نگاهی به فیلم "۳۰۰" ساخته زاک اسنایدر
نگاهی به فیلم "300" ساخته زاک اسنایدر
300، ظاهرا بر اساس روایت تاریخی هرودوت از نبرد "تروموفیل" بین سپاهیان خشایارشا و گارد سلطنتی لئونیداس، پادشاه اسپارت، شکل گرفته است اما همزمانی اکران آن با موضوعات روز پیرامون ایران سبب شده است که بسیاری از ایرانیان با دیده و شک و تردید نسبت به زمان تولید و اکران آن بنگرند.
در این فیلم آشکارا پارسی ها در هیئت بدمن ها و نماینده مطلق شر و اسپارتی ها به عنوان مدافعان خیر و دمکراسی و آزادی به تصویرکشیده شده اند، طبعا با چنین تیپ سازی از دو سوی این نبرد و اغراق های فراوانی که فیلم با توجه به اقتباس از کمیک استریپ فرانک میلر در بردارد، شاید جدی گرفتن آن از نظر نقد فیلم، چندان دلیل موجهی نداشته باشد.
صرفنظر از تردیدهای بسیار جدی که در باره این روایت و سایر روایت های هرودوت در باره نبردهای ایرانیان و یونانی ها وجود دارد و برخی از مورخان معاصر از وی به عنوان قصه پرداز و نه تاریخ نگار یاد کرده اند، فیلم بیش از آن که بخواهد بر یک روایت یا قصه شبه تاریخی استوار باشد، می کوشد تا به کتاب مصور فرانک میلر وفادار بماند.
در نتیجه تمام فضا، تیپ ها و روایت های فرعی بر مبنای همین وفاداری محض بازنمایی شده است، با این حال اگر برای یک کتاب مصور این شیوه روایت قابل توجیه باشد، برای یک فیلم سینمایی حاصل چیزی جز مضحکه ای به نام فیلم نیست.
بیهوده نیست که در اغلب صحنه های جنگ و مقابله اسپارت ها با پارسی ها، صدای قهقهه خنده تماشاگران جوان سالن سینما را پر می کند، زیرا به نظر می رسد که این سیصد نفرجاودانی عینا همان کاراکترهای کارتونی با همان منطق کودکانه آن هستند.
تیپ لئونیداس ترکیبی است از سوپرمن، کابوی و هرکول که در صحنه گاز زدنش به سیب و کشتن مجروحان ایرانی اوج این ترکیب غریب را به نمایش در می آورد.
با وجود تمام تلاشی که فیلمساز به خرج داده است تا همدلی مخاطب را با جنگجویان اسپارتی برانگیزد، به دلیل آنکه این پرسوناژها کارتونی و فاقد عمق هستند و روایت در بیان خود دچار پریشان گویی های بی مورد و ضعف های فراوان می شود، عملا این اتفاق کمتر قابل تصور است.
هر چقدر اسپارتی ها به عنوان مدافعان آزادی و دمکراسی جلوه داده می شوند، از منظر اخلاق گرایی محافظه کارانه خود هر چه زشتی و پلیدی است به جبهه مقابل نسبت داده می شود، از همجنس گرایی خشایار شا گرفته تا ادعای برده داری آنها و دیکتاتوری و به خدمت گرفتن دیوها و غول ها و حرمسراهایی با زنان گوناگون و...
با این حال اسنایدرقصه را از زبان تنها بازمانده نبرد روایت می کند تا به خیال خود از این مطلق گرایی صرف پرهیز کرده باشد و در واقع گناه این روایت یک جانبه را بر گردن او بیندازد اما عملا این تمهید نتوانسته است منطق کارتونی فیلم را ارتقا بخشد.
اگر منطق روایی کتاب مصور بر مبنای کاراکترهای تک بعدی ، داستان سر راست و اغراق و سیاه و سفید نمایی های یکسویه استوار باشد؛ در سینما که عناصر دیگری چون فرهنگ، تاریخ و ایدئولوژی خواه ناخواه وارد حیطه خودآگاهی مخاطب می شوند، اقتباس صفحه به صفحه از یک کتاب مصور، فیلم را به یک اثر سطحی و آنچنان که منتقدان از این گونه فیلم ها یاد می کنند: فیلم بنجل(Trash Movie) بدل می کند.
