یا ازدواج یا مرگ، این است انتخاب
یا ازدواج یا مرگ، این است انتخاب
حداقل دو بار در هفته نامه های تهدید به مرگ در صندوق پست خانم "جاسویندر سانگرا" انداخته میشد. و اغلب، هنگامی که نامه با مالیدن کثافت به پنجره خانهاش همراه میشود، بیرحمی خاصی را نشان میدهند. " سانگرا" هنگام رانندگی، مرتب از ترس قاتلی که ممکن است تعقیبش کند، از آینه به ماشینهای پشتی نگاه میکند.
در یک چنین شرایط دلهره آوری، انتظار میرود او به خانواده بزرگش پناه ببرد تا از او حمایت کنند. اما خانم سانگرا چنین امکانی را ندارد؛ واقعیت هراسناک آن است که خانوادهاش به همان اندازه تهدیدکنندگانش از او بیزارند.
"جرم" او، سرپیچی در برابر استبداد شدید خانواده آسیاییاش و امتناع از ازدواج اجباری است. او در 16 سالگی، به جای ازدواج با مردی که فقط عکسش را دیده بود، از خانه فرار کرد. از آن زمان به بعد، او که شاهد خودکشی خواهری بود که برای فرار از ازدواج اجباری روی خود نفت ریخت و خودسوزی کرد، گروه "کارما نیروانا" را تشکیل داد که به زنان گریزان از ازدواج اجباری و افرادی که در خطر "قتلهای ناموسی" هستند، یاری میرساند.
هفته پیش که محمود محمود 52 ساله و برادرش، آری محمود 51 ساله، به اتهام قتل دختر بیست ساله محمود، باناز محمود به خاطر تن ندادن به ازدواج اجباری و رابطه با مردی دیگر و "بیآبرو" کردن خانواده محکوم شدند، واقعیت تکاندهنده این نوع جنایت مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت.
مرد سومی، "محمود حما"، 30 ساله، قبلاً به جرم قتل وی گناهکار اعلام شده بود.
تحقیقات "ساندی تلگراف" روشن ساخته است که قتلهای ناموسی در بریتانیا رو به افزایش هستند.
طبق آمار وزارت کشور بریتانیا، سالانه، 12 مورد از این قتلها اتفاق میافتد. اما طبق این تحقیقات، ارقام واقعی بسیار بالاتر از آن است. در کنفرانسی در "ساوتهمپتون" در هفته گذشته، رؤسای پلیس اعلام کردند که در حال بررسی مجدد 2 هزار پرونده مرگ و قتل بین سالهای 1996 تا 2006 هستند تا روشن شود که آیا آنها قتلهای ناموسی بودهاند یا خیر؟ تا کنون روشن شده است که 19 پرونده از جمله قتلهای ناموسی به شمار میروند. 20 مورد دیگر نیز تا حدی به "خشونت ناموسی" ربط داشتهاند.
روشن شده است، این سلسله از قتلها که قبلاً تصور میشد خودکشی هستند، خودکشیهای اجباری و قتلهایی بودهاند که خودکشی وانمود شدهاند. برای مبارزه با افزایش این جنایت، در این ماه، تیم ویژهای از دادیاران ارشد در آن مناطقی از بریتانیا که قتلهای ناموسی رواج دارند، مستقر شدهاند تا مجرمان را به مجازات برسانند و به زنان قربانی حمایت بیشتری ارائه کنند. نخست، در یک طرح مقدماتی، 20 پلیس بر چهار منطقه – لندن، وست میدلندز، وست یورکشایر و لانکشایر – متمرکز خواهند شد.
رؤسای پلیس در سراسر کشور با وزارت کشور و داوطلبان همکاری خواهند کرد تا زنانی را که در معرض خطر خشونت از سوی خانوادههایشان قرار دارند، شناسایی کنند. طبق طرحهایی که به زودی از سوی انجمن افسران ارشد پلیس اعلام خواهند شد، این نیروها بایستی همواره ارزیابیهای جدیدی به عمل آورند، تا بتوان مطمئن شد که زنان شاکی از خشونت خانوادگی به اندازه کافی جدی گرفته میشوند.
