ارغوان رضائی:توی ماشین می خوابیدیم هتل گران بود
ارغوان رضائی: با ازخودگذشتگی خود و خانواده به اینجا رسیدم
مسابقات تنیس ویمبلدون، قدیمیترین و شاید معتبرترین تورنمنت تنیس جهان زیر باران شدید آغاز شد، بارانی که تعدادی از مسابقات را به تعویق انداخت و تعدادی دیگر را نیمه تمام باقی گذاشت. اما مدعیان اصلی قهرمانی با وجود این مشکلات مراحل اولیه را با موفقیت پشت سر گذاشتند، قهرمانانی چون راجرفدرر، رافائل نادال و اندی رادیک در قسمت مردان و ژوستین انان، سرینا ویلیامز و ماریا شاراپووا در قسمت زنان.
مجله ورزشی این هفته رادیو زمانه از ویمبلدون به شما عرضه میشود و اختصاص دارد به ارغوان رضائی، بازیکن بیست ساله ایرانی - فرانسوی که آینده بسیار درخشانی در تنیس جهان برایش پیشبینی می شود.
ارغوان پس از این که اولین مسابقهاش به سبب باران یک روز دیرتر انجام شد حریف آمریکائی خود، شینای پری را با قدرت شکست داد. او در دوم هم از سد فرانچسکا شیاوونی بازیکن قدرتمند ایتالیائی گذشت و به مرحله سوم رسید. حریف او در این مرحله آنا ایوانوویچ نفر ششم جهان و یکی از بختهای قهرمانی ویمبلدون است.
ارغوان که از 8 سالگی تنیس بازی می کند، و اولین بار است که پا به ویمبلدون میگذارد مثل اکثر تنیس بازان بزرگ جهان با مشکلات زیاد روبرو بوده و فداکاری و از خودگذشتگی خود و پدر و مادرش او را به اینجا رسانده است. او با اینکه متولد فرانسه است و به عنوان یک فرانسوی در مسابقات شرکت می کند، همیشه گردن بندی به شکل نقشه ایران بر گردن دارد که نشانه علاقه اش به ایران است.
فرنگیس محبی پس از اولین پیروزی ارغوان، با او در سالن استراحت بازیکنان به گفتگو نشست و از اولین تجربهاش در ویمبلدون پرسید:
این اولین مسابقهای بود که توی ویمبلدون و روی چمن بازی میکردم و خوب برای من خیلی سخت بودکه این مسابقه را ببرم و این یک فشار اضافی بود. وقتی روی چمن بازی میکنی نباید حریفت شماراBreak بکند و سرویس شمارا بگیرد. بههمین جهت بازیای را که 5 بر 3 به نفع من بود 6 بر 5 عقب افتادم و به همین خاطر کمی عصبی شدم. اما توانستم در Tie Break خودم را سفت بکنم و بهتر بازی کنم.
این اولین بار است که در مسابقات ویمبلدون بازی میکنی. چطور شده بود که قبلا شرکت نکرده بودی و محیط اینجا بهنظرت چطور است؟
چطور بگویم، اینجا محیطی است که همه باید سفید بپوشند و من این قانون را دوست ندارم که مجبورت میکنند با سفید بازی کنی. هرکس باید این آزادی خودش را داشته باشد که بتواند با هر لباسی که دلش میخواهد بازی کند. اما خوشحالم که روی چمن بازی میکنم چون چمن یک زمینی است که فرق میکند با مسابقات دیگر. اما من اینجا مشکلی ندارم و محیطش خیلی خوب است.
اخیرا در جام استانبول توانستی قهرمانانی چون ونوس ویلیامز و ماریا شاراپووا را شکست بدهی و به فینال آن مسابقات هم رسیدی.
