دریچه ایی به آئین بهایی - بهائیان و حجاب

دریچه ایی به آئین بهایی - بهائیان و حجاب

سال گذشته در چنین روزهایی، بحث داغ حجاب بار دیگر گر چه کوتاه مدّت،  اما فراگیر به موضوع روز ایران اسلامی تبدیل شد؛  بگیر و ببندهای هر چند محدود در گوشه و کنار اتفاق افتاد و مانند همیشه نشست های متعدد برگزار گردید اما معلوم بود که دیگر اکثرأ متوجه شده اند ( یا لااقل وانمود می کردند که متوجه شده اند) که مسأله حجاب را باید از جنبه های مختلف آن مورد بررسی قرار دهند و نگاه یک سویه و مبتنی بر قهر و غضب درمان درد نیست. hijab_19.jpg_200_-1.jpg

بالاخره این نشستها به تصویب کلیات طرح مد و لباس در مجلس شورای اسلامی انجامید. گر چه این طرح مدعی بود که به هیچ وجه در صدد اجباری کردن حجاب نیست؛  اما جزئیات آن نشان می داد که طراحان آن سعی دارند تا در عمل،  با حمایت های اقتصادی دولتی،  از الگوهای مشخصی از پارچه و البسه و همچنین وضع عوارض گمرکی بر واردات تجاری پوشاک و پارچه های خارجی و در عین حال استفاده از نیروی انتظامی برای ممانعت از فروش لباس های خارجی دست دوم ، یک نوعِ خاص از پوشاک و لباس ( ظاهرأ با الهام از نماد های ایرانی) را رایج کنند.
تقریبا مانند تمام طرحهای دیگر، کسی دقیقا متوجه نشد که عاقبت ان اقدامات به کجا کشید و چه کارهایی در این جهت انجام شد اما معلوم است که در اخذ نتیجه موفق نبوده است زیرا بعد از گذشت یکسال ،در روزهای اخیر مجددا همان جریان ،و بسیار شدید تر تکرار شد .مثل سال گذشته (و سالهای قبل از ان)،از هر مسوولی که علت عدم توفیق را پرسیدند پاسخ دادند که باید همه همکاری کنند و این چیزی نیست که فقط نیروی انتظامی یا اداره اماکن و یا قوه قضائیه و غیره بتوانند به تنهایی از پس ان بر آیند و یک پروژه بسیار بزرگ و عظیم فرهنگی است و همه کشور باید مشارکت کنند.دراین میان اظهار نظرهای مختلف و بعضا متناقض از جانب مسوولان بلند پایه نیز کم نبود.حجت الاسلام ابراهیم پور،یکی از مسوولان اجرایی طرح ملی حجاب،گفت که دشمنان داخلی و خارجی با استفاده از این راهکار،قصد نابودیارزش های اسلامی را دارند و اضافه کرد که در این طرح ملی از خواهران طلبه بعنوان "مربیان حجاب"استفاده می شود.ایشان همچنین برگذاری مراسم صبحگاه حجاب،جشن حجاب در مدارس،طراحی پیک نوروزی حجاب،مراسم چادر گذاری دختران مکلف،برپایی جلسات توجیهی والدین و راه پیمایی حجاب را ،از مهم ترین برنامه های طرح ملی حجاب عنوان کرد.احمد رضا رادان،رئیس پلیس تهران بزرگ،خبر از "متوقف کردن خودروهای حامل افراد بد حجاب" و "سرکشی به اماکن عمومی مانند اموزشگاه ها"و برخورد با مردانی که از "لباسهای غیر متعارف"استفاده می کنند داد و "بی هویتی" ، "بیماری و اختلال شخصیتی"و "اختلال و انحراف اخلاقی"و "هیجان مداری و مد گرایی "را از عمده دلایل بد حجابی دانست و تعدادبد حجابان جامعه را 10% کل جمعیت دانست.او که مدعی بود طرح مبارزه با بدحجابی در سال جاری ،مبتنی بر بررسیهای علمی است که در دانشگاههای ناجا و تهران صورت گرفته     ،اضافه کرد که 70% بد حجابان از نوعی فقدان اعتماد به نفس رنج برده و نوعی سر در گمی را در خود احساس می کنند. رادان می افزاید که 93% از پرسش شوندگان نیز اظهار کردند که نیروی انتظامی می تواند به موضوع بد حجابی پایان دهد.امام جمعه مشهد نیز بد حجابها را گرگان روز و خفاشان شب نامید.کار به جایی رسید که اعلام شد گردشگران خارجی نیز باید بدانند که سفر به ایران یعنی رعایت حجاب .اما رئیس قوه قضائیه برخورد نیروی انتظامی را نامناسب و نا کارا دانست و برخی نمایندگان مجلس نیز این نظر را تایید کردند.در این میان گفته شد که نماینده سازمان گردشگری ایران در مصاحبه ای در ترکیه ،منکر بر خورد با بد حجابی در ایران شده و اظهار داشته که اگر کسی در ایران روسری نپوشد هیچ ارگان دولتی به او تذکر نخواهد داد.    

