زندگینامه هایده
زندگینامه هایده
از ۳۰ دی ۱۳۶۸ و خاموشی آوازخوان پرآوازه ایرانیان، هایده، هفده سال گذشت اما ترانههای او چنان در میان مردم است که کمتر کسی گذشت این سالیان از درگذشت نابهنگام او را باور دارد.
هایده در آخرین ماه های زندگی (عکس از سعید نوشین فر)
حجم تولید ترانهها چه در داخل و چه در برون مرز، شگفت آور شده و امکانات اجرا و ضبط نیز هر روز پیشرفته از روز قبل، ولی عمر ترانه ها، اغلب از چند هفته و چند ماه فراتر نمی رود. گویی دیگر در عرصه موسیقی ما، نه آهنگ، نه شعر، نه تنظیم و نه صداهای خوش و پرتوان، بلکه ویدئوهای پرزرق و برق و تبلیغات تلویزیونی هستند که ملاک ارزشمند بودن و عامل ترویج یک ترانه در میان مردم می شوند. ولی آنچه هایده و شمار اندکی از خوانندگان همنسل او در عرصه موسیقی مردمی ما از خود به یادگار گذاشتهاند و همچنان در میان ایرانیان، دوستداران بیشمار دارد، از موقتی بودن شرایط فعلی نوید می دهد.
-
* *
هایده در ۲۱ فروردین ۱۳۲۱ در تهران متولد شد. جاذبه صدای دلکش او را به دنیای موسیقی کشاند و اجرای ترانه ای از همین خواننده در یک مهمانی که علی تجویدی (آهنگساز برنامه «گلها» در رادیو تهران) در آن حضور داشت، موجب کشف صدای منحصربفرد او توسط تجویدی شد. هایده نزد تجویدی آموزش دید و چندی هم با فرهنگ شریف، احمد عبادی و فریدون ناصری در زمینه آواز ایرانی و سرایش کار کرد.
آزاده و کشف هایده
هایده در سال ۱۳۴۷/۱۹۶۸ نخستین ترانه خود را همراه با ارکستر بزرگ گلها در رادیو تهران اجرا کرد. اثری به نام «آزاده» که علی تجویدی روی آخرین سرودهء رهی معیری آفریده بود و معتقد بود هیچ خواننده دیگری جز هایده توان اجرای آنرا ندارد. اجرای این کار، صدای هایده را به ایرانیان شناساند.
ترک برنامه گلها
هایده پس از اجرای چند اثر دیگر از ساختههای علی تجویدی و همایون خرم در برنامه گلها، از اوایل دهه ۱۳۵۰ به اجرای ترانههای پاپ از ساختههای طیف دیگری از ترانهسازان همچون فریدون خشنود، جهانبخش پازوکی، انوشیروان روحانی و محمد حیدری روی آورد. کیفیت بخشی از ترانههای او در این دوره سخت نزول کرد. اشعاری غیرقابل مقایسه با کارهای سنگین پیشین، تنظیمهایی سطح پایین و گهگاه با حال و هوای موسیقی عربی.
جلد یکی از نخستین صفحه های منتشر شده از هایده
این روند نهتنها در کارهای هایده، بلکه در بسیاری از ترانه های پاپ خوانندگان مطرح موسیقی ایرانی در آن دوره که به موسیقی پاپ روی آورده بودند مانند حمیرا، مهستی و اکبر گلپایگانی هم شنیده میشود. گویی اساساً فضا، ارائه چنین کارهایی را طلب میکرده است. جالب اینجاست که هایده در گفتگویی که چند ماه پیش از درگذشت نابهنگامش با شهرام میریان در بخش فارسی دویچه وله انجام داد اظهار داشت که کارهایش در برنامه گلها را به همه کارهای بعدیاش ترجیح میدهد.
به هر رو هایده تا پایان دوره اقامت در ایران، علیرغم دسترسی به امکانات و تعداد زیادی از تکنوازان و تصنیف سازان نامدار، به برنامه گلها بازنگشت و فعالیت های جدی او در زمینه موسیقی ایرانی، بیشتر به اجراهای مشترکی با اکبر گلپایگانی محدود شد. اجراهایی که با عنوان «بزم» اغلب از تلویزیون ملی ایران در واپسین سالهای پیش از انقلاب به نمایش درآمد.
