روشنگری جنسی و ازدواج موقت

روشنگری جنسی و ازدواج موقت

وظیفه روشنگری جنسی این است که از یک‌سو با توجه به حالت بینامتنی و چندنسلی جامعه‌ی خویش پاسخ‌هایی مناسب و روشنگرانه به معضلات جنسی و اروتیکی و عشقی این نسل‌ها دهد و از طرف دیگر به تحولات جنسی جامعه خویش توجه کند و بر بستر آنها به رشد روشنگری جنسی و تحول جنسی کمک رساند. از این رو من چند سال پیش در مقاله‌ای در باب بحران جنسی هم به موضوع ازدواج موقت و دیدن آن به‌سان امکانی برای تحول جنسی پرداختم و هم دلایل مقاومت درست و خردمند خانواده‌‌ها و دختران را در برابر امکان ازدواج موقت بیان و اشاره کردم.


خوشبختانه همان‌طور که حدس می‌زدم، به خاطر رشد بحران جنسی و ضرورت پاسخ‌گویی فرهنگی و قانونی به این مشکلات، بار دیگر موضوع ازدواج موقت مطرح شده است. هم روحانیون مهمی چون آیت‌الله خامنه‌ای، سیستانی (1) و غیره به موضوعات و سؤال‌های افراد مذهبی در این زمینه پاسخگو بوده‌اند، هم امکان ازدواج موقت ساده‌تر و به‌ویژه برای جوانان سهل‌تر شده است، هم بخشی از جامعه از این امکانات صیغه از یک سو و از سوی دیگر ازدواج موقت استفاده می‌کنند و هم از طرف دیگر هنوز هم به‌درستی عرف جامعه و خانواده‌‌ها علیه این شکل از ازدواج موقت مقاومت می‌کند. این‌گونه در قالب صیغه امکانی برای تن‌فروشی و یا تجارب جنسی/عشقی از سویی به‌وجود آمده است و از طرف دیگر این صیغه به زنان و مردانی که به این‌کار تن می‌دهند، این امکان را می‌دهد که از پشتیبانی قانونی و نیز امکانات بهتری نسبت به تن‌فروشی پنهان برخوردار باشند. این موضوعات کم‌اهمیت نیستند.

خوشبختانه در سایت زمانه نیز چند مطلب خوب توسط آقای عبدی و دیگران در این زمینه نوشته شده است. اما مشکل ازدواج موقت در جای دیگری است که نه روحانیون و یا آقای عبدی و دیگران به آن نپرداخته‌اند. موضوع، درگیری میان اصول شرع و عرف اجتماعی و خانوادگی در این عرصه است. زیرا واقعاً اگر همان‌طور که برای مثال آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله روحانی یا آیت‌الله سیستانی پیشنهاد کرده‌اند، جوانان بتوانند با بیان یک جمله صیغه و حتی بیان آن به زبان فارسی خود به‌شخصه و بدون آمدن نام دیگری در شناسنامه به عقد و ازدواج موقت یکدیگر در آیند، این شیوه‌ای برای امکان رابطه‌ی آزاد و قانونی میان دختر و پسر خواهد بود. البته آیت‌الله سیستانی در هر حالت اذن پدر و خانواده را واجب می‌داند، اما برای مثال آیت‌الله روحانی و نیز در بخشی آیت‌الله خامنه‌ای به دختر بلوغ‌یافته و به‌سن‌قانونی‌رسیده اجازه می‌دهند بدون اذن پدر به خواست خویش به عقد موقت دیگری درآید. حتی آیت‌الله روحانی در جواب دختری که از او سؤال می‌کند که آیا می تواند با ازدواج موقت تجربه‌ی جنسی بدست آورد و سپس بکارتش را بدوزد، به او این اجازه را می‌دهد.

بخش مهمی از روشنگران جنسی به‌خاطر ریشه‌های نگرش‌شان در نگاه مدرن بی‌توجه به امکانات این اصول شرع و یا تحولات درون جامعه خویش هستند و از این رو حرف‌های آنها به یک کلی‌گویی بی‌نتیجه تبدیل می‌‌‌‌‌شود. موضوع این است که روشنگر جنسی بایستی بر بستر امکانات و تحولات درون جامعه خویش به تحول جنسی و انقلاب جنسی و تحول قانونی کمک رساند. از این رو لازم است که از یک طرف روشنگران جنسی به این موضوعات و امکانات بپردازند و از طرف دیگر روحانیون و روشنفکران مذهبی به نکات مطرح‌شده توسط روشنگران جنسی توجه نمایند، تا امکان پاسخگویی درست و چندجانبه به این معضلات و ایجاد ساختارهای قانونی و فرهنگی برای پاسخگویی به این مشکلات فراهم آید.