در ایران، دیری است که مسائل کوچک فرعی را مبنای حل مشکلات عظیمه قرار می دهند ، مثلأ بعید نیست که یکی از مسئولین بلند پایه بگوید تنظیم باد چرخ های اتوموبیل باعث صرفه جویی در مصرف سوخت ، طولانی تر شدن عمر مفید لاستیک ها و کاهش تصادفات رانندگی می شود و در پی آن با احتساب هزینه هائی که برای واردات بنزین صرف می شود و اینکه با این پول ها چقدر کارخانه و مسکن و غیره می شود ساخت و مشکلات مردم را حل نمود و اینکه با کاهش تصادفات چقدر از هزینه های مالی و جانی کاسته می شود و در عین حال آلودگی هوا نیز کاهش می یابد و دیگر مردم هوای تمیز تنفس کرده، به انواع بیماری ها دچار نمی شوند؛ در محاسن این اقدام داد سخن دهد و ناگهان نتیجه گیری کند که همه مشکلات و مصیبات ما از ناحیه کسانی است که باد چرخ ها را تنظیم نمی کنند و این ها از ایادی شیطان بوده،  دستشان با امریکا و اذناب او در یک کاسه است و حتی از آن ها پول می گیرند که باد چرخ ها را تنظیم نکنند و پس از تقسیم بندی انواع باد ها ، انواع مجازات ها را برای این خائنین به ملک و ملّت پیشنهاد نموده،  در ادامه به ارائه راهکارهای اقتصادی برای حل این معضل پرداخته،  بگوید که در هر چهار راه ( یا هر 100 قدم به انتخاب مسئولین یا رأی گیری عمومی)، یک ایستگاه تنظیم باد رایگان تعبیه و واردات دستگاههای مربوط به باد از معافیت بازرگانی برخوردار شود و در انتها برای اثبات صحت نظریه خود از معارف اسلامی بهره گرفته،  آیه یا حدیثی را ذکر کند که در ان کلمه "ریح"به معنی (باد) آمده باشد و بدین وسیله نشان دهد که در اسلام نیز این مسأله از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بوده است و به این ترتیب تمام معضلات جامعه حل و فصل شود.

مسأله حجاب نیز ، این گونه است . من نمی دانم که واقعأ حجاب در صدر اسلام چه مفهومی داشته است و تا چه حد جزء مسائل اساسی و ضروری و واجبات دین بوده و آیا رسول گرامی و آزاد اندیش اسلام دستور داده بود که عده ای روز و شب در کوچه و بازار بگردند و متخلفین را به سزای اعمالشان برسانند و کلأ چه مجوزی در اصل شریعت اسلام و قرآن ( و نه در فتاوای مختلفه فقها) موجود است که باعث می شود تا در سطحی چنین گسترده ( مجلس) به تعیین پوشاک مردم( عمدتا زنان) در سطحی چنین محدود ( تعیین پارچه و طرح) اقدام شود.تا انجا که تاریخ نشان می دهد در بین تمام جوامع مذهبی و حتی رومیان و یونانیان باستان،نوعی از پوشش برای موی و روی مطرح بوده است اما شکل امروزین ان ،حاصل فرایند پیچیده و تدریجی است که مرد سالاری نقش مهمی در ان ایفا کرده است.خانم دکتر درخشنده صادقی در پژوهش خود راجع به حجاب می نویسد:

 " به هر روی حجاب در بین اشراف رواج بیشتری داشت. زنان طبقات کارگر در کشورهای مسلمان که پایه اقتصاد کشاورزی داشتند، بدون چادر در کشتزارها و چراگاهها مشغول به کار بودند. در ایران تا به امروز در کشتزارهای برنج و چایکاریهای شمال،چراگاه های غرب و در کارخانه های ریسندگی و قالیبافی ها شاهد این پدیده هستیم. دختران و زنهای زحمتکش بدون پوشش در چادر سیاه، در این بخشها برای گسترش نیروی اقتصادی کشور به کار می پردازند.پوشش چادر سیاه رنگ برای زنان تا چندی پیش متداول نبوده و زنها از چادرهای زیبای رنگین استفاده می کردند."

  اما من می دانم که در دیانت بهایی چنین محدودیتی ابدأ و به هیچ شکل وجود ندارد. گر چه از همین حالا صدای فریاد های گوشخراش و روح آزار کسانی را می شنوم که می گویند : یعنی افراد می توانند برهنه به میدان شهر بیایند و کسی حق ندارد به انها چیزی بگوید ؟ و در پاسخ فریاد این عزیزان عرض کنم که چرا فورأ به سمت دیگر طیف می روید ؟ آیا همة مردم دنیا منتظر بودند تا دیانت بهایی چنین حرفی را بزند و به یکباره همگی برهنه شده به میدان بیایند؟ و آیا بهاییان در عمل این گونه نشان داده اند ؟! خیر جانم،  مراتب تأکید دیانت بهایی در امر عفت و عصمت نیازی به ذکر ندارد و در ضمن، داشتن پوشش ، یک امر تقریبأ کلی و عام در بین انسان هاست و فقط حد و حدود آن متفاوت است و متمدن ترین و به اصطلاح غربی ترین غربیها هم چندان تمایلی به برهنه ظاهر شدن در میانه میدان شهر ندارند؛  شاید به این دلیل که ( در شرایطی) ، منعی هم برای این کار نداشته اند؛ اما کسانی که قرن ها به بدترین شیوه ها از این عمل نهی بلکه ترسانیده شده اند،  همیشه در نهان خود این را آرزوی خود دانسته اند . اما ببینیم بهاءالله دقیقأ چه می گوید .او می گوید :

      زمام لباس و پوشاک در اختیار خود مردم است؛  اما باید هوشیار باشند تا خود را ملعبه دست جاهلان قرار ندهند .

 در قسمت اول،  بهاءالله ترتیب پوشیدن لباس را به اختیار مردم واگذار می کند که خود باید تصمیم بگیرند که چه بپوشند و چگونه بپوشند . تا اینجای بیان،هشدار به دیگران است ، یعنی اینکه به شما ربطی ندارد که کسی چه می پوشد و شما وکیل و وصی دیگران نیستید ؛ اما در ادامه و در تکمیل مطلب،  شرط مهمی را بیان می کند که باید به آن توجه شود . در قسمت دوم، خطاب  به خود شخص است که « مبادا خود را ملعبه دست جاهلان قرار دهی». دقت بسیار لازم است. بهاءالله از کسانی که به بهانه های مختلف به افراد دیگر تعرض نموده،  مدام از پوشش و لباس آن ها ایراد می گیرند و یا انها را مسخره می کنند، با لفظ « جاهلین» یاد می کند. البته ممکن است نمونه هایی هم یافت شود که ظاهرأ حق به جانب همین جهال باشد؛ مثلأ یک نمونه ساده: فرض کنید شخصی را به خاطر پوشیدن سرپایی در یک مهمانی مورد تمسخر ، استهزا و یا حتی توهین و غیره قرار دهند که البته منطقی به نظر می آید وظاهراحرفشان صحیح می باشد؛  اما باز لفظ جاهل در مورد آن ها صادق آید ، بدین لحاظ که حرمت یک انسان را نگاه نداشته اند ، حال اگر مواردی یافت شود که حتی حرف و اعتراض این اشخاص هم غیر منطقی و ناصحیح باشد ( که در اکثریت موارد این گونه است) جهلی بر جهل آن ها افزوده می گردد .