یک واحد ویژه توسط وزارت خارجه تشکیل خواهد شد تا با سفر به کشورهای مختلف، به دنبال زنان بریتانیایی آسیاییالاصلی بگردد که به ازدواج اجباری واداشته شدهاند. محل عملیات این تیم عمدتاً در پاکستان، هند، بنگلادش، کنیا و یمن خواهد بود. مقامات سفارتخانهها یا کنسولگریهای محلی بریتانیا با پلیس برای شناسایی این زنان همکاری خواهند کرد و اگر روشن شود که این زنان علیرغم میل خود در آن کشور نگاه داشته شدهاند، آنها را به انگلیس بازخواهند گرداند.
"سانگرا" که بر اساس تجربه خانوادگی خود از خشونت "ناموسی" یک اتوبیوگرافی به نام "شرم" نوشته است، میگوید: «آمار رسمی، 12 قتل ناموسی است، اما این قله کوه یخ بزرگی است که اصل آن زیر آب قرار دارد.»
گروه یاریرسانی وی تخمین میزند که هر ساله هزار زن به علت امتناع از ازدواج اجباری یا فرار، توسط خانوادههایشان تهدید به مرگ میشوند، کتک میخورند، گرسنگی داده میشوند، ربوده میشوند و مورد خشونت قرار میگیرند. او میگوید: «اغلب زنان مجبور به خودکشی میشوند. یا به قتل میرسند و قتل، خودکشی جا زده میشود که پرونده مختومه اعلام میشود.»
«خیلی مهم است که تعداد زنان جوان آسیایی بین سنین 16 و 24 ساله که خودکشی میکنند، سه برابر بیش از متوسط آمار خودکشیها در سطح کشور است. اما از هنگام زندانی کردن پدر و عموی باناز محمود به خاطر قتل، با مشکل بزرگی مواجه هستیم؛ قانع کردن زنان آسیایی به این که پلیس بریتانیا مشکل آنها را جدی میگیرد، روز به روز دشوارتر میگردد.»
در دادگاه روشن شد که باناز، که کرد بود، چهار بار به پلیس گفته بود که خانوادهاش قصد دارند او را به قتل برسانند. با این حال، علیرغم دستورالعمل صریحی که میگوید خانواده زنانی که به علل "ناموسی" به مرگ تهدید میشوند، اجازه ندارند به زنان نزدیک شوند، پلیس به جای حمایت از او، به شکایتهایش تحت عنوان "بزرگ کردن قضیه" اهمیتی نداد و حتا خانوادهاش را در جریان گذاشت.
سانگرا میگوید: «در نتیجه زنان آسیایی اکنون احساس میکنند که پلیس حرف آنها را باور نخواهد کرد. پلیس ناشیانه عمل میکند.» او میگوید، حقیقت آن است که پلیس ازحمایت از زنان جوانی که با خطر قتل از سوی خانوادههایشان روبرو هستند، اغلب به بهانههای مبتذلی، مثلاً استفاده از لوازم آرایش غربی، قصور میکند. اگر چه چهار سال پیش یک طرح حمایتی ارائه شد، کارشناسان پلیس میگویند که اسکاتلندیارد اقدامی برای نجات جان زنان نکرده است، در این کار تأخیر کرده یا خطر را نادیده گرفته است. نیروی پلیس لندن به خاطر برخوردش در مورد باناز شدیداً مورد انتقاد قرار گرفته است، 5 افسر پلیس مورد بازجویی قرار گرفتهاند.
یک منبع پلیس به "ساندی تلگراف" اعتراف کرد که اگر این طرح به مورد اجرا گذاشته میشد، باناز امروز زنده میبود. «ما شروع کرده بودیم به یادگیری و بعداً برای "مدارا" داشتن، این یادگیری را متوقف کردیم.»
یک زن جوان، هراسان از افشای هویتش، داستان تکاندهندهای از خشونتی که بر او در خانوادهاش رفته را تعریف میکند. زمانی که به ازدواج اجباری تن نداد، سه برادر بزرگترش او را با نیرنگ به خانه یکی از اقوامش کشاندند و یک ساعت کتکش زدند. «خونریزی داشتم و دماغم شکسته بود، اما حتا در آن حال، برادرم نفت و یک قوطی کبریت در دستم گذاشت و گفت "میدانی که باید چه بکنی. یا این کار را بکن یا ما این کار را برایت میکنیم."» دوستانش او را نجات دادند اما میداند که اگر خانوادهاش پیدایش کنند، کشته خواهد شد.
"لاورا ریچاردز"، کارشناس تحلیلگر رفتاری در مؤسسه ممانعت از خودکشی قبول دارد که هنوز واقعیتهای خشن زیادی وجود دارد که باید به آنها واقف شد.
