برنامه را از اینجا بشنوید.
"سکس و فرد" را طی هشت قسمت پیشین در میان گذاردیم؛ البته در اندازهی گنجایش برنامههای پانزده دقیقهای رادیویی از سلسله برنامهی "جنسیت و جامعه" ایران امروز. پیش از ورود به بخش "سکس و اجتماع"، اکنون، دردو قسمت به نخستین واحد جامعه یعنی "خانواده" میپردازیم.
خانواده و حفظ آن، به باور برخی جامعهشناسان، بدون سلامت روابط جنسی ممکن نیست یا با دشواریهای بسیار روبهرو میشود. اما اساساً خانواده برای چیست؟ چرا به ویژه حاکمان و اصولگرایان یک جامعه میکوشند این نهاد را پابرجا نگهدارند. شمار بسیاری از صاحبنظران معتقدند اگر هیچ ضابطهای در رابطهی یک زوج تعریف و مراعات نشود، از یک سو، انگیزهی ازدواج کاهش مییابد و از سویی، آمار طلاق را بالا میبرد، که خود تبعات متفاوت فردی و اجتماعی بهدنبال دارد، و در مجموع امنیت نهاد خانواده را تهدید میکند. اما این امنیت به چه معناست؟ اصولاً حفظ خانواده چه ضرورتی دارد؟ این گفته که "خانواده نیز نهادیست برای اعمال قدرت"، چگونه داوری میشود؟ اگر چنین است، با دیگر نهادهای جامعهی مدنی چه باید کرد؟ همچنین آیا میتوان گفت روابط زناشویی یکی از خاستگاههای بنیادی بحرانهای خانوادگیست؟ بهعبارتی مسائل جنسی چه سهمی در تشکیل یا تحکیم خانواده دارد؟
پرسشهای محوری بخش خانواده به قراری بالاست. نخست نگاهی اندازیم به مقررات مربوط به این نهاد اجتماعی. از ایران شروع میکنیم. دکتر نعمت احمدی؛ حقوقدان و مقیم تهران دراینباره سخن میگوید. وی پیش از توصیف شکلهای قوانین موسوم به جنسیتی مدنی ایران، توضیحات خود را با تعریف قانون آغاز میکند.
قانون محصول نیاز یک زندگی اجتماعیست. یعنی مجموعه افرادی که در یک مکانی زندگی میکنند، برای رتق و فتق امور خودشان به یکسری قراردادها و توافقاتی که از عرف وعادات و مذهب آن جامعه نشأت میگیرد، آنها را در زندگی روزانهشان اعمال و اجرا میکنند.
قوانین مربوط به زنان در ایران را باید به دو بخش تقسیم کرد. یک بخش قوانین مدون است، یعنی آن قوانینی که بهوسیلهی مجالس تصویب شده، در مجموعهی قوانین موجود است و در موقع اختلاف بین افراد، اعم از اینکه دو زن باشند یا یک زن و مرد، مراجعه میکنند به آن کتاب. این دستورالعملیست که در دادگستری به آنها میپردازند. دوم قوانین نانوشتهی لازمالاجراییست که در هر جامعهای به تبع اخلاقیات یک جامعه ساری و جاریست. در قسمتهایی از ایران، میدانید، شیربها هست، خونبها در بخشی از طوایف ایران موجود است.
نخستین قوانینی که در ایران نوشته شد، میدانیم، بعد از مشروطه است. البته آن قوانینی که هماکنون در زندگی اجتماعی ایران حاکماند، قانون مدنیست که در سال ۱۳۰۷، یعنی سهسال بعد از حکومت رضاشاه پهلوی، بهوسیلهی هیأتی از علمای ایران نوشته شد که برگرفته از فقه اسلامی و معروف است به "قانون مدنی" و تا امروز عموماً موادش لازمالاجراست.
مثلاً در مورد ارث: ارث یک دختر از پدرش نصف برادرش است. ارث زن از شوهرش، در صورتی که فرزندی نداشته باشند، یکچهارم است و اگر فرزندی داشته باشند، یکهشتم. ارث مرد از زنش، اگر فرزندی نداشته باشند، یکدوم است و اگر فرزند داشته باشند، یکچهارم است. زن مهریه دارد، مهریهاش عندالمطالبه است؛ مبلغاش را تعیین میکند. هزینهی زن بهعهدهی مرد است که به آن میگویند نفقه، مثل لباس و خورد و خوراک و...
