جهادی های لندن

جهادی های لندن

نوشتهء عبدی کلانتری

ریشهء خشونت در خود عمل نیست بلکه در موعظه و ترویج خشونت است ؛ ریشهء خشونت در گفتار و کلام است ، کلامی که مریدان را وا می دارد تا دست به خشونت بزنند. نویسندهء معروف بریتانیایی ـ آمریکایی ، کریستفر هیچنس ، که اکنون مقیم آمریکا است ، به تازگی سفری کرده به محله های جوانی اش در شمال لندن. آنچه شاهدش می شود او را به حیرت می اندازد. A lone commuter sits in a carriage on an underground train on London's Central Line (AP/Matt Dunham)

فینزبری پارک
محلهء «فینزبری پارک» در شمال لندن ، زمانی محله ای کارگری بود که در آن مهاجران ایرلندی، قبرسی، ترکی ، و یونانی در کنار یکدیگر به آرامی زندگی می کردند. د رمیان کبابی های ترکی و یونانی ، اغدیه فروشی های هندی ، و دکه های ماهی و سیب زمینی سرخ کرده ، هرکسی سر به کار خودش داشت و میان اقلیت ها منازعه ای نبود. نه میان ترک ها و یونانی ها؛ نه میان ایرلندی های کاتولیک و پروتستان ها. با آنکه هم ایرلند و هم قبرس از مستعمرات سابق بریتانیا بودند ، تصور اینکه فرزندان مهاجرهای مستعمراتی سابق بخواهند در اتوبوسی که همسایه های شان را به خانه و محل کار می برد و می آورد ، بمب بگذارند به ذهن کسی خطور نمی کرد. اما این روزها همه چیز تغییر کرده است.

کریستوفر هیچنس در بازگشت به محلهء جوانی اش ، در جادهء «بلک ستاک» ، زنانی را می بیند که سرتاپا در حجاب پنهان شده اند؛ یا در چادر یا در برقع. این ها بومی های الجزایری ، بنگلادشی ، یا اهالی دیگر کشورهای فقیر مسلمان هستند که از مصائب و نزاع های کشور خودشان گریخته اند و به بریتانیا آمده اند. از کشور خودشان آواره شده اند و لندن را خانهء خود کرده اند. در حقیقت ، آنها جنگ فرهنگی را به رژیم های کشور خودشان باخته اند ، همان رژیم های خاورمیانه ای یا آسیایی که در چشم این مهاجران به حدّ کافی اسلامی نبوده اند.

برخلاف ایرلندی ها و قبرسی ها، این مهاجران تازه ، نزاع های سیاسی و فرهنگی خودشان را به همراه خود به لندن می آورند ، آنهم از طریق دینی که پروایی از سخن خشونت آمیز ندارد.

خط امام ابوحمزه المصری
مردی که پلیس در چندین کشور مختلف او را به نام «ابوحمزه المصری» می شناسد، تا همین پارسال امام مسجد «فیشبری پارک» بود. سال پیش ، او را به جرم تدارک قتل عمد و تحریکاتِ حاوی تنفر نژادی دستگیر کردند. او ظاهری به یادماندنی داشت : دو دست از کار افتاده و یک چشم کور! نابیناییِ یک چشم و از کارافتادگی دستهای اش نتیجهء درگیری های مذهبی در افغانستان بود. چشم مصنوعی مات و بی رنگ اش را با حرکات چنگکی به جای دست ، با ژست های تئاتری به نمایش می گذاشت. اما علیرغم ظاهر ناخوشاینداش ، برای جهادیان ، مهمانداری بی ریا و گشاده دست بود. مسجد او سرپناهی بود برای مهمانانی که می بایست در تدارک جهاد ، جایی شبها را به سرکنند. در میان این مهمانان مردی بود به نام «ریچارد رید» که در دسامبر سال ۲۰۰۱ ، قصد ربودن هواپیمایی را در راه پاریس ـ میامی داشت.

مهمان دیگر امام ، زکریا موسوی بود که بعدها در آمریکا به عنوان تنها عضو باقیمانده از گروه تروریست های یازدهم سپتامبر محاکمه و محکوم شد. افراد دیگری که زیر سایهء امام ابوحمزه المصری بالیدند ، فهرست باشکوهی را می سازد: احمد رسام که قصد داشت در شب سال دوهزار ، فرودگاه لوس آنجلس را منفجر کند. نزار طرابلسی ، اهل تونس که نقشه داشت با یک کمربند مواد منفجره وارد سفارت آمریکا در پاریس شود.

در تاریخ هفتم ماه جولای سال ۲۰۰۵ ، یک سلسله بمب در سیستم نقل و انتقال شهریِ لندن منفجر شد. چندی بعد معلوم شد که یکی از بمب گذارانِ انتحاری ، از مریدان ابوحمزه بود. دو فرد دیگر که قصد داشتند دو هفته پس از این تاریخ به همان شیوه اقدام به عملیات انتحاری کنند نیز از کسانی بودند که از ابوحمزه تأثیر گرفته بودند.