مشکلات فرهنگی ازدواج موقت

مشکل اساسی در برابر اصل ازدواج موقت عرف جامعه و موضوع اهمیت بکارت و نجابت از یک سو و از سوی دیگر موضوعات ناموسی در این زمینه است. زیرا دختر و خانواده‌ای که بخواهد به این کار تن دهد، در نگاه عمومی بدنام و عملاً تبعیدشده محسوب می‌شود. یعنی اگر جامعه‌ی ما بخواهد به‌وسیله‌ی ازدواج موقت به یک امکان رابطه‌ی ساده دوست‌دختر/دوست‌پسری و یا یک رابطه‌ی اروتیکی و یا جنسی در چهارچوب قانون دست یابد، پس باید دولت و قانون قبل از هر چیز اجازه به روشنگری جنسی و آموزش جنسی دهد تا این روشنگری به مقابله‌ی علمی و فرهنگی با مقدس شمردن بکارت و تغییر مفاهیم نجابت و بکارت بپردازد و ایجادگر معانی نوینی در این زمینه باشد. تا اولاً دختر تنها با بکارت و نجابتش سنجیده نشود، و در واقع اعتمادبه‌نفس دختر و توانایی‌‌های فردی‌اش و توانایی‌اش به بیان خواست‌‌های جنسی/عشقی و جنسیتی خویش به نماد نجابت جدید و نماد فردیت مدرن و ایرانی او تبدیل شود.

از طرف دیگر روشنگری جنسی و دولت می‌توانند با شکستن تقدس بکارت و حلال دانستن این روابط قبل از ازدواج دائم به‌سان تجاربی مهم برای زندگی عشقی و زناشویی بعدی، چه با همان فرد و یا با فرد دیگری، به مقابله با هراس‌های جنسی و اخلاق مطلق‌‌گرای جنسی ایرانی برخیزند و زمینه‌ساز شکل‌گیری مفاهیم جدید زن و مرد و فردیت جنسیتی زنانه و مردانه متفاوت ایرانی شوند. با شکست مقدس بودن بکارت و قانونی شدن این روابط جنسی/اروتیکی و عشقی موقت، خودبه‌خود سخت‌ترین ضربه به فرهنگ ناموسی ایرانی نیز زده می‌شود و قتل‌های ناموسی و غیره کاسته می‌شوند. زیرا اکنون با ایجاد مفهوم جدید زن و مرد ایرانی و جدا ساختن این مفاهیم از مفاهیم نجابت و بکارت و ناموس، خودبه‌خود زیربنای اصلی و اساسی بخش منفی و ضدمدرن فرهنگ اخلاق‌گرای ایرانی شکسته می‌شود و امکان نوزایی فرهنگی و ایجاد تلفیق‌های مدرن و متفاوت ایرانی هر چه بیشتر به‌وجود می‌آید.

از طرف دیگر هر تحول جنسی و یا ازدواج موقت با خود سؤال‌ها و ضرورت‌‌های نویی، مانند موضوع کودکان حاصل از این روابط، ضرورت آموزش جنسی و مقابله با ایدز، و بیماری‌های مقاربتی را به‌وجود می‌آورد. یعنی با رشد این تحولات و مباحث، خودبه‌خود ضرورت مباحث نو و ایجاد ساختارهای قانونی و آموزشی نو و پیوند میان اصول شرع، عرف، و بخش حقوقی و در نهایت قدرت گرفتن هر چه بیشتر ساختارهای قانونی و دنیوی و راه‌های قانونی و فرهنگی مقابله با قتل‌های ناموسی و تجاوزات جنسی و غیره بیشتر و بیشتر می‌شوند.

این‌گونه بایستی روشنگر جنسی دراین تحولات و مباحث و بر بستر اصول روشنگری جنسی به بیان خواست‌های خویش بپردازد و در واقع نقطه پیوند علم، اصول شرع، و عرف و اصول تحولات جنسی شود و در دیالوگ مشترک در عرصه‌ی مدنی و با ایجاد بحث همه‌جانبه با دولت و روحانیون و بر بستر دست‌یابی به جواب مشترک به بحران جنسی و معضلات جامعه، زمینه‌ساز تحولات نوی جنسی در چهارچوب قانون و رشد هرچه بیشتر رنسانس جسم و خرد و عشق ایرانی شود.

تلفیق ازدواج موقت و روشنگری جنسی و ایجاد تحول جنسی

برای مثال در بحث ازدواج موقت می‌توان بر اساس همین نظرهای روحانیون و روشنفکران مذهبی و بر اساس خواست‌‌های روشنگری جنسی به ایجاد تحولات ذیل کمک رساند و گام‌به‌گام این شرایط را فراهم کرد:

