آشفته بازار بر سر ایران

آشفته بازار بر سر ایران

بحران بازداشت پانزده نظامی بریتانیایی و نحوه آزادی آنان و تبعات این ماجرا موضوع چند مقاله در هفته نامه بریتانیایی اکونومیست است که در شماره 7 آوریل این نشریه چاپ شده است.
نظامیان بریتانیایی و محمود احمدی نژاد
'وظیفه اجرای پرده آخر نمایشنامه بر عهده محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری ایران واگذار شد'

در نخستین مقاله که با عنوان "آشفته بازار بر سر ایران" چاپ شده، آمده است که بازداشت نظامیان بریتانیایی در حالیکه، به گفته مقامات بریتانیایی، هنگام انجام ماموریت قانونی خود دستگیر شدند، به اظهارنظرهایی در مورد افول یک قدرت دریایی سابق منجر شده است.

اکونومیست می نویسد که در واقع، ماجرای افول قدرت نیروی دریایی بریتانیا داستانی قدیمی است اما آنچه که در مورد بازداشت این پانزده نفر تازگی دارد پیامی است که درباره ظهور یک توازن جدید قدرت در خاورمیانه با خود دارد که همزمان، به تنزل واقعی یا ظاهری قدرت آمریکا در منطقه ارتباط می یابد.

این هفته نامه می نویسد که گرچه محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری ایران، تصمیم گرفت به ماجرا خاتمه دهد و با آزاد کردن بازداشتیان، دستیابی به یک پیروزی را اعلام دارد، اما آنچه که نمی توان تشخیص داد انگیزه اولیه آغازاین ماجراست، اینکه آیا بازداشت این پانزده نفر ناشی از یک اشتباه بود یا باید آن را اقدامی عمدی از سوی ایران در مقابله با فشارهای ناشی از وضع تحریم های سازمان ملل دانست.

اکونومیست می افزاید که در هرحال، این ماجرا نشان داد که ایران به سادگی ارعاب نمی شود و گرچه از نظر ایرانیان، دستگیری نظامیان بریتانیایی اقدامی کم خطرتر از گروگان گرفتن نظامیان آمریکایی محسوب می شود، اما در هر حال بریتانیا در منطقه حضور نظامی دارد و با ایالات متحده، دولت عراق و شورای امنیت سازمان ملل از نزدیک همکاری می کند و بنابراین، تصمیم ایران به مقابله با بریتانیا، نشان داد که جمهوری اسلامی اعتقاد دارد که قدرت رو به ظهور در خاورمیانه است.

این نشریه می افزاید که ممکن است در واقع چنین نیز باشد زیرا پس از آنکه ایالات متحده با برکناری رژیم طالبان در افغانستان و حکومت صدام حسین در عراق رقیبان اصلی جمهوری اسلامی را از میان برداشت و با توجه به اینکه شیعیان عراق بیشتر به ایران تمایل دارند تا به بریتانیا، ایران می تواند چنین احساسی داشته باشد.

به نوشته اکونومیست، ارتقای موقعیت ایران به معنی افت موقعیت آمریکاست زیرا پیروزی نظامی ایالات متحده در عراق و افغانستان باعث نشده است تا این کشور بتواند صلح را بر منطقه حاکم کند، یا مانع از ادامه اتحاد سوریه و ایران شود. آقای بوش همچنین قادر نبوده دموکراسی را در خاورمیانه به کرسی بنشاند یا بین فلسطینیان و اسرائیل صلح برقرار سازد.