خوب، من شاراپووا و ونوس را زدم که فکر می کنم نتیجه کار خودم بوده چون خیلی کار کردم که به این نتیجه برسم. اما هنوز با شکست دادن آن دو بازیکن بین 10 نفر اول جهان هنوز به هدفم نرسیدهام. فقط پیروزی بیشتر توی تنیس جهان خیلی کمکم میکند و از نظر فکری تشویقم میکند که بتوانم مسابقهها و تورنمنتهای بعدی را ببرم. بردن از این بازیکنانی که ازشان بردم برای من غروری ندارد. این میوه کارم است یعنی این همه کار کردم و برای همین است که بردم.
ارغوان جان، یک مقدار از خودت بگو. تنیس را از 8 سالگی شروع کردی. چطور شد که به تنیس رو آوردی؟ علاقه خودت بود یا فشار خانوادهات؟
قبل از اینکه من شروع کنم برادرم شروع کرد و قبل از من با پدرم تمرین میکرد. انوش برادرم 5 سال از من بزرگتر است و وقتی او شروع کرد من توی زمین توپها را جمع میکردم. بهخاطر همین علاقه زیادی داشتم که تنیس را شروع کنم و خیلی خوشم میآمد که که تنیس بازی کنم. اما وقتی شروع کردم پدرم خیلی به من فشار آورد که تنیس را ادامه بدهم چون بچه 7 ساله نمیتواند در باره زندگی خودش تصمیم بگیرد. به خاطر همین که کمک پدر و مادرم را داشتم که هولم بدهند و رویم فشار بیاورند توانستم تنیس را ادامه بدهم و الان خیلی خوشحالم که ادامه دادم و فکر میکنم دخترهای دیگر خیلی دلشان میخواهد که جای من باشند و من سعی میکنم این شانسی را که دارم از دست ندهم.
مثل اینکه پدرت نقش زیادی در تنیس حرفهای تو دارد. برایت چهکار میکند که توانستی به اینجا برسی؟ آیا مربیات است؟
خوب از بچگی مربی من بوده و هر روز تمرینم میدهد. مواظب است که کی مسابقههایم شروع میشود، کی باید تمرین کنم. از نظر فکری مواظبم است که قبل از مسابقه با چه فکری توی زمین میروم، آیا مجروح نیستم. یعنی در خیلی چیزها مواظب است که آیا درست جلو میروم و این برای خودش خیلی است.
هدفت در تنیس حرفهای چیست؟
منهم مثل همه بازیکنانی که اینجا دور و بر من نشستهاند همهشان دلشان میخواهد که شماره یک بشوند. این هدف اصلی همه بازیکنان است و من هم همینطور. من هم میخواهم که شماره یک جهان بشوم اما چون همه دلشان میخواهد مثل هم شماره یک جهان بشوند، من میخواهم یک کاری بکنم که فرق بکند و یک نتیجه بهتری داشته باشم.
من هدفم این است که هر چهار گرن اسلم (چهار تورنمنت معتبر جهان، ویمبلدون و جامهای آزاد استرالیا، فرانسه و آمریکا) را پشت سرهم ببرم توی 5 سال. این هدف خیلی خیلی سختی است اما این هدف را در سرم دارم و فکر میکنم شاید یک روزی بشود.
فکر نمیکنی برای رسیدن به این هدف به یک مربی درجه یک احتیاج داشته باشی؟
نه. فکر میکنم یک مربی درجه یک وجود ندارد. هرکی به نسبت خودش مربیای را که دلش میخواهد انتخاب میکند. هر بازیکنی فرق میکند. شاید یکی بیشتر مربی لازم داشته باشد که با او آرام صحبت کند و کمتر تمرین کند. شاید مربی دیگری باشد که به بازیکنش بیشتر فشار بیاورد. یعنی هر بازیکنی برای خودش عقیده خاصی دارد. نمیتوانیم بگوئیم یک مربی میتواند بهتر از مربی دیگر باشد.
پدرم تا کنون من را تمرین داده و باید هم ادامه بدهد چون که فکر میکنم که تنها راهی که میتوانم به شماره یک جهان برسم همین راه است و فکر نمیکنم مربی دیگری بتواند کمکم کند.