    در گفتار بهاءالله صحبت از این نیست که آیا حرف آن معترض کذائی صحیح است یا اشتباه.بیان او فارغ از صحت و سقم است. بهاءالله نفس این کار را حاکی از جهل می داند و به تلویح ابلغ از تصریح متذکر می دارد که به این نوع اعمال نمی توان عنوان" امر به معروف و نهی از منکر" داد و به این ترتیب رویکرد جدید و کاملأ متفاوتی به موضوع امر به معروف و نهی از منکر ارائه می کند . در واقع مفهوم "جهل" در این توصیه می تواند "جهل نسبت به مفهوم امر به معروف و نهی از منکر" باشد که باید در فرصتی مناسب از زوایای مختلف به آن نظر کرد.

     ممکن است کسانی معتقد باشند که این بیان بهاءالله متوجه گروه دیگری از جاهلان  نیز می باشد .آنانی که با به کار گیری اصول روانشناسی رفتار های اجتماعی و تبلیغات وسیع و دیگر ترفندهای تجاری،  در پی حفظ بازار پوشاک و صنایع مربوط به آن و کسب درآمدهای کلان و رواج انواع و اقسام ابداعات عجیب و غیر عجیب در امر مد و پوشاکند و مخاطبین خود را با شیوه های مختلف فریب داده، به آن ها می قبولانند که این طرح یا مد دارای ارزش ذاتی می باشد و در نهایت به خرید محصولات خود وادارشان  می کنند. البته بهاءالله اینان را جاهل می نامد؛  زیرا مسیر صحیح زندگی را گم کرده،  اهداف کم ارزش را جایگزین آرمان های متعالی انسانی نموده ،  با فریب مردم ارتزاق می کنند. گر چه فریب دادن بسیار ناپسند است ، اما مخاطبین اصلی در گفتار بهاءالله اینان نیستند؛  بلکه آن هایی هستند که فریب می خورند و به این ترتیب خود را بازیچه دست قرار داده،  به فرمان آن ها عمل می کنند. بهاءالله آن ها را از بازیچه شدن در دست جاهلان نهی و به این ترتیب عامل درونی و محافظ قوی تری را در وجودآن  ها خلق می کند . این موضوع بسیار دقیق است . بهاءالله نمی گوید چه لباسی تو را ملعبه دست جاهلان می کند . او هیچ نوع طرح یا مد مشخصی را نیز توصیه نمی کند . نه حرفی از کت و دامن است و نه از مانتوی اسلامی و کت و شلوار و کراوات و تی شرت و غیره . او به سادگی بیان می کند خود را بازیچه قرار ندهید . اما معیار بازیچه شدن و تعیین کننده مصادیق آن چیست و کیست؟ در وهله اول خود شخص است و نه کسی دیگر . هر فردی خود باید تشخیص دهد که در چه مکانی و چه زمانی و در حضور چه کسانی و... چه بپوشد تا ملعبه نباشد. ملعبه شدن می تواند به مفهوم سوء استفاده از فرد و یا به معنای استهزاء و تمسخر و به اصطلاح ، دست انداختن باشد. پوشیدن یک دست کت و شلوار شیک و کراوات در هنگامی که عازم کوه نوردی هستید،  همان قدر باعث ملعبه شدن است که پوشیدن پیژاما یا لباس کوهنوردی هنگام مراسم خواستگاری و در عین حال نه کت و شلوار و کراوات ونه پیژاما،  هیچ کدام فی حد ذاتهم،  باعث ملعبه شدن نیستند. در دوره عبدالبهاء و جانشین ایشان شوقی افندی ، به خانم های بهایی در ممالک شرقی مثل ایران و مصر توصیه می شد که رعایت حجاب اسلامی را بنمایند؛  اما این نه به معنای تعیین نوع لباس برای آن ها بود،  بلکه صرفأ به جهت رعایت همان قاعده "ملعبه نشدن" بود و این توصیه فقط به شرقی هاارائه می شدو حال آنکه اگربه بهاییان غرب هم می شد،  در جهت عکس،  یعنی در جهت ملعبه شدن آن ها ،‌عمل می کرد؛ گو اینکه همان طور که ذکر شد،  حتی اگر کسی چنان بپوشد که نا معمول و نا مناسب باشد،  باز کسی که او را به لعب بگیرد جاهل است . جهل او،یکی از این بابت است که درک صحیحی از آزادی انسان ها ندارد و نمی داند که افرادحتی اگر اشتباه بکنند،  نباید مورد بی احترامی واقع شوند؛  زیرا به هر حال انسان هستند و از شرافت و امتیاز انسان بودن برخوردارند و دیگر اینکه نمی داند او در مقامی نیست که بتواند انسان دیگری را ملعبه خود کند و کسی به او این حق را نداده است. البته این موضوع ابعاد مختلف و پیچیده تری نیز دارد که در این مختصر مجال ورود به آن ها نیست،  باشد تا فرصتی دیگر . اما آنچه که واضح است این است که بهاءالله اختیار پوشش و لباس را به مردم واگذار کرده است. این تفکر ، انسان ها را دارای شعور و آگاهی می داند؛  به نظر آنان احترام می گذارد و به این مسأله آگاهی کامل دارد که اگر در قرن بیستم و بعد از آن نتوان به انسان ها و فکر آن ها اعتماد کرد و در مسائلی مثل لباس پوشیدن هم برای آن ها تعیین تکلیف نمود،  باید در مرگ همه ارزش ها مرثیه سرود . مخصوصأ که مسأله حجاب عمدتأ متوجه زنان است و در عصری که زنان بیش از پیش در راه احقاق حقوق از دست رفته خود می کوشند،  این تبعیض خود،  مانع بزرگی در راه اتحاد و هماهنگی بیشتر بین زنان و مردان ایجاد کرده،  باعث بروز سوء تفاهمات عظیم و عمیق در بین انان می شود.