در بخشهای روستایی کماکان زن پابهپای مرد کار میکند، در مزارع، گوسفند را به صحرا ببرد و امثال اینها. اما درجوامع شهری دگرگونیهایی پیدا شده است. خود من الان در کلاسهایم بعضاً بیش از ۶۰درصد در رشتهی حقوق، که من تدریس میکنم، دانشجو میبینیم که دخترند. اما این تغییرات نتوانسته خودش را به صورت قانونی دربیاورد که من زن، به عنوان یک عضو جامعه، همان تحصیلی را که شما مرد کردی میکنم، همان کاری که شما مرد انجام میدهی انجام میدهم، همان دریافتی که شما داری من هم همان دریافتی را دارم و این در منزل هزینه میشود. اما بعد از مدتی خدای ناکرده اگر در این زندگی جدایی اتفاق افتد، آن زن در قوانین فعلی ما که متکی به قوانینیست که در سال ۱۳۰۷ نوشته شده است، حق و حقوقی ندارد...
بعد از انقلاب هم یک سری قوانین جزائی وارد قوانین ما شد که قبلاً نبود یا حداقل در زمان مشروطه نبود. و آن مسألهی دیه است. دیهی زن نصف دیهی مرد است. یعنی اگر یک مردی زنی را بکشد، برای اینکه درخواست اعدام آن مرد را بکنند، باید نصف پول خون مرد را بپردازند...
در بخش روابط جنسی چه تفاوتهایی بین قوانین جاری در مملکت هست؟ مثلاً فرض کنید اگر زنی مرتکب "جرمی" بشود، چه فرقی بین او هست با مردی اگر مرتکب "جرمی" بشود؟
تفاوت هست. اگر زن شوهردار باشد یا مرد زندار باشد، به این میگویند «محصن»، یعنی کسی که حصین یا دیواری دورش هست و نمیتواند از این دیوار عبور کند. مثلاً مرد یا زنی رابطهی "نامشروع"ی با فردی دارند، منظور رابطهای که در چارچوب ازدواج نیست. این افراد مجازاتشان شلاق است. اما اگر هرکدام از این افراد در «حصن» باشند، یعنی زن شوهر داشته باشد و مرد زن داشته باشد، اگر بدون عقد، هرکدام از این افراد عملی را انجام بدهند، مجازاتشان متفاوت است. در مورد زنان سنگسار است که به آن میگویند «رجم» و در مورد مردان هم اعدام است. البته طریقهی ثبوتیهاش خیلی مشکل است. یا باید طرفین خودشان طوعاً، بدون اینکه اجبار و اکراهی باشد اقرار بکنند، یا اینکه چهارنفر شاهد عادل رابطهی جنسی این دو نفر را شهادت بدهند. اوایل خب تندرویهای زیادی داشتیم و قوانین مدون را در نظر نمیگرفتند بهصرف اینکه علم قاضیست و امثال اینها، درگیریهایی زیادی از این بابت داشتیم.
برگردیم به موضوع خانواده. امنیت خانواده در چارچوب قوانین کنونی ایران چگونه پیشبینی شده یا چه مقرراتی برای حفظ خانواده وجود دارد؟
ببینید، ما هنوز خوشبختانه میتوانم بگویم یکی از با قوام و دوامترین خانوادهها را داریم، ولی عواملی که هجوموار به طرف خانواده دارد میآید و من واقعاً احساس خطر میکنم، این است؛ مسائل اقتصادی آنچنان گریبانگیر خانواده شده و از طرفی با بالارفتن سن ازدواج، روابط اجتماعی، عدم تعهد به خانواده. واقع امر این است که بعد از انقلاب با تأسف این واژهی صیغه و امثال اینها، دو زنی و تعدد زوجات (هرچند قبلاً هم در شرع و قانون بوده اما در جامعه رخت بربسته بود) متاسفانه [باز] یک امر متداولی شده است. آنانی که تعهد و تغیر خانوادگی ندارند رو به چند زنی یا مثلاً زنان مخفی آوردهاند. اینها همان زندگی قبلیشان را نگهمیدارند و در خفا هم زندگیهایی دارند و فاجعهایست در جامعهی ما با تأسف. و مهمتر از همه که درجامعهی ایرانی سابقه نداشت، ما یک جامعهی داشآکلواری داشتیم که طرف مویی از سبیلش را جا میگذاشت و حرمت حریم خانواده را به آن میسپردند. اما امروزه میبینیم که رئیس پلیس ایران، سردار احمدی مقدم از هفتصد تا تجاوز به عنفی یاد میکند که صورت گرفته و اینها را دستگیر کردهاند و نیروی انتظامی تحویل دادگاهها داده. و البته قوانین در موقع بروز اختلاف کارسازند، ولی تأثیر و تأثرات مسائل ومصائبی که بر جامعهی ما میرود، خیلی از موضوعات را تسریع میکند.