اکونومیست می نویسد که اوضاع در خاورمیانه تغییر می کند و یک نشانه دیگر آن رفتار عربستان سعودی است که پس از چندین دهه اتکا به بریتانیا و سپس ایالات متحده برای حمایت نظامی، اینک نسبت به عاقلانه بودن اتکا به یک ابرقدرت دچار تردیدهایی شده است. عربستان اخیرا طرح های جداگانه خاص خود را در تلاش برای حل اختلاف اعراب و اسرائیل و خاتمه دادن به بحران لبنان ارائه داده و ملک عبدالله، پادشاه سعودی، اخیرا با توصیف حضور نظامی آمریکا در عراق به عنوان "اشغال خارجی غیر مشروع" در اجلاس سران اتحادیه عرب، همگان را شگفت زده کرد.

اختلاف قدرتها و دوگانگی در برخورد با ایران

این هفته نامه یادآور می شود که چهارسال پس از اشغال نظامی عراق، شرایط این کشور همچنان برای سیاست خارجی ایالات متحده مساله ساز است. از دید اکونومیست همکاری بریتانیا با آمریکا یکی از دلایلی بود که این کشور تنها توانست حمایت "نیم بند" شورای امنیت را در ماجرای بازداشت نظامیان خود در ایران به دست آورد زیرا روسیه، فرانسه و چین هنوز از تصمیم آمریکا و بریتانیا در سال 2003 برای نادیده گرفتن نظر این کشورها در مورد جنگ عراق احساس ناخرسندی می کنند.

اکونومست می نویسد که روابط چین و روسیه با ایران همچنین باعث شده است تا اقدام غرب برای وضع تنبیه های بین المللی شدیدتر بر ایران به دلیل برنامه هسته ای این کشور موفقیت آمیز نباشد.

 یک مشکل اصلی در مورد ایران، ابهام عمیق در مورد سیاستهای جناحی و هدف های واقعی حکومت این کشور است. اینکه آیا جمهوری اسلامی یک رژیم واقعگرا است که در برابر شناسایی از سوی آمریکا، دست از تلاش برای ساخت بمب اتمی بر می دارد و موضع خود در قبال مساله فلسطین را تعدیل می کند، یا اینکه غرب ستیزی بخشی از ماهیت جدایی ناپذیر این رژیم است؟
 
اکونومیست

این هفته نامه می افزاید که دیدگاه جهانیان و آمریکا در مورد ایران و نحوه برخورد با این کشور گرفتار دوگانگی است. زیرا ایران کشوری با ذخایر غنی نفتی، هفتاد میلیون جمعیت، حکومت دین سالار تندرو، رییس جمهوری منکر هلوکاست و خواستار محو اسرائیل است که ایالات متحده و بریتانیا را شیاطین بزرگ و کوچک می نامد.

اکونومیست می نویسد یک گروه معتقد است از آنجا که ایران خواه ناخواه به یک قدرت منطقه ای تبدیل می شود و آمریکا نیز در عراق گرفتار آمده، لازم است ایالات متحده این وضعیت را بپذیرد. همچنان که ریچار نیکسون، رییس جمهوری پیشین آمریکا نیز سرانجام جمهوری خلق چین را به رسمیت شناخت تا هنگام خروج از ویتنام با مشکل بیشتری مواجه نشود. در مقابل، گروهی دیگر اصرار می ورزد که هر نوع نرمش از سوی ایالات متحده ممکن است به ضعف تعبیر شود و در نتیجه، در این مورد باید محتاط بود.

به نوشته این هفته نامه، یک مشکل اساسی در مورد ایران، ابهام عمیق در مورد سیاستهای جناحی و هدف های واقعی حکومت این کشور است. اینکه آیا جمهوری اسلامی یک رژیم واقعگرا است که در برابر شناسایی از سوی آمریکا، دست از تلاش برای ساخت بمب اتمی بر می دارد و موضع خود در قبال مساله فلسطین را تعدیل می کند، یا اینکه غرب ستیزی بخشی از ماهیت جدایی ناپذیر این رژیم است؟

اکونومیست اظهار می دارد که ماجرای گروگانگیری ملوانان بریتانیایی به یافتن جواب در این مورد چندان کمکی نکرد جز اینکه نشان داد که دست کم یکی از جناح های حکومتی در ایران از به چالش خواندن غرب بیمی ندارد. اما حتی در این مورد نیز رفتار بد ایران با نوعی حسابگری همراه بود که دقیقا خطر برانگیختن نگرشی منفی در جهان چه زمانی بروز می کند.