  • ایجاد امکان رابطه عشقی/اروتیکی موقت و بر اساس قول دادن خصوصی دو نفر به یکدیگر و بدون نیازی به ثبت قانونی آن.
  • این امکان ضرورت جابجایی هر چه بیشتر وزنه مسائل جنسی را به عرصه مسائل خانوادگی و نیز آموزشی و دوری از حرکات تنبیه فیزیکی و یا مقابله فیزیکی با بدحجابی و عشاق جوان را ایجاد می‌کند. یعنی از یک سو خانواده‌ها بایستی بنا به وظیفه خانوادگی خویش به کودکان و جوانانشان در زمینه دست‌یابی به آشنایی و لمس تجارب جنسی/عشق و غیره و به کمک مشاوره خانوادگی کمک رساند و از طرف دیگر وجود حضور سنگین دولت و گشت‌های امر به معروف و نهی از منکر در این زمینه کم‌کم بی‌دلیل می‌شود و نقش دولت به کار آموزشی و ایجاد ساختارهای حقوقی و قانونی و فرهنگی در این زمینه تغییر می‌یابد. این‌گونه از طرف دیگر سدهای اخلاقی و حرف‌‌های گفته نشده در خانواده شکسته می‌شود و خانواده سنتی هر چه بیشتر به یک خانواده مدرن تبدیل شود که اساسش بر مشاوره و دیالوگ است و نه بر پایه اطاعت و شرم اخلاقی.
  • با شکسته شدن هر چه بیشتر اصل بکارت و نگاه سنتی ناموسی، امکان رشد مفاهیم نو و مدرن در باب زنانگی و مردانگی مدرن و متفاوت ایرانی و نیز اروتیسم و عشق ایرانی رشد می‌کند و امکان رشد و تحول دارد.
  • در مسیر این تحولات قانونی و فرهنگی خودبه‌خود سؤالات و مسائل نویی ایجاد می‌‌شود که پاسخ مبرم قانونی و فرهنگی خویش را می‌‌طلبد و این‌گونه هر تحول جنسی با خویش تحول بعدی را به‌وجود می‌آورد.
  • خواست نهایی روشنگران جنسی این است که این فرهنگ سنتی مقدس‌گرا، که روی دیگرش سرکوب جنسی و ویرانی جان و روان ایرانیست، شکسته شود و از سوی دیگر بر بستر رنسانس جسم، انواع ایرانی و مدرن فرهنگ جنسی/جنسیتی و نیز ساختارهای قانونی و شرعی و فرهنگی مناسب با آن ایجاد شود.
  • این‌گونه می‌توان روزی را تصور کرد که حق هر پسر یا دختر ایرانی این است که به خواست خویش و حتی در شرایط بلوغ جنسی هیجده سالگی بدون اجازه خانواده به این امکان تن دهد و به تجربه عشقی/جنسی و یا اروتیکی دست یابد و هر چه بیشتر خانواده به نقش مشاور و دوست فرزندان خویش تبدیل گردد و دیالوگ جنسی و عشقی به یک موضوع عادی تبدیل شود.
  • بر بستر این تحول و به کمک ساختارمند کردن امکان صیغه و از طرف دیگر محدود کردن آن برای مردان زن‌دار در چهارچوب شرع و قانون، هم می‌توان کاری کرد که لااقل تن‌فروشی به شکل پنهان و خطرناک رشد نیابد و از طرف دیگر این حالت قانونی و امکان پشتیبانی قانون از زن صیغه‌ای و خواست‌‌هایش در صورت حامله شدن و یا در شرایط نگه‌داری عده—که اساساً با توجه به پیشرفت‌‌‌های علمی در زمینه‌ی پیشگیری از بارداری اهمیت خود را در مقایسه با گذشته از دست داده است—و مسائل اقتصادی آن و رهایی از چنگ باندهای جنسی و تن‌فروشی، خود به شیوه‌ای و امکانی مدرن برای رهایی نهایی زنان از صیغه و امکان تحول بعدی و یافتن همسری مناسب تبدیل شود. از طرف دیگر با به چالش کشیدن موضوع صیغه برای مردان مزدوج و بیان نابرابری نهفته در آن نسبت به زنان و همسران از طرف جنبش روشنگری جنسی و یا زنان و حتی زنان مذهبی می‌توان به دیالوگ گسترده و تحول ساختاری و فرهنگی در این زمینه دست یافت. زیرا امروزه حتی برای مثال نماینده زن تبریز، عشرت شایق، در مجلس به انتقاد از این موضوع می‌پردازد.

باری روشنگری جنسی بایستی این‌گونه و به شیوه‌‌های مختلف و بر بستر تحولات فرهنگی جامعه خویش به تحول جنسی و رنسانس جنسی جامعه خویش کمک رساند و از طرف دیگر به شناخت حالات بیمارگونه و یا معضل‌ساز تحولات جنسی و یا به شناخت و چالش با بحث‌های جنسی معضل‌ساز بپردازد و ضرورت تحول جنسی و ضرورت ایجاد چالش و دیسکورس جنسی قوی و مدرن را آشکار سازد. زیرا به قول مارکس، مربیان بایستی ابتدا خود تربیت شوند. این موضوع و درک و شناخت سناریوهای نارسیسیستی و سنتی و جنسی ایرانی در کنار موضوعات خطوط عمده تلفیق ایرانی، موضوع مقاله بعدی خواهد بود.

داریوش برادری، کارشناس ارشد روانشناسی، روان‌درمانگر

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.