کنسرت هنگامه در آمستردام
کنسرت هنگامه در آمستردام
هنگامه، خواننده ایرانی مقیم کانادا، یکشنبه شب میهمان آمستردام بود. هنگامه که دو سه سالیست کار خوانندگی را به شکل حرفهای آغاز کرده با اینکه تنها دو آلبوم منتشر کرده، طرفداران زیادی بهویژه در ایران پیدا کرده است.
کنسرت هنگامه در باشگاه مور آمور (Club More Amor) در مرکز آمستردام و توسط گروه هنری «سیمو سیتو» (SIMO SITO) سازماندهی شده بود.
هنگامه، چند ساعت پیش از اجرای کنسرت (عکس از پژمان)
پیش از آغاز برنامه، با هنگامه درباره کنسرت آمستردام، فضای هنری ایرانی در لوسآنجلس و کارهایش گفتگویی کردم.
* * *
در برنامه آمستردام چه کسانی با شما همراهی میکنند؟
گروهی از سوئد هستند شامل پنج نفر که برنامههای عید من هم با این عزیزان اجرا شد: کیبورد (سعید)، بیس (رامین)، افشین (گیتار)، پدرام (پرکاشن) و ادوین که با ما درامز میزند.
باشگاه محل اجرای کنسرت هنگامه
در برنامه امشب چه کارهایی خواهید خواند؟
من معمولاً سعی میکنم تمام آهنگهای آلبوم خودم را اجرا کنم و یک سری از آهنگهای خوانندگانی که من قبلاً دوست داشتهام کارهایشان اجرا کنم. الان که این فرصت برای من بهدست آمده که به قول معروف به عنوان یک خواننده حرفهای کار کنم دوست دارم که این کارها را برای عزیزانی که در کنسرتها هستند اجرا کنم.
از ترانههای آلبوم تازهتان که در دسامبر منتشر خواهد شد هم در کنسرت خواهید خواند؟
نه متاسفانه؛ چون این آلبوم هنوز کارهایش مشخص نشده است.
از «ارتش صلح» برایمان بگویید، از داستان ساخته شدن این ترانه و اینکه چه شد به اجرای آن علاقهمند شدید.
اتفاقاً داستان جالبی دارد. ما در آنتالیای ترکیه کنسرتی داشتیم و من وقتی به آنجا رسیدم، رامین زمانی، آهنگساز من، در هتل بود. هتل ما رو به دریا بود و پایین این هتل رستورانها و دیسکوهای مختلف بود. هنگامی که به آنجا رسیدم رامین به من گفت برایت آهنگی ساختهام و میخواهم که این آهنگ را گوش کنی. من خیلی تعجب کردم که چطور چنین آهنگی را درست کرده است. از او پرسیدم علت اینکه این آهنگ را ساختی چه بود؟ به من گفت: «داشتم از پنجره، دریا را نگاه میکردم، دیدم یک عده کنار دریا ورزش میکنند، دیجیها موسیقی پخش میکنند، همه خوش هستند ولی در تلویزیون در سی.ان.ان دیدم که جنگ نشان داده میشود، مادری بالای جنازهء بچهاش بود و اولین چیزی که به مغز من آمد این بود که ارتش صلح کجاست؟...» وقتی رامین این قضیه را برایم تعریف کرد و محتوای شعری را که خودش سروده بود را دیدم خیلی خوشحال شدم که اینکار را برای اجرا به من داده است.
بین ایرانیانی که به برنامههایتان در کانادا و آمریکا میآیند با ایرانیان مقیم اروپا تفاوتی حس میکنید؟
ایرانیان از زمانی که کارم را به صورت حرفهای آغاز کردم بسیار به من لطف داشتند و از تکتکشان ممنون هستم ولی ایرانیان در اروپا به خاطر اینکه فاصله زیادی دارند با خوانندگانی که در آمریکا هستند گرمای دیگری دارند.
شما در کانادا زندگی می کنید ولی با لوس آنجلس در ارتباط هستید. چرا بیشتر کسانی که در کار هنری هستند دل خوشی از فضای جامعه هنری در این شهر ندارند؟
من از زمانی که کارم را شروع کردم چیز منفیای ندیدم ولی خب زندگی من از زمانی که از ایرانی خارج شدم در کاناداست. لوس آنجلس مرکز همه کارهای هنری ایرانی است به خاطر همین مجبور هستیم که اگر در کار موسیقی باشیم با این شهر در ارتباط باشیم؛ من فکر نمیکنم زیاد هم محیط بدی باشد!
بین خوانندگان، چه آنهایی که زنده هستند و چه آنهایی که دیگر در قید حیات نیستند چه خوانندهای است که بیشتر از همه به صدایش علاقهمند باشید؟
من به خانم هایده بسیار علاقه داشتم. خانم گوگوش را خیلی دوست داشتم، همچنین داریوش و ابی. افراد زیادی هستند. من معمولاً همه نوع موسیقی را گوش میکنم و صدای همه را دوست دارم ولی اینها کسانی هستند که از بچگی بیشتر به کارشان علاقه دارم.
هیچگاه احساس کردهاید که گاهی در کارتان تحت تاثیر یکی از این خوانندگان قرار گرفته باشید؟
اصلاً! تحت هیچ شرایطی. من نظرم این است که اگر کسی میخواهد در کارش موفق باشد باید تکرو باشد و استیل خودش را داشته باشد. اگر کسی بخواهد تقلید کند هیچگاه موفق نیست.