سهمیه بندی بنزین، اولویت معیشت یا ایدئولوژی؟
سهمیه بندی بنزین، اولویت معیشت یا ایدئولوژی؟
چند جایگاه بنزین در تهران به آتش کشیده شده است |
برپایی آشوب پس از اجرای سهمیه بندی و یا آزادسازی بهای بنزین البته تا حدودی قابل پیش بینی بود، اما نحوه اعلام سهمیه بندی و واکنش دستگاه های دولتی به آتش زدن پمپ بنزینها نشان داد که دولت محمود احمدی نژاد انتظار وقوع شورش در حد گسترده را نداشته است.
آقای احمدی نژاد دو سال پیش با وعده بهبود وضع معیشتی ایرانیان و یا به گفته خودش "آوردن پول نفت بر سر سفره مردم" توانست رأی بخشی از تودههای ایرانی را به دست آورد و بر رقبای خود در انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم ایران پیروز شود.
وعده بهبود اوضاع معیشتی مردم اما به سرعت به صورت پاشنه آشیل دولت اصولگرایان در آمد و او نتوانست به رغم درآمد بی سابقه و هنگفت ناشی از فروش نفت، در کیفیت زندگی طبقات مختلف مردم ایران بهبودی ایجاد کند.
مسلما ساختار بیمار اقتصاد ایران، تصمیم های اقتصادی آقای احمدی نژاد که اغلب کارشناسان آنها را شتابزده و غیر علمی می نامند و سطح انتظاراتی که حامیان جناح محافظه کار ایران به منظور مقابله سیاسی با دولت محمد خاتمی در بین اقشار مختلف اجتماعی پدید آوردند، از جمله دلایل ناکامی دولت محمود احمدی نژاد در بهبود بخشیدن به سطح زندگی مردم است.
ایدئولوژی در برابر رفاه
آقای احمدی نژاد از یک طرف، وظیفه دولت خود را سازندگی و توسعه اقتصاد ایران، مبارزه با فقر و بیکاری و گرانی و مقابله با فساد اقتصادی و رانت خواری معرفی می کند، اما از طرف دیگر، در پی تحقق اهداف ایدئولوژیکی است که کاملا با موارد فوق در تناقض است
|
اما از اینها مهمتر، تناقض آشکار بین داعیه های اقتصادی و ایدئولوژیک دولت محمود احمدی نژاد است که عملا آن را از اولویت بندی در سیاستهای کلان کشور بازداشته است.
آقای احمدی نژاد از یک طرف، وظیفه دولت خود را سازندگی و توسعه اقتصاد ایران، مبارزه با فقر و بیکاری و گرانی و مقابله با فساد اقتصادی و رانت خواری معرفی می کند، اما از طرف دیگر، در پی تحقق اهداف ایدئولوژیکی است که کاملا با موارد فوق در تناقض است.
قاعدتا توسعه اقتصادی نیازمند ایجاد امنیت برای صاحبان کار و سرمایه در داخل، تشنج زدایی در روابط خارجی به منظور جذب سرمایه خارجی، صرفه جویی در هزینه ها و ایجاد فرصت های برابر برای همه شهروندان است، اما دولت آقای احمدی نژاد در عمل همه این پیش زمینه ها را قربانی علایق ایدئولوژیک خود می کند.
در واقع، نوع ایدئولوژی مورد علاقه آقای احمدی نژاد نه با رشد بخش خصوصی سازگار است و نه با تشنج زدایی در روابط خارجی. ایدئولوژی او در عین حال، نه صرفهجویی را برمی تابد و نه برابری شهروندان برای بهره گیری ار فرصتهای شغلی و اقتصادی.
از همین رو، رئیس جمهور اصولگرای ایران هر گاه پای مسائل ایدئولوژیک به میان میآید "زندگی اقتصادی" را به شدت تحقیر میکند و خواهان فداکاری جانی و مالی ایرانیان برای حفظ آنچه وی ارزشهای انقلاب می نامد، می شود.
نفت، سفره و خشم مردم
در حقیقت برای بسیاری از ایرانیان، اختصاص بودجههای هنگفت به هیئتهای عزاداری مذهبی و مساجد، کمکهای مالی بلاعوض به گروه های همسوی ایران در خاورمیانه، تفکیک شهروندان ایرانی به مکتبی و غیر مکتبی و اعمال تبعیض شدید اقتصادی و شغلی بر مبنای آن، زمینه سازی برای تحریم اقتصادی ایران در سطح بین المللی و بسیاری دیگر از رفتارهای اقتصادی دولت آقای احمدی نژاد، صرفا ناشی از گرایش های ایدئولوژیک رئیس جمهور و بی توجهی او به وضع معیشت میلیونها ایرانی درگیر فقر و بیکاری تلقی می شود.
واکنش خشم آلود ایرانیان به سهمیه بندی بنزین نشان داد که شکیبایی آنها در برابر فشارهای اقتصادی رو به پایان است و این می تواند هشداری باشد آقای احمدی نژاد که جمع کثیری از ایرانیان بر خلاف ۳۰ سال پیش زندگی اقتصادی خود را فدای اصول ایدئولوژیک نمی کنند و برآوردن نیازهای اولیه خود را مقدم بر هر امر دیگری می دانند
|
تناقض شعارهای اقتصادی و ایدئولوژیک آقای احمدی نژاد بخصوص هنگامی آشکارتر میشود که وی در باره برنامه هستهای ایران موضع گیری می کند. وی دستیابی به چرخه سوخت هستهای را مسبب پیشرفت اقتصادی ایران و بهبود کیفی زندگی مردم می داند، اما در همانحال از ایرانیان می خواهد که برای حفظ برنامه غنی سازی اورانیوم، هر نوع فشار اقتصادی از جمله تحریم های بین المللی را با هر درجه از شدت و زیان تحمل کنند.
بدین ترتیب، بسیاری از ایرانیان نمی دانند که آیا غنی سازی اورانیوم دستاوردی اقتصادی برای بهبود زندگی آنان است و یا اینکه امری ایدئولوژیک که باید معیشت و حیات اقتصادی خود را قربانی آن کنند.
به هر حال، واکنش خشم آلود بسیاری از ایرانیان نسبت به سهمیه بندی بنزین نشان داد که شکیبایی آنها در برابر فشارهای اقتصادی در حال از دست رفتن است و این قاعدتا هشداری است به آقای احمدی نژاد تا دریابد که جمع کثیری از ایرانیان بر خلاف ۳۰ سال پیش که زندگی اقتصادی خود را فدای اصول ایدئولوژیک می کردند، امروزه خواهان معکوس شدن این رابطه اند و برآوردن نیازهای اولیه خود را مقدم بر هر امر دیگری می دانند.