یکی از هفتهنامه های هنری تهران در آن زمان، نگاهی شیطنت آمیز به این تغییر رویه ناگهانی در خوانندگی هایده داشت: «یه ابرو بالا، یه ابرو پایین، گاهی هم یه چشمک قاطیش! اینا ژست های هایده در زمان اجرای آخرین کارش بود. خیلی ها معتقدن هایده باید همون سبک کار سابقشو که اجرای ترانه های اصیله ادامه بده... »
لطف الله مجد، «تکنواز نامدار تار نیز در همان دوران در یکی از نشریات گفته بود: در میان خوانندگان جدید، تنها صدای هایده را می پسندم اما این خانم باید بداند که بیشتر باید در زمینه موسیقی اصیل ایرانی کار کند. »
فعالیت در موسیقی پاپ
به هر رو گرچه هایده دیگر به خوانندگی به سبک برنامه گلها، علاقه چندانی نشان نداد، ولی به مرور، ترانه های پاپ او نیز به فرم تازه و قابل قبولتری دست پیدا کردند. ترانه هایی چون «تنها با گلها»، «بزن تار»، «سوغاتی» و «گل سنگ» از همین دوره فعالیت او به یادگار مانده اند.
انقلاب و ترک ایران
هایده درشهریور ۱۳۵۷ چندین ماه پیش از پیروزی انقلابی که موسیقی و به ویژه آوازخوانی زنان را دچار ممنوعیت و محدودیت های بسیار ساخت ایران را به مقصد انگلستان ترک کرد. او تا پایان عمر از این رویداد به عنوان تلخ ترین خاطره زندگی خود یاد می کرد.
هایده در دوران اقامت در ایران با دربار پهلوی پیوندی نزدیک داشت و برنامه های متعددی را در مجالس حکومتی اجرا کرد. در سال ۱۳۵۸ دادگاه انقلاب در تهران حکم احضار او را همراه با شماری دیگری از خوانندگان و بازیگران سینما همچون گوگوش، حمیرا و فریدون فرخزاد صادر کرد. این حکم در همان دوران در روزنامه کیهان در تهران به چاپ رسید.
پس از انقلاب، هایده حدود سه سال را در کنار سه فرزندش، کیوان، کامران و نوشین، در لندن سپری کرد و برنامههای پراکنده ای را همراه با نوازندگان ایرانی در این شهر اجرا کرد. «میزنم فریاد» از نخستین ترانه های او در غربت است که همواره در برنامه هایش مورد تقاضای ایرانیان گریخته از انقلاب و جنگ بود؛ شعری از کریم فکور و آهنگی از انوشیروان روحانی. تاثیرگذارترین اجرای این ترانه ظاهراً در سال ۱۹۸۱ در کنسرتی در تالار شهرداری کینزینگتون در لندن صورت گرفت که پرویز قریب افشار مجری آن بود و هایده، عارف و فرامرز اصلانی خوانندگان آن.
ادامه فعالیت های جدی در لوس آنجلس
با متمرکز شدن جامعه ایرانی و به ویژه خوانندگان و نوازندگان ایرانی در جنوب کالیفرنیا هایده نیز در سال ۱۳۶۱/۱۹۸۲ لندن را به قصد لوسآنجلس ترک کرد. یکی از نخستین برنامه های رسمی او در این شهر، کنسرتی در دانشگاه کالیفرنیا در لوس آنجلس (یو.سی.ال.ای) بود همراه با گروهی از سازهای ایرانی به سرپرستی منوچهر صادقی (سنتورنواز بنام ایرانی). گرچه بسیاری از نوازندگان صاحب نام ایرانی مقیم کالیفرنیا در گروه حضور پیدا کرده بودند ولی در هم نوایی آنان با یکدیگر هماهنگی چندانی در این برنامه شنیده نمی شد.