در ایران هم مثل اینکه در بازیهای ورزشی بانوان کشورهای اسلامی شرکت داشتی؟
در آنجا مدال طلا بردم. یک تجربه جدیدی بود که داشتم چون فکر می کنم سال قبل بود که بازی کردم و چهار سال پیشش هم شرکت داشتم که 12 سالم بود و دو مدال طلا آوردم. این فکر میکنم چیزی جدا از چیزهای دیگر است. من هر چیزی را می خواهم ببرم اما المپیک بانوان چیز دیگری است و خیلی خوشحالم که این دو مدال طلا را بردم.
ارغوان جان از زندگی هر روزت بگو. روزی چند ساعت تمرین میکنی؟
من قبل از این که مسابقات را پشت سر هم ادامه بدهم روزی شش ساعت تمرین میکردم اما حالا که مسابقههایم بیشتر و بیشتر شده کمتر و کمتر تمرین میکنم چون باید بیشتر بدنم برای مسابقه آماده باشد. یعنی بیشتر مسابقه میدهم تا تمرین میکنم.
از تفریحاتت بگو. چه چیزهائی را دوست داری؟ موقعی که تنیس بازی نمیکنی چه تفریحی می کنی؟
من وقتی وقت تفریح دارم دوست دارم فیلمهای ایرانی ببینم، فیلم های هندی ببینم، کتاب بخوانم، کتاب ستاره شناسی بخوانم، بازی کامپیوتری میکنم، دوست دارم سنتور بازی کنم، سنتور هم خوشم میآید بازی کنم. من کارهائی میکنم مثل دیگر دختران معمولی. دوست دارم خرید کنم، طلا خیلی دوست دارم، میبینی که یک عالمه طلا دارم، همه جایم طلا است.
سنتور میزنی؟
بله یاد گرفتم سنتور بزنم، با یک پروفسور در ایران.
خودت و خانوادهات چه مشکلاتی را پشت سر گذاشتید تا جزو بازیکنان حرفهای تنیس شدی؟
رسیدن به این سطح خیلی سخت است. خانوادهام، پدر و مادرم و خواهر و برادرم همه توانستند من را کمک کنند تا به اینجا برسم. مطمئنم که اگر تنها بازی میکردم و کارهایم را تنها میکردم به این جائی که هستم نمیرسیدم. بعد خیلی از خودگذشتگی کردیم. مثلا وقتی میرفتیم به مسابقات توی وانت میخوابیدیم. خوب این فرق بزرگی بود با بازیکنان دیگر که توی هتل میخوابیدند. ما توی ماشین میخوابیدیم چون هتل خیلی گران بود و مسابقههائی که میرفتیم دور بودند و چون در جاهای توریستی بودند نمیتوانستیم پول هتل بدهیم. این زحمتها که کشیدم و این کارها که انجام دادم الان من را خیلی کمک میکند که به این سطح رسیدم. توی زمین که میروم یاد آن موقعها میافتم و به خودم میگویم من نباید به بازیکنانی ببازم که اینقدر مثل من زحمت نکشیدهاند. به خاطر همین است که زور بیشتری میزنم و از نظر فکری از بازیکنهای دیگر قویتر هستم.
آخرین سوالی که میکنم این است که آیا دوست داری با اسم ایران بازی کنی؟ چه چیزی باعت شده که نتوانی با نام ایران بازی کنی و زیر اسم فرانسه بازی میکنی؟
من خیلی دلم میخواهد که برای ایران بازی کنم اما لباسهایم اجازه نمیدهند. چون مجبورم با دامن بازی کنم و باید ایران اجازه بدهد که با دامن بازی کنم که چنین چیزی نمیشود. اگر قوانین بازیهای تور حرفهای زنان اجازه بدهد که من بتوانم با لباسهای بلند اسلامی بازی کنم، همین فردا برای ایران بازی میکنم. من در فرانسه به دنیا آمدم و به همین خاطر بهنام فرانسه بازی میکنم. اما سعی میکنم فرانسه دومین کشور در قلب من باشد. یعنی خون من ایرانی است و با این مدال طلائی که توی گردنم است نشان میدهم که ایرانی هستم.