یکی از سببهایی که برای سنت مهریه برمیشمارند، جامعهشناسها یا اهل نظر، این است که مهریه یک تضمین اقتصادیست برای زن، اما بهگونهی دیگری هم میتواند عاملی باشد برای محکمکردن نهاد خانواده. و الان بحث این است که اگر مرد مهریه را نداشته باشد بدهد، در فشار قرارنمیگیرد. ولو اینکه سر اصل مهریه بحث باشد و زن و مرد اگر در حقوق دیگر برابر بشوند، خب خود مهریه میرود زیر سئوال. اما در حال حاضر که بنابه گفتهی حقوقدانان و صاحبنظران، بسیاری از تبعیضهای دیگر وجود دارد، خاصه در کشورهای اسلامی، مهریه را هم اگر از زن بگیرند، چه عواقبی دارد؟ یا از جایگاه حقوقی شما این را چگونه ارزیابی میکنید؟
یک ضربالمثل قدیمی داریم که میگفتند "مهریه را کی داده، کی گرفته؟" اما مهریه امروزه به یک اهرم تبدیل شده است. من نمیتوانم، یعنی در جایگاهی نیستم که بگویم آیا وجودش لازم است یا نه. ندیدم مهریه باعث تداوم و بهاصطلاح آن همزیستی متناسب بین زن و شوهر باشد. مهریه الان به یک چشم و همچشمی اجتماعی تبدیل شده است و البته خب (نپرداختنش) مجازات هم دارد.
اشاره کردید به کسانی که در زندان هستند به دلایل مشکلات مالی، یعنی بدهیهایی که نتوانستند بپردازند.
بله
آماری وجود دارد که چند درصد از این زندانیان به خاطر نداشتن پول پرداخت مهریه هست که در زندان هستند؟ واقعاً آیا این بررسی شده؟ چند درصد زنها راضی به این بودند که مردشان اگر نمیتواند مهریهشان را بپردازد، توی زندان باشد؟ چهطور بقیهی زندانیهایی که همین مشکل چک و بدهی را دارند، همه را معاف نمیکنند؟ آیا قانون یا مقررات برابری وجود دارد یا فقط دست گذاشته شده روی موضوع مهریه؟
من البته آن آمار را ندارم، اما عدد بین 13 تا 16 هزار نفر بدهکاران مالی آمارش صحیح است. اما نمیتواند مهریه جدا بشود و مسائل چک و امثال اینها باقی بماند. چون اینها به استناد مادهی ۲ نحوهی اجرای محکومیتهای مالی بازداشت میشوند و من هرچند با زندانی مخالفم، خصوصاً در مورد کسانی که قادر به پرداخت وجهی نیستند «قال رسوالله المفلس فی امانالله». تفاوتی بین چک و مهریه نیست. زنهای ایرانی هنوز زنهای سنتیاند. اعتقاد به کیان خانواده دارند و همانهاییاند که صبح تا شب کار میکنند، پولشان را میآورند داخل منزل بدون اینکه این پول جایی برایشان ثبت و ضبط بشود. زنان یا به خاطر همان روحیهی لطیفی که دارند میخواهند بچههاشان را حفظ کنند، از همه حق و حقوقشان میگذارند، یا اینکه نمیخواهند این بدنامی پشتسرشان باشد که اگر قصد ازدواج مجدد داشته باشند، بگویند "این زن شوهرش رو بهخاطر عدم پرداخت مهریه در زندان نگهداشته". نه! با اینکه این اهرم را دارند، معالوصف زندانیانی که بهوسیلهی زنان به اتهام یا به ادعای عدم پرداخت مهریه در زندان هستند تعدادشان کم است، بلکه به تعداد خانوادههایی که دارند ازهم میپاشند تعدادشان به باور من قابل اعتنا نیست.