اقدامات جهادی
جهادی های بریتانیا در صحنهء بین المللی مقام خاصی پیدا کرده اند. در سال ۱۹۹۸ ، شش شهروند بریتانیایی که اصلیت پاکستانی و آفریقای شمالی داشتند ، به همراه دو تن دیگر از اهالی بریتانیا در کشور یمن توسط دولت این کشور دستگیر شدند. جرم آنها طراحی آدم ربایی (جهانگردان بریتانیایی) و حمله به مراکز وابسته به بریتانیا در بندر عَدَن بود، همان محلی که دو سال بعد شاهد انفجار و به آب فرورفتن کشتی آمریکایی «یو اس اس کُول» شد. یک از متهمان یمن ، پسر امام ابوحمزه و متهم دیگر پسرخواندهء او بودند. تا سال ۲۰۰۱ دو یا سه تن بریتانیایی که در صفوف طالبان در افغانستان می رزمیدند ، کشته شده بودند. یک سال بعد، ویدئویی در جهان پخش شد که نشان می داد چگونه سر دانیل پرل خبرنگار جوان والستریت جورنال را از تن اش جدا کردند. طراح بدام انداختن و قتل دانیل پرل خود یکی از اهالی بریتانیا به نام «احمد عمر سعید شیخ» بود که در «مدرسهء اقتصاد لندن» (London School of Economics) درس خوانده بود. سال بعد ، دو بریتانیایی دیگر به نام های «آصف محمد حنیف» و «عمرخان شریف» رستورانی را به نام «مایکز پلیس» در شهر تل آویو منفجر کردند.

بمب گذاری هفتم جولای ۲۰۰۵ در لندن ۵۲ کشته و صدها مجروج به جا گذاشت. یکی از بمب گذاران ، «شهزاد تنویر» ، از اهالی شهرک لیدز در یورکشایر و از علاقه مندان بازی کریکت بود. خانواده اش یک اغدیه فروشی ماهی و سیب زمینی سرخ کرده را صاحب بودند. از این بریتانیایی تر دیگر امکان ندارد! با این همه ، بنا به گفتهء رئییس سابق ادارهء امنیت بریتانیا ، هزار و ششصد مظنون شناخته شده در بریتانیا زندگی می کنند که حاضرند پا در جای پای شهزاد تنویر بگذارند. بیش از صدهزار نفر از شهروندان بریتانیایی اعتقاد دارند بمب گذاری های ۲۰۰۵ موجه بوده است.

مدرسهء یهودی ستیزی
در یک فیلم مستندبه نام «مسجد مخفی» (Undercover Mosque) که در مراکز اسلامیِ علنی در بیرمنگام و لندن فیلمبرداری شده ، ما شاهد خطابه های پرشور ِ مردان ریشویی هستیم که به طور علنی نابودی کفار ، پرتاب کردن همجنسگرایان از بالای کوه ، کتک زدن زنان غیرمطیع ، و نابودی مایملک یهودی ها و هندی ها را تبلیغ می کنند. یکی از این واعظان به نام شیخ الفیضل فریاد می زند : «باید مغازه ها وکسب و کار یهودی ها را با بمب نابود کنید. باید یهودی ها را به درک واصل کنید.»

در بخش غربی لندن مدرسه ای وجود دارد به نام مدرسهء ملک فهد. این مدرسه دارای ششصد و پنجاه دانش آموز است و با هزینه و مدیریت دولت عربستان سعودی می چرخد. طبق گفتهء مردی به نام «کالین کوک» که تحت تأثیر «کت ستیونس» اسلام آورده و در این مدرسه به مدت نوزده سال به تدریس اشتغال داشته ، مواد درسیِ این مدرسه ، می آموزانند که یهودی ها اهل جادوگری و شیطان پرستی اند. این مواد درسی دانش آموزان را تشویق می کنند که انحرافات یهودیت و مسیحیت را برشمارند. به گفتهء دو نویسندهء سرشناس بریتانیائی ، مونیکا علی و حنیف قریشی ،که خود به اقلیت های قومی تعلق دارند ، یهودی ستیزی امری رایج در میان مسلمانان بریتانیایی است.

عمل خشونت بار در زمینهء فرهنگِ مبلغِ خشونت شکوفا می شود. ریشهء خشونت در خود عمل ، یا در انتقام های فردی نیست. ریشهء خشونت در گفتار ، کلام ، و آموزشی است که مریدان یک فرقهء عقیدتی را وا می دارد تا دست به خشونت بزنند.

منبع
این مطلب با استفاده از فاکت های مقاله ای از کریستوفر هیچنس در ماهنامهء «ونیتی فر» به تاریخ جون ۲۰۰۷ تهیه شد.

Christopher Hitchens, "Londonistan", Vanity Fair, June 2007, p. 88

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.