مى دادند.وى ادامه داد: شب از فرط خستگى به خانه برادرم رفتیم، چرا که طبق قرار قبلى شام را دعوت برادرم بودیم. در آن ضیافت هم فرشته، پدر و مادر و عمویش هم حضور داشتند.چند ساعتى گذشت، ناگهان از طریق کلانترى ۱۳ کلاردشت به ما اطلاع دادند که جسد مادرم در یکى از کوچه هاى اطراف زمین فوتبال کلاردشت پیدا شده است. غافل از این که نمى دانم چگونه آنها - خانواده قاتل - خودروى حامل جسد را به آن مکان برده بودند. وقتى به محل کشف جسد مادرم رفتیم، همه گریه مى کردند و فرشته و خانواده اش بیشتر از همه ناراحت و گریان بودند و این نکته براى من قابل توجه بود، چون همسرم و مادرم اختلافهاى جدى و شدید با هم داشتند.

وى در ادامه گفت: ابتدا تصور کردیم مادرم خودکشى کرده است، اما وقتى مأموران سنگ آشپزخانه خونین را در کنار جسدش پیدا کردند، احتمال جنایت شدت بیشترى گرفت. همان جا به همسرم فرشته ظنین شدم. به همین خاطر فوراً مأموران را در جریان گذاشتم. فرشته ابتدا منکر اطلاع از قتل شد، اما سرانجام در بازجویى هاى پلیسى به کارآگاهان گفت: مادرشوهرم به من تهمت دزدى زده بود. او به خاطر گم شدن ۴۰۰ هزار تومان مرتب سرزنشم مى کرد تا این که به خاطر همین مسأله با او درگیر شدم و نفهمیدم که چطور شد با سنگ آشپزخانه چند ضربه به سرش زدم. در آن موقع حالت درست و حسابى نداشتم و پس از مصدوم کردن مادرشوهرم، با دستهایم خفه اش کردم. بعد ماجراى قتل مادرشوهرم را به پدر و مادرم اطلاع دادم.

سروان «رحمان آرایس» فرمانده کلانترى ۱۳ کلاردشت نیز در این باره به خبرنگار ما گفت: در پى گزارش مردمى به پلیس ،۱۱۰ بلافاصله مأموران در محل کشف جسد حاضر شدند و پس از بررسى محل جنایت و با به دست آمدن آثار و آلت قتل به عروس خانواده مشکوک شدیم تا این که متهم در بازجویى هاى مقدماتى به قتل مادرشوهرش اعتراف کرد. پدر و مادر متهم نیز به اتهام معاونت در قتل و مشارکت در انتقال جسد بازداشت شدند.وى افزود: عروس خانواده با دستور بازپرس پرونده براى تحقیقات تکمیلى با قرار بازداشت موقت به زندان فرستاده شد. سایر متهمان نیز با قرار وثیقه به زندان معرفى شدند. تحقیقات تکمیلى در این زمینه از سوى بازپرس و کارآگاهان جنایى ادامه دارد.

سوگل - ایران - ورامین
خیلىجالب بود
چهار‌شنبه 14 آذر 1386

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.