و با توجه به بحثهایی که الآن بین فعالان حقوق زن در ایران رایج هست که اگر بشود مقایسهاش کرد با منشور حقوق بشر، واقعاً برابری بین زن و مرد وجود ندارد، مهریه دستکم یک حس امنیتی را به ارمغان میآورد برای زن. و همین را هم برداشتن، فکر نمیکنید که لطمهای به امنیت نهاد خانواده بزند؟
من یک پیشنهاد خیلی بهتری دارم، چون از مهریه به طرق مختلفه مردان میتوانند فرار کنند. میدانید که طلاق، برابر قوانین ایران، از اختیارات مرد است. در مواردی نادر زن میتواند بدون توافق مردش طلاق بگیرد. ببینید، اشکالی که زنان ما در ایران دارند، عدم اطلاع از حقوقیست که میتوانند داشته باشند و به جای همهی این قضایا برمیگردند به یک موضوعاتی که مستقیم برمیخورد به اسلام و مذهبیون نسبت به آن واکنش نشان میدهند و اگر مردانی هم بخواهند از شما حمایت کنند، قادر نخواهند بود. اما ما میتوانیم "شرط ضمن عقد" داشته باشیم. دختران جوان روزی که مینشینند پای سفرهی عقد کار عقلی بکنند، کار احساسی و چشمی نکنند. طرفین میتوانند بگویند که ما امروزه، مثلا زن بگوید "الف" ریال داراییام هست. مرد هم بگوید من " ب" ریال سرمایهام هست. این الف و ب را هرکدام بشمارند. یک منزل دارند، یک فلان دارند و یا هیچکدام هیچی نداریم و هرچه از امروز بهبعد بهدست آوردیم مال مشترک این دو نفر است. در صورتی که خواستیم ازهم جدا بشویم، این مال تقسیم بر دو میشود. این ستونش هم در قبالههای ازدواج ما الآن در قانون ایران داریم.
چیزی که در بسیاری از کشورهای پیشرفتهی غربی هم وجود دارد، در اروپا و آمریکا، همه چیز نصف میشود. اما در ایران یک سنت جهیزیه هم هست. خیلی موقعها پیش میآید که در فشار و زحمت، خانوادهی دختر به هرحال برای شروع زندگی آن جفت، حداقل اسباب اولیه را میدهند. بگذریم از اینکه روزبهروز دارد گستردهتر و پیچیدهتر میشود این قضیه. ولی به هرروی دخترها از ابتدا با چیزی وارد میشوند، در زندگی هم همیشه شریک هستند. گاهی پیش میآید که همین جهیزیهشان را هم نمیتوانند بهدست بیاورند، برگردند یا جدا بشوند.
دقیقا!
یعنی من خودم در آمریکا دیدم مردانی که بشکن میزدند و میگفتند "دیگه راحت میتونیم برویم ایران". چون مهریه زنش را در ایران نداده و آمده خارج از کشور و حالا هم برگرده میگوید ندارم. یعنی روزی که عقد کرده، نوشته، امضایی کرده، عهدی داده، نه تنها پرداخت نکرده، بلکه حالا هم راحت میگوید هیچ کاریم نمیتونن بکنن.
ببینید ما یک عرف یا مصطلحات اجتماعی داریم. این را به گردن قانونگذار نیندازیم. من از قوانین تبعیضآمیز راضی نیستم و خودم یکی از مخالفیناش هستم و سابقهام هم نشان میدهد. اما این¬که میگوییم جهازیه و مهریه، این را در قانون برای من پیدا کنید...
در مورد مبلغش میگویید یا اصلش؟ چون توی خطبهی عقد میگویند «به مهرالمعلوم» مشخص است.
