آشنایی با جوان

جوانی زیباترین وشادابترین و درعین حال حساس‎ترین مرحله زندگی است. داستان گذر از دامن دشت وپاگذرادن بر دامنه کوهستان زندگی است. معمولاً سالهای 20 تا 30 سالگی، دوره جوانی نامیده می‎شود. و شامل دوره‎ای است که حد فاصل بین نوجوانی ومیانسالی می‎باشد.

جوان، قبلاً تحت نظر والدین و با راهنمائی‎های آنها به سفر زندگی می‎پرداخته ولی حالا مسئولیت وهدایت کشتی زندگی را خود برعهده گرفته است. چرا که جوان درجریان طولانی رشد روانی وجسمی، به نقطه‎ای می‎رسد که در اوج قدرت بدنی وعقلانی بوده وبایستی شخصاً به تصمیم‎گیری در مورد زندگیش بپردازد.

یکی از نکات مهم این دوره آن است که جوان باید بتواند خودش را با موقعیتهای مختلف سازگار سازد و با اضطرابهای اجتناب ناپذیر زندگی مقابله نماید وتعادل روانی بدست آورد. او برای رسیدن به این دستاوردهای شگرف ، باید هزینه های ضروری آن را نیز بپردازد. هزینه های جوانی، گذر از شادی کودکانه وغمگینی دوران طفولیت و درمقابل، پذیرفتن مسئولیت زندگی می‎باشد. جوان باید راهی را که تا دیروز با اتکا به دیگران وبا مسئولیت آنها می‎پیمود، امروز باپاهای خود بپیماید.

جوان می‎خواهد از موقعیت کنونی فراتر رود، به این معنی که هویت دوران کودکی وحمایتهای بزرگسالان در دوران کودکی ونوجوانیش را از دست می‎دهد. رها کردن آن هویت واین حمایت، جوان را با نگرانی مواجه می‎کند. اما جوان تا از خانواده فاصله نگیرد، نمی‎تواند به جامعه بپیوندد. همان گونه که غذا خوردن کودک نتیجه رها کردن دوره شیرخوارگی است وبرخاستن به دلیل رها کردن دستها از زمین است. فاصله گرفتن او از خانواده به معنای ترک یا طرد خانواده نیست. بلکه نحوه خاصی از زندگی است. جوان زندگی وزیستن با دیگران را تجربه می‎کند، برخی از افراد را می‎پذیرد وبا آنها به توافق می‎رسد، حتی برای ایشان فداکاری می‎کند و دست رد به سینه بعضی دیگر می‎زند.

جوان علاوه بر پذیرش زندگی با دیگران، باید مسئولیت انتخابهای خود را نیز بپذیرد وبه تبع آن، آثار ونتایج انتخاب‎های خود را تحمل کند. چون جوان کودک دیروز نیست که جریمه‎هایش را پدر ومادر بپردازند. جوان با ویژگیهای این دوره درگیر است. او با بزرگسالان وجامعه درگیر نیست. چرا که آموخته مسائلش را دیگران حل کنند، اما از مداخله آنها نیز آشفته می‎شود. هرچند که از داشتن مسئولیت وقدرت انتخاب استقبال می‎کند، اما گاه آمادگی لازم برای برخورد با مشکلات ناشی از پذیرش مسئولیت را ندارد. چون فکر جوان سریعتر وبیشتر از مهارت هایشان رشد می کند. مشکل جوان در آن است که او باید این دوجنبه را باهم هماهنگ سازد.

جوان برای تجربه صحیح جوانی باید به رعایت موارد زیر توجه کند:

1- حصول عدم وابستگی واعتماد به نفس

2- هدایت خواهشهای بیولوژیک وتظاهرات هیجانی به راههای قابل قبول از نظر اجتماع

3- خودشناسی در زمینه : استعدادهای درونی، نیازهای روانی، ضعفها ومحدویتهای خویش

4- داشتن هدفهای معقول در زندگی

5- برداشت منطقی از معنا ومفهوم زندگی

6- انتخاب شغل وآمادگی جهت احراز آن.

درانتها، به منظور یاری رساندن به جوانان در جهت تکامل هویت فردی، شیوه های زیر پیشنهاد می شود:

- ابتدا لازم است فرصتهایی به نسل جوان داده شود تا از تردیدها، نگرانیها وابهامهایی که بر وجودش چنگ انداخته، سخن گوید و با بیان آنها، آرامش درونی یابد. زیرا انباشتن ومتراکم ساختن این مسائل از درون او راخسته می‎کند. لازمه این امر «هنر خوب شنیدن» اطرافیان ومخاطبان نسل جوان است.

- اطلاع از رنجهای جوانان سبب می شود تا راه مقابله با آن را بیابیم. دراین مرحله لازم است هر نوع اطلاعات وتدابیر مناسب در جهت حل مشکلات جوانان را به صورتی دوستانه در اختیارشان قرار دهیم و تصمیم‎گیری را به عهده خودشان بگذاریم. زیرا اگر آنان خود تصمیمی اتخاذ نمایند، عواقبش را نیز خواهند پذیرفت.

- آموزش شیوه نقد اندیشه‎ها وتحلیل رویدادها و کمک شایانی به این نسل، خواهد بود. زیرا غالب جوانان، حوادث را درک می‎کنند، اما قدرت تحلیل آنها در توان همه نسل جوان نمی‎باشد.

- در موارد ارتباطی با نسل جوان باید مراقب بود که به آن چیزهایی که مورد علاقه شدید جوانان بوده و به عبارتی از افتخاراتشان محسوب می‎شود، لطمه‎ای وارد نشود ودرصورت لزوم باید محتاطانه و مدبرانه و به صورتی پیشنهادی موضوع را باآنان درمیان نهاد تا روحیه آنها، جریحه دار نشود.

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.