اکونومیست در خاتمه می نویسد حال که نظامیان بریتانیایی آزاد شده اند، ایالات متحده باید واقعا از دست زدن به اقداماتی که ممکن است این کشور را ضعیف تر از آنچه که هست نشان دهد خودداری ورزد و در حالیکه همراه با سایر کشورهای جهان، بر توقف غنی سازی اورانیوم در ایران اصرار می کند، راه های معامله با ایران را نیز مورد بررسی قرار دهد.

ورود به آبهای پرتلاطم

اکونومیست در گزارشی دیگر از تهران و لندن با عنوان "ورود به آب های پر تلاطم"، با اشاره به گروگانگیری در سفارت آمریکا در سال 1979، به ماجرای بازداشت نظامیان بریتانیایی می پردازد و می نویسد که ایران بازهم یکی از فیلم های تبلیغاتی مورد علاقه خود را به نمایش گذاشت.

این هفته نامه می افزاید که در خلال دوازده روز بازداشت این نظامیان، ایران با نمایش تصاویری از این افراد، آنان را در معرض تحقیر علنی قرار داد و وادارشان کرد تا به "تعرض" به آب های ایران اعتراف و از این اقدام پوزش خواهی کنند و به ستایش از محبت مقامات ایرانی بپردازند.

اکونومیست اضافه می کند که ناخرسندی دولت بریتانیا از این اقدام و تصمیم این کشور برای کسب حمایت سازمان ملل و اتحادیه اروپا باعث خشم دولت ایران شد و ضعف بریتانیا و غرب را به نمایش گذاشت.

اکونومیست می نویسد که دولت ایران یا به طور ناگهانی به این نتیجه رسید که آزار دادن بریتانیا کافی است، یا اینکه دیگر مایل به مواجهه با انتقاد جهانی نیست، یا این ماجرا ارزش تبلیغاتی خود را از دست داده و تصمیم گرفت بازداشتیان را آزاد کند.

اکونومیست سپس شرحی از فعالیت های مقامات ایرانی و بریتانیایی برای حل این مساله را ارائه می کند و می افزاید که سرانجام، وظیفه اجرای پرده آخر نمایشنامه بر عهده محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری ایران گذاشته شد. او نیز در سخنانی، ضمن انتقاد از سابقه "توطئه های بریتانیا در ایران" در خلال یک قرن گذشته و اعطای نشان شجاعت به افسری که نظامیان بریتانیایی را بازداشت کرد، اعلام داشت که به عنوان هدیه عید پاک به مردم بریتانیا، این پانزده نظامی را فورا آزاد می کند.

اکونومیست می نویسد کل ماجرا حاکی از آمیزه ای از اعتماد به نفس و سوء ظن است که در این روزها تهران را گرفتار کرده است.

در ادامه این مطلب آمده است در حالیکه ایران می داند یکی از نفع برندگان اصلی سقوط رژیم های سابق افغانستان و عراق به دست آمریکا و مقاومت حزب الله در جنگ با اسرائیل در تابستان گذشته است، ولی همزمان، با فشار و انزوای روزافزون بین المللی مواجه است و در ماه های اخیر، دو قطعنامه تنبیهی شورای امنیت سازمان ملل علیه این کشور صادر شده است.

نشانه های عدم بلوغ

اکونومیست می نویسد که بیست و هشت سال پس از انقلاب ایران، هنوز هم این کشور از مرحله آشوبگری کودکانه به مرحله بلوغ حکومتی دست نیافته است و گرچه به اندازه گذشته مشتاق صدور انقلاب خود نیست، اما همچنان از هرج و مرج در اطراف خود - که در ایجاد برخی از آنها نیز دست داشته - بهره برداری می کند.