در باره فیلم:
300 بر اساس اقتباس نما به نمایی از کتاب مصور فرانک میلر که در سال ١٩٩٨ منتشر شده، ساخته شده است. میلر خود هم به عنوان مشاور و هم تهیه کننده اجرایی در تولید فیلم نقش داشته است.
براساس معیارهای زیبایی شناسی میلر در این کتاب، اسپارت ها به غربی ها و پارسی ها به اعراب زمان خود شباهت داشته اند و در نتیجه معیارها و قواعد حاکم بر زندگی آنها نیز متاثر از همین پیش انگاره ها ست: براین اساس، ایرانی ها برده داری و حرمسرایی را رواج داده و زنان را در امور جاری مشارکت نمی داده اند و جنگ افروز و ویرانگر بوده اند، در مقابل اسپارت ها تنها مدافعان دمکراسی در جهان متمدن بوده اند.
چنین ایده کارتونی بی شباهت به تئوری های توتالیتر غربی و جنگ تمدن ها نیست، تئوریهایی که دمکراسی غربی را مبنای ارزشگذاری در باره موضوعات و مسائل مختلف می دانند.
بی دلیل نیست که این فیلم در اغلب موارد با نقدهای تمسخرآمیز و نیش و کنایه دار منتقدان و یا بی توجهی مطلق آنها روبرو شده است و یا صفاتی چون: "فاشیستی، نژاد پرستانه و مبتذل" به آن اطلاق شده است.
منطق روایی فیلم 300 به کتاب مصور نزدیک است و از این همه رو تمسخر مخاطب را برمی انگیزد |
کمپانی برادران وارنر اما در اطلاعیه خود در باره فیلم می گوید که این فیلم یک روایت تاریخی نیست بلکه قصه ای است به منظور سرگرم سازی بر مبنای یک کتاب مصور و مشکل دقیقا از همین جا ناشی می شود که اصرار به این شیوه بازنمایی از شرق در برابر غرب با وجود آگهی های آن که در آن همواره از آزادی و دمکراسی یاد می شود، چه دلیلی دارد.
اما در همین حال، زاک اسنایدر دردر تازه ترین مصاحبه اش با شبکه تلویزیونی MTV گفته است که نود درصد رخدادهای این فیلم بر مبنای واقعیت تاریخی است در حالی که مدتی پیش کمپانی برادران وارنر بر داستان سرایی فیلم و نه واقع گرایی بودن آن تاکید کرده بود.
300، دومین فیلمی است که براساس روایت هرودوت از نبرد تروموفیل ساخته می شود، اولین فیلم در این باره سیصد اسپارتی در سال1962 بود که در همان زمان در ایران هم به نمایش در آمده بود.
تنها بخشی که اسنایدر به درونمایه کتاب میلر افزوده است، بخش های مربوط به تلاش ملکه برای همسویی مجلس با خود برای اعزام نیرو به جنگ ایرانیان است که چندان هم به غنای خرده روایت ها در متن منجر نشده است.
300با بودجه 60 میلیون دلاری در استودیویی کوچک در برابر پرده های آبی و با یاری جلوه های رایانه ای در مدتی کمتر از 9 ماه ساخته شده است.
گذشته از استقبالی که در آمریکا از فیلم در هفته های اول نمایش آن شد و فروش آن تاکنون به مرز سیصد میلیون دلار رسیده است، بیشترین استقبال از این فیلم در یونان صورت گرفت که همچنان پس از گذشت شش هفته در صدر فیلم های پرفروش قرار دارد و رکورد فروش فیلم در این کشور را شکسته است.
300 در روز اول فروردین ماه در لندن به اکران در آمد و برای سه هفته پرفروش ترین فیلم این شهر بود. فروش کل فیلم در سراسر جهان تاکنون بالغ بر نیم میلیارد دلار شده است که بنا به اعلام کمپانی برادران وارنر دو برابر بیش از میزان پیش بینی شده بخش بازاریابی کمپانی بوده است.
تنها نمایش فیلم در یک جشنواره در جشنواره بین المللی فیلم برلین بوده است که برخی از تماشاگران آن را هو کردند.