از راست به چپ: مهستی، فرید زولاند، هایده، ستار، گلی یحیوی، مرتضی (لوس آنجلس، 1362)
فعالیت در لوس آنجلس طی مدتی کوتاه و البته با یاری جستن از ترانه سرایان، ترانه سازان و تنظیم کنندگانی خوش ذوق به یکی از موفق ترین دوران در فعالیت های هنری هایده بدل شد. آغاز جنگ ایران و عراق، گریز بی سابقه ایرانیان از کشور و اجراهای پرتوان و تاثیر گذار هایده از ساخته های هنرمندانی چون فرید زولاند، صادق نجوکی، آندرانیک، محمد حیدری و انوشیروان روحانی روی سروده های اردلان سرفراز، بیژن سمندر، لیلا کسری (هدیه) و برخی دیگر، که در بسیاری از آنها خشم و اندوه ترک ایران موج می زد. ترانه هایی چون «زهر جدایی»، «بهار بهار باز اومده دوباره» و «روزای روشن خداحافظ».
افزون بر این ترانه ها که به تعبیر محمود خوشنام «تسکینی در خور برای مهاجران و تبعیدیان دلشکسته بود»، هایده با خواندن ترانه هایی شاد و خوش ساخت مانند «راوی»، «نرگس شیراز»، «سیاه چشمون» و «شب عشق» در بین جوانان ایرانی نیز طرفداران بسیاری پیدا کرد.
کنسرت های بزرگ
همین دوران بود که هایده برای اجرای کنسرتی در آلبرت هال لندن همراه با ارکستر بزرگ به رهبری فرنوش بهزاد راهی انگلستان شد. این کنسرت در که نوروز ۱۳۶۴ برگزار شد یکی از نخستین کنسرت های بزرگ و آبرومندانه ایرانی در سالهای پس از انقلاب به شمار می رود. ستار و مرتضی نیز در این کنسرت بخش هایی را اجرا کردند. هایده در آن دوران همچنان در رویای بازگشت زودهنگام خود به ایران بود.
هایده برای کنسرت بیستمین سال خوانندگی اش، در تابستان ۱۳۶۷ نیز در آلبرت هال لندن کنسرتی اجرا کرد. برنامه ای که حسین رحمانی مجری آن بود و هیجانات ایرانیان از ایران گسسته همچنان در آن موج می زد.
هایده در جام جم
فعالیت های هایده در لوس آنجلس بیشتر در تلویزیون جام جم که در سال ۱۹۸۰ به کوشش منوچهر بیبیان و شماری دیگر از نویسندگان و هنرمندان مهاجر ایرانی بنیان نهاده شده بود متمرکز شد. بیش از چهل ویدئو در این تلویزیون از هایده ضبط شد که همچون دیگر آثار ضبط شده در آن دوران در لوس آنجلس به صورت نوارهای ویدئویی غیرقانونی در ایران پخش میشد. بسیاری از ویدئوهای مربوط به هایده در سال ۲۰۰۳ با کیفیتی نه چندان مناسب به وسیله یکی از کمپانیهای ایرانی در لوس آنجلس به صورت دی.وی.دی منتشر شد.
بیماری و درگذشت
هایده از نوجوانی به بیماری دیابت دچار بود که در سالهای بعد، فشار خون و ناراحتی قلبی نیز به آن اضافه شد. بی اعتنایی او به سلامت جسمیاش، افراط در الکل و فشاری که شیوه آوازخوانی او به قلبش وارد می ساخت مرگش را به جلو انداخت.
هایده در آخرین شب زندگی خود، در باشگاه کازابلانکا در حومه سان فرانسیسکو برنامه داشت. در آن شب، علیرغم وضعیت نهچندان مناسب جسمی، همراه با نوازندگانی چون پرویز رحمانپناه، عبدی یمینی و سیامک پویان، یکی از بهیادماندنی ترین برنامههای خود را به اجرا درآورد.