«ما باید فاصلهها را پر کنیم. کارآگاهان و افسران متخصص دورههای آموزشی میبینند اما لازم است در دوره آموزشی خود تا خط اول جبهه و برای پلیسهای پشت میزنشین و 999 مرکز تلفن موجود تجدید نظر کنیم.»
اخیرا در یک تحقیق در میان مردان جوان آسیایی آشکار شده است که از هر ده نفر یک نفر به درستی قتلهای ناموسی اعتقاد دارد که به همین دلیل به نظر خانم سانگرا، غیر قانونی کردن ازدواج اجباری ضروری است.
در پی تغییر سیاست دولت در دو ماه پیش، هر سه حزب بزرگ اکنون از لایحه (حمایت مدنی) علیه ازدواج اجباری لرد لستر حمایت میکنند. تصویب چنین قانونی به آن معناست که جوانان میتوانند برای امتناع از ازدواج اجباری به حکم دادگاه متوسل شوند و همچنین بدان معناست که قربانیان قبلی میتوانند تقاضای خسارت نمایند.
خانم سانگرا میگوید: «غم انگیز آن است که این قانون برای زنانی مثل باناز خیلی دیر شده است.»
داستان زندگی خود او و خواهرش "روبینا" داستانی هولناک است. به او که دومین خواهر از هفت خواهر اهل دربی بود، در 14 سالگی عکسی از شوهر آیندهاش نشان داده شد.
«میترسیدم در آن سن کم با یک غربیه ازدواج کنم. خواهر بزرگترم مجبور شده بود ازدواج کند.» والدینش دو روز در اتاق حبسش کرده بودند، اما او فرار کرد. وقتی که به خانه تلفن زد تا بگوید حالش خوب است، مادر سرش داد کشید و گفت: «از نظر ما تو مردهای.»
"سانگرا" در برابر تمام فشارها و تهدیدهای خانواده مقاومت کرد، اما نتوانست روبینا را نجات دهد. «او دچار 90 درصد سوختگی شده بود. حتماً درد غیر قابل تصوری داشته، اما در همان حال عذاب، و در حالی که دو دقیقه به مرگش مانده بود، به پزشکیاران میگفت وقتی به آمبولانس منتقلش میکنند، چهرهاش را بپوشانند. حتا در همان حال هم نمیخواست که خانوادهاش را سرافکنده کند.»
امروز، مثل هر روز، "سانگرا" صندوق پستش را با ترس باز خواهد کرد. «من احتیاط میکنم، اما از کمک به زنان گرفتار در این حلقه خشونت و مرگ دست بر نخواهم داشت. تا وقتی که بمیرم برای رهایی زنان از ازدواج اجباری مبارزه خواهم کرد.»
باناز محمود 20 ساله: قتل توسط پدر و عمو پس از فرار از ازدواج اجباری و آغاز رابطهای جدید. در ژانویه 2006 پیش از آن که پیکرش در باغی در بیرمنگهام به آتش کشیده شود، با یک بند کفش خفه شده بود.
- هشو یونس، 16 ساله: پدرش عبدالله، وقتی که فهمید دخترش
با یک پسر مسیحی رابطه جنسی داشته است، در اکتبر 2002، سرش را برید.
پلیس بریتانیا آن را اولین قتل ناموسی اعلام کرده است.
- اوزما راهان، 32 ساله: در جولای 2006 در منچستر توسط شوهرش، راهان ارشد، به علت رابطه با مردی دیگر، آنقدر کتک زده شد تا مرد. شوهرش، سه فرزندش، آدام 11 ساله، عباس هشت ساله و حنا شش ساله را هم کشت.
سمیرا ناظر، 25 ساله: در آوریل 2005 توسط برادر و پسر عمویش با ضربات چاقو به قتل رسید زیرا میخواست با یک پناهجوی افغانی ازدواج کند. آنها او را به خاطر "انتخاب نامناسبش" با 18 ضربه چاقو به قتل رساندند.
- سجده بی بی، 21 ساله: پیش از ازدواج اجباریاش در ژانویه 2003 توسط پسر عمویش رفاقت حسین با چاقو به قتل رسید، زیرا نمیخواست با پسر عمویش ازدواج کند.
آرش قربانی زرین، 19 ساله: توسط برادران نامزد حامله اش در نوامبر 2004 با 46 ضربه چاقو به قتل رسید. قرار بود مانا بگم با یکی از اقوامش ازدواج کند و وقتی که در حال بوسیدن آرش، یک پسر ایرانی دیده شد، برادرانش آرش را کشتند