تمام مطالب فوق با فرض این قضیه بود که اصولأ تعیین حجاب یک امر ممکن و شدنی است و حال آنکه حتی این فرض هم صحیح نیست و مقتضیات عصر حاضر اصولأ با این مسأله در تناقض است .در زنگبار، رانندگی زنان با حجاب،ممنوع شده است.در کبک در کانادا،اسماهان منصور،یک دختر مسلمان به علت پوشش حجاب ،از تیم ملی فوتبال کنار گذاشته شدو دختران محجبه تکواندو کار کانادا نیز از مسابقات قهرمانی کانادا،محروم شدند. چند روز پیش در اینترنت عکسی از یک بانوی ورزشکار مسلمان دیدم که با مانتو و مقنعه و خلاصه حجاب معمول، در حال شیرجه زدن از روی سکوی استخر بود.  بسیار متحیر شدم . با خودم گفتم اگر قرار بر رعایت حجاب باشد، حضور در چند درصد از مسابقات ورزشی برای بانوان مسلمان امکان پذیر است؟ بر فرض که با هزار ترفند و صرف هزینه های هنگفت و ساخت ورزشگاههای مخصوص با حصارهای بلند  ( در صورت لزوم سیم خار دار و متصل به برق فشار قوی ) و شاید هم سر پوشیده ( چون به هر حال باید به فکر ماهواره های جاسوسی که اصولأ به این منظور به آسمان فرستاده می شوند هم بود ) و سیستم های ضد استراق بصر ( و حتی سمع)،  بتوان موجباتی برای برگزاری این مسابقات فراهم نمود؛  آیا بانوان غیر مسلمان و حتی مسلمان متعهد ولی غیر معتقد به حجاب ( که تعداد ان ها کم هم نیست) در این مسابقات شرکت می کنند؟ لا والله . حتی اگر قبول کنند و حاضر به شرکت شوند ، بانوان مسلمانِ با حجاب چه گناهی کرده اند که باید در شرایطی نا برابر با آنان به رقابت بر خیزند ؟ آیا رقابت بانویی مسلمان با حجاب اسلامی با دیگران در مسابقات شنا ، یا دوو میدانی،  منصفانه است ؟ آیا می شود برای تمام رشته های ورزشی یک پسوند « با حجاب اسلامی» ابداع کرد ؟ تا کی باید وقت و فکر مسلمانان صرف تفکر در چنین مسائلی و پیدا کردن راه حل های دست نایافتنی برای آن ها شود ؟ این وضعیت ورزش بود؛  دیگر مشکلات حضور در کارخانه ها و مراکز صنعتی و محیط های گرم و طاقت فرسا و دیگر شغلهایی که رعایت حجاب در آن ها واقعأ مشکل ساز است را خود تصور نمایید.

گذشته از همه این ها ، آیا بانوان مسلمان از خود نمی پرسند چرا ؟؟؟

نگارش : شینتو

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.