هایده در آخرین شب زندگی اش؛ باشگاه کازابلانکا، شمال کالیفرنیا
هفده سال از اجرای آخرین برنامه هایده سپری شده ولی هنوز ویدئوی آن منتشر نشده است. خسرو مترجمی، دانشجوی 22 سالهء آن روزها و کارشناس فنآوری اطلاعات امروز در آمریکا با یک دوربین کوچک از این برنامه فیلمبرداری کرد.
هایده ساعاتی پس از اجرای آخرین کنسرت خود در باشگاه کازابلانکا، در ۳۰ دی ۱۳۶۸ برابر با ۲۰ ژانویه ۱۹۹۰ بر اثر سکته قلبی در سن ۴۷ سالگی درگذشت.
مراسم خاکسپاری و یادبود او با حضور هزاران نفر از ایرانیان مقیم آمریکا در گورستان وستوود در لوسآنجلس برگزار شد و در تهران نیز علیرغم محدودیتهای بسیار، گروهی از مردم در مسجدالجواد یاد او گرامی داشتند.
آرامگاه هایده در گورستان وست وود (عکس از آرش بهتاش، آرشیو پژمان اکبرزاده)
به یاد هایده
پس از هایده، شماری از خوانندگان و نوازندگان ایرانی در برون مرز، در سوگش خواندند و نواختند. خواهرش، مهستی در نوروز سالهای ۱۳۶۹، ۷۲ و ۷۸ به یاد ترانه های اجرا کرد. حسن شماعی زاده بر روی سروده های همایون هوشیارنژاد اثری آفرید که هیچگاه منتشر نشد. انوشیروان روحانی در نوروز ۱۳۷۲ در تلویزیون طنین، ترانه سراب را که در دهه ۱۳۵۰ برای هایده آفریده بود با پیانو نواخت. هوشمند عقیلی نیز این ترانه را در آلبومی بازخوانی کرد. پرویز رحمان پناه، تارنواز خوش ذوقی که در دوران فعالیت هایده در غربت با او تار می نواخت، ترانه «سال» را با حال و هوایی متفاوت برای تار و سازهای الکترونیکی تنظیم کرد و در نهایت شهلا سرشار در سال ۱۳۸۰ ترانه ای به نام «به یاد هایده» اجرا کرد.
هایده در ایرانیکا
پروفسور اریک نخجوانی درباره صدای هایده در دانشنامه ایرانیکا (Encyclopedia Iranica) می نویسد: «تلفیق قدرت حنجره و مهارت در تکنیک های آوازی، به صدای کنترآلتوی او جنس و طنینی نادر برای اجرای آواز داده بود. از آن گذشته، حس قوی او در زمان بندی موسیقایی، داشتن ریتم روان در اجرا و بیان شاعرانه و موثر موسیقایی، به او این امکان را داد تا هر ترانه ای را که می خواند به شکلی تاثیرگذار اجرا کند...»
نشر آثار هایده
حاصل فعالیت ۲۱ ساله هایده در عرصه موسیقی ایران، حدود یکصد و پنجاه قطعه ترانه و آواز است که تقریباً همه آنها در سالهای گذشته به صورت سی.دی توسط شرکت ترانه، کلتکس، پارس ویدئو و ام.زی.ام در آمریکا منتشر شده اند. با اینحال همچنان تعدادی از ترانهها و ویدئوهای او در گوشه آرشیوهای تلویزیونی و کمپانیهای نشر موسیقی ایرانی از نظر دور ماندهاند. دوستان، همکاران و فرزاندان او تا کنون هیچیک به طور جدی برای گردآوری و نشر این آثار اقدام موثری انجام ندادهاند و حتا تارنمایی به طور غیرقانونی در شبکه اینترنت، خود را «وب سایت رسمی هایده» می خواند که نه ارتباطی با صاحبان آثار او دارد و نه پیوندی با بازماندگان او. نهادی با نام «بنیاد یادبود هایده» نیز سالها پیش دو سی.دی به نامهای «ناشنیده ها» و «بلبلی که خاموش شد» از آوازخوانی های منتشر نشدهء هایده در محافل خصوصی منتشر ساخت ولی این بنیاد نیز پس از مدت کوتاهی ناپدید شد.