با آغاز نمایش این فیلم، ایرانیان به اعتراض علیه آن پرداختند، ایرانیان داخل کشور با تجمع های مختلف و نوشتن مطالبی در سایت ها و وبلاگ ها گام نخست را برای مخالفت با آن چه تصویر سازی هیولاوار از ایرانیان در این فیلم نامیده می شد، برداشتند.
در ادامه اعتراضات به فیلم، ایرانیان خارج از کشور نیز با طومار اینترنتی و ساختن بمب گوگلی وارد میدان شدند و سرانجام برخی از دولتمردان جمهوری اسلامی نیز نسبت به این فیلم واکنش نشان دادند.
زاک اسنایدر گفته است که 90 درصد این فیلم بر اساس واقعیت تاریخی تولید شده است |
در تعطیلات نوروزی همزمان با اکران فیلم در اروپا، نسخه های ویدئویی این فیلم نیز به طرزی وسیع در ایران به صورت مخفیانه توزیع شد که برخی از این نسخه ها دارای زیرنویس فارسی بوده است و به گفته برخی از مشتریان فیلم های خارجی زیرزمینی، این فیلم پر مشتری ترین و در عین حال گران ترین فیلم ویدئویی خارجی در این شبکه توزیع مخفیانه در ایران بوده است.
در باره کارگردان
زاک اسنایدر متولد 1966 در ایالت ویسکانسین آمریکا است که کارش را با ساخت ویدئو کلیپ های موسیقی و تبلیغاتی از جمله برای کمپانی های معروفی چون آئودی، جیپ و بستنی مگنوم آغاز کرد.
فیلم، نیم میلیارد دلار فروش کرده و در ایران نسخه های ویدئویی مخفیانه آن در دسترس است |
وی تحصیلات دانشگاهی خود را در لندن با تحصیل در رشته نقاشی آغاز کرد و خیلی زودی به کتابهای مصور علاقمند شد.
به علاوه، وی در تولید مواد تبلیغاتی برای ورزشکاران برجسته ای چون مایکل جردن برای کمپانی هایی چون نایک و ری بوک مشارکت داشت و برای یکی از آگهی های تلویزیونی ش برای کمپانی جیپ جایزه ای از جشنواره کن ربوده است.
نخستین فیلم بلند او در هالیوود در سال 2004 سحرگاه مردگان نام داشت که با فروش خوبی در آمریکا روبرو شد که با توجه به درجه بندی آن برای افراد بالای هفده سال فروش موفقی ارزیابی شد.
وی برای همین فیلم نامزدجایزه دوربین طلایی در جشنواره فیلم کن شد که به اولین ساخته فیلمسازان تعلق می گیرد.
300، دومین فیلم زاک اسنایدر در مقام کارگردان محسوب می شود که بر اساس علاقه دیرین کارگردان به کمیک استریپی به همین نام ساخته شده است.
وی در حال حاضر در حال تولید فیلم دیگری به نام نگهبان است که باز هم براساس یک کمیک استریپ دیگرساخته می شود.
مشخصات فیلم:
خلاصه: هنگامی که لشگر عظیم خشایار شا به یونان هجوم آورده است، سیصد سرباز اسپارتی به همراه پادشاه خود در برابر آن مقاومت می کنند اما در نهایت با خیانت یک گوژپشت اسپارتی محاصره شده و از پای در می آیند اما این مقاومت اسطوره ای می شود برای گرد آوردن سپاهی بزرگتر در برابر پرشین ها (ایرانی ها) و نبرد های دیگر برای بیرون راندن آنها از یونان.
کارگردان: زاک اسنایدر، فیلمنامه: زاک اسنایدر، کرت جانستاد و مایکل گوردون، براساس داستان مصوری از: فرانک میلر و لین وارلی، مدیر فیلمبرداری: لاری فونگ، موسیقی: تیلر بیتز، تدوین: ویلیام هوی، طراح صحنه: جیمز بی. بیزل، بازیگران: جرالد باتلر( پادشاه لئونیداس) ، لنا هیدی ( ملکه)، رودریگو سانتورو (خشایارشا)، پیتر منسا (سفیرپرشیا)، محصول 2006 کمپانی برادران وارنر 117دقیقه