این هفته نامه می افزاید که ایران در حال حاضر در برزخی بین یک حکومت ملی با قدمت تاریخی و اسلام رادیکال و جهانشمول، و بین سابقه سرکوب استعماری و جاه طلبی برای دستیابی به سلطه منطقه ای روبروست و در حالیکه کورش کبیر در کتاب مقدس به عنوان رهایی بخش یهودیان مورد ستایش قرار گرفته است، محمود احمدی نژاد وقوع هلوکاست را انکار می کند و با سخن گفتن از لزوم محو اسرائیل، به نظر می رسد آماده اجرای هلوکاست دیگری است.

 ایران در حال حاضر در برزخی بین یک حکومت ملی با قدمت تاریخی و اسلام رادیکال و جهانشمول، و بین سابقه سرکوب استعماری و جاه طلبی برای دستیابی به سلطه منطقه ای روبروست و در حالیکه کورش پارسی در کتاب مقدس به عنوان رهایی بخش یهودیان مورد ستایش قرار گرفته است، محمود احمدی نژاد وقوع هلوکاست را انکار می کند و با سخن گفتن از لزوم محو اسرائیل، به نظر می رسد آماده اجرای هلوکاست دیگری است
 
اکونومیست

همچنین، به نوشته اکونومیست، دولت ایران در حالیکه با حمایت از گروه های تندرو در منطقه به تاکتیکی که ضعیف ها اختیار می کنند متوسل می شود، ظاهرا داعیه دستیابی به قدرت تسلیحات هسته ای را نیز دارد.

سئوالی که اکونومیست مطرح می کند این است که چگونه می توان با کشوری بزرگ و مهم روبرو شد که در عین حال از رفتار بر اساس قواعد دیپلماتیک مورد تبعیت بقیه جهان خودداری می ورزد؟

به نوشته این هفته نامه، در حالیکه از زمان گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران، ایالات متحده در صدد اعمال فشار سیاسی، نظامی و اقتصادی بر حکومت ایران بوده با این امید بی فرجام که به سقوط این رژیم کمک کند، اروپاییان سیاستی مبتنی بر تماس و گفتگو را ترجیح داده اند با این امید که این روش باعث تقویت موضع میانه روها در نظام حکومتی ایران شود.

اکونومیست می نویسد که با شکست اصلاح طلبان و پیروزی احمدی نژاد، گزینه اروپاییان به دو گروه تندروهای عملگرا و مخالف رویارویی و یا نو انقلابیون طرفدار رویارویی منحصر شده است.

این هفته نامه پس از گزارشی در مورد بازداشت پانزده نظامی بریتانیایی می نویسد که ظاهرا عملگرایان توانستند حرف خود را به کرسی بنشانند.

اکونومیست پس از اشاره به مساله برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی، می نویسد که گرچه کشورهای عرب منطقه ممکن است از اتمی شدن ایران بیمناک باشند اما از چشم انداز عملیات نظامی ایالات متحده علیه ایران بیشتر می هراسند.

به نوشته این هفته نامه، اروپاییان منشی دیگر را در پیش گرفته و خود را به نوعی آماده می کنند که دیر یا زود با ایران هسته ای مواجه شوند در حالیکه در داخل آمریکا، دیدگاه های متفاوتی در باره تاثیر یک حمله نظامی در به تعویق انداختن برنامه اتمی ایران ابراز می شود.

اکونومیست می افزاید که در عین حال، تغییراتی در سیاست آمریکا نیز بروز کرده و اینک دولت این کشور به جای توصیف ایران به عنوان بخشی از محور شرارت، آماده است در صورتی که ایران برنامه غنی سازی اورانیوم را به حالت تعلیق در آورد، در مذاکره با ایران شرکت کند.

 
+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.