در مورد مبلغش میگوییم. یک خاطره بگویم، شاید جای تأمل باشد. یک دخترخانمی آمد گفت: "میخواستم با شما مشورت کنم. مهریهی من ۲۰هزار سکه طلاست. من این را چه جوری از شوهرم وصول کنم؟" گفتم: "خب شوهر شما چه کاره هست؟" گفت: "شوهر من رانندهی تاکسیست". گفتم: "این عقد شما از نظر من باطل است. چون شما هر دو مهجورید؛ یک آدم دیوانه. مهریه اصلاً عندالمطالبه است. یعنی در همان لحظهی عقد اگر همسر من از من مطالبه کرد، باید قادر به پرداختش باشم. و اگر بهش بگوییم از یک تا ۲۰هزار بشمار، یحتمل نتواند...
اتفاقاً نمونهی جالبی را آوردید آقای دکتر احمدی. چون بسیاری از مردها که علاقه دارند، اصرار دارند با دختری ازدواج کنند، موقع عقد مبلغ کلانی را حاضر میشوند و موافقت میکنند. اما بعد میگویند ندارند. خود این آیا موجب نمیشود که عقدهایی بهاصطلاح نابخردانه انجام بشود در ایران؟
من نه از جهیزیه حمایت میکنم، نه از مهریه حمایت میکنم. بهخاطر اینکه دوتاشون بیحاصل خواهند بود. جهازیهی طرف عین آن باید مسترد بشود. در قانون نیامده مشابه آن داده بشود. طبیعتاً بعد از دوـ سه سال به اندازهی مبلغ اولیه ارزش ندارد. اما آن مرد اگر یک خانهای داشته باشد، خانه قیمتاش دوبرابر شده. چرا آن شرط ضمن عقد را نپذیریم؛ آنچه جامعهی حقوقی ما کوشش کرد. یک جملهی ساده در قبالهی ازدواج هست که طرفین حتا نیاز به نوشتن آن کلمه ندارند. کافیست آن عاقد آن جمله را بخواند و دو طرف زیرآن را امضا کنند. آنچه بعد از ازدواج بهدست آوردند حاصل زحمت و کوشش و یا مدیریت دو طرف است...
برگردیم به موضوع به اصطلاح سکس و قوانین موجود در ایران. اگر زنی یا مردی یا زن و شوهر نارضایتی در، به اصطلاح روابط زناشویی داشته باشند از همدیگر، آن را چه جوری ... آیا قانون میتواند کمکی بکند، وساطتی بکند؟
میدانید درایران هنوز آن حجب و حیا هست و اینها اسرار مگوی یک خانواده است. کمتر زنیست در ایران که بیاید اعلام بکند که من یا ناراضی از بستر بلند میشوم، یا اینکه شوهرم به من توجه ندارد. اما یک بحث ظریفی را داریم که خیلی هم مهجور است. من معلمی که سیسال سابقهی وکالت و بیستسال سابقهی معلمی دارم، با یک حجب و حیایی باید بگوییم: ایلاء...
ببخشید کلمهاش را دوباره بفرمایید.
"ایلاء". یک مبحث شرعیست و من فکر نکنم تا این لحظه از زمان حضورش در متن قانون، یک زن در جامعهی ایرانی از این ماده استفاده کرده باشد. یعنی هرگاه مرد ظرف چهارماه با زنش همبستر نشده باشد، زن میتواند به دادگاه رجوع کند و مرد را ملزم به همبستری کند. ما خشونت علیه زنان را داریم، یعنی اگر تمایلی زن نداشته باشد، و مرد صاحبالاراده هست و در آن لحظه بخواهد، زن مجبور به تمکین است و اگر به دادگاه هم مراجعه کند و حتا بیماریهای خاصی هم داشته باشد، دادگاه با تأسف این را از زن نمیپذیرد و میگوید که "تمکین" باید بکنی. یکی از شقوق تمکین، یکی از موارد تمکین هم این نوع اطاعت مرد است از زن.
قسمت بعدی بخش "سکس و خانواده" گفتوگو با یک حقوقدان در آمریکا خواهد بود. برنامه های قبلی "جنسیت و جامعه" و نقدهای وارد بر آن را می توانید از اینجا دنبال کنید.