بازارهای ایرانی
+0
رأی دهید
-0
بازارهای ایرانی
واژه بازار بسیار کهن است و به معنی محل خرید و فروش و عرضه کالاست. بازار در فارسی میانه به صورت "وازار" و با ترکیب هایی مانند وازارگ (بازاری) و وازارگان (بازرگان) به کار می رفته؛ و در پارتی به صورت "واژار" مورد استفاده قرار گرفته است.
این واژه ایرانی به زبان برخی از سرزمین هایی که با ایران تبادلات بازرگانی داشتند، مانند سرزمین های عربی، ترکی، عثمانی و برخی از کشورهای اروپایی، راه یافته است.
در زبان فارسی بازار به عنوان اسم مکان به معنی محل خرید و فروش کالاست و با وجود آنکه این واژه امروزه بیشتر درباره بازارهای دائمی، اصلی و قدیمی شهرهای کهن و تاریخی به کار می رود، در گذشته گاه به صورت ساده و گاه با پیشوند یا پسوندهایی به معنی مکان خرید و فروش به طور مطلق بوده است. واژه بازار در ادبیات فارسی مفهومی وسیع و گسترده دارد و به معنی محل شلوغ و پرازدحام، اعتبار و اهمیت اشخاص و غیره به کار می رفته است.
عناصر و فضاهای شهری و ارتباطی
راسته اصلی
از آن جا که بازارهای اصلی ایران غالبا به شکل خطی و در امتداد مهمترین معبر شهری شکل می گرفته است، مهم ترین بخش و عنصر اصلی یک بازار، راسته اصلی آن است. یک راسته بازار در ساده ترین شکل با دکان های واقع در دو سوی آن شکل می گرفت.
در امتداد یک راسته اصلی، اصناف گوناگونی مستقر می شدند، به این ترتیب که هر صنف در بخشی از راسته اصلی جا می گرفت. در بعضی از شهرهای بزرگ دو یا چند راسته اصلی به صورت موازی یا متقاطع پدید می آمد.
راسته فرعی
بازارهای شهر های بسیار کوچک تنها یک راسته اصلی داشت، اما در شهرهای متوسط و بزرگ، علاوه بر راسته اصلی، تعدادی راسته فرعی به صورت موازی یا عمود بر راسته اصلی پدید می آمد.
دالان
دالان یک فضای ارتباطی است که غالبا در فضاهای معماری و به شکل خطی نقش رابط بین فضای بیرونی با فضای درونی ساختمان، یا تنها بین فضاهای درونی بنا را دارد. در بازارهای بزرگ نیز، دالان یک فضای ارتباطی است و غالبا به صورت کوچه یا راسته ای کوچک و فرعی است که از یک سو به راسته ای دیگر و از سوی دیگر به یک کاروانسرا مربوط است و معمولا در دو سوی آن تعدادی حجره و دکان وجود دارد. در بازار تهران شمار زیادی دالان وجود دارد.
بازار سمنان
در کنار یا امتداد بعضی از بازارهای مهم در شهرهای بزرگ، یک میدان شهری یا ناحیه ای وجود داشت، زیرا بازار مهمترین معبر شهر بود و در بیشتر موارد با یک میدان شهری مرتبط بود. بازار بزرگ اصفهان با دو میدان: سبزه میدان (میدان کهنه) و میدان امام (نقش جهان) مرتبط است. در کنار قسمتی از بازار کرمان، میدان گنجعلی خان قرار دارد. سبزه میدان در کنار بخشی از بازار تهران بوده و هنوز هم قسمتی از فضای آن باقی مانده است. گاه در امتداد بازار یک یا چند میدانچه وجود داشت که در مواردی در قرن های اخیر بعضی از این نوع میدانچه ها را تکیه یا حسینیه نیز می نامیدند. نمونه هایی از آن را هنوز در بازار سمنان و بازار تجریش تهران می توان دید.
جلوخان
جلوخان به عنوان یک فضای شهری، عبارت از فضایی ارتباطی به شکل یک میدانچه است که از چهار یا سه طرف محصور و دارای فضای ساخته شده ای است که به عنوان یک فضای ورودی، مکث و تجمع مورد استفاده قرار می گرفت.
عناصر و فضاهای معماری بازار
حجره پارچه فورشی - مغازه یا همان دکان پارچه فروشی
حجره نام عمومی فضای شکل دهنده به کاروانسراها هم هست. حجره های کاروانسراها نیز گاه در دو طبقه ساخته می شدند که حجره های طبقه همکف بیشتر جنبه تجاری یا کارگاهی و حجره های طبقه فوقانی اغلب جنبه دفتری و اداری و گاه کارگاهی داشت.
کاروانسرا (سرا)
کاروانسراها را می توان مهمترین فضای معماری طراحی شده در بازارها و تقریبا همانند پاساژهای امروزی دانست. احتمالا یکی ازعلل پیدایش کاروانسراها، محدود بودن طول راسته های بازار بوده، همانگونه که امروزه اگر یک خیابان تجاری بسیار پر رونق شود به گونه ای که تمام دکان های واقع در امتداد آن، پاسخ گوی نیاز موجود به فضاهای تجاری نباشد، به تدریج پاساژهایی در پشت دکان ها ساخته می شود و تنها ورودی آن ها را در خیابان قرار می دهند و به این ترتیب به ظرفیت فضاهای تجاری یک خیابان افزوده می شود. در گذشته هم اگر بازار اصلی یک شهر توسعه می یافت، تعدادی کاروانسرا در پشت راسته اصلی و گاه در کنار راسته های فرعی ساخته می شد.
از ابتدای قرن حاضر به تدریج در بازارها به جای واژه "کاروانسرا"، واژه "سرا" را به کار می برند. پس از این که نقش کاروان ها در حمل و نقل ضعیف شد و از کالسکه، درشکه و سپس وسایل نقلیه موتوری استفاده شد، پیشوند "کاروان" از کلمه کاروانسرا حذف شد، و به کاروانسرای شهری، سرا گفته شد. واژه سرا در گذشته به معنی خانه بوده است. کاروانسراها فضاهایی درون گرا و دارای یک حیاط مرکزی بودند که حجره هایی در چهار سمت آن در یک یا دو طبقه ساخته می شد.
تیمچه
واژه "تیم" به معنی کاروانسرا بوده است، چنان که ناصرخسرو در سفرنامه خود از این واژه استفاده کرده است و تیمچه به معنی تیم کوچک یا کاروانسرای کوچک بوده است. اما در دوره معاصر به کاروانسراها یا سراهای کوچک و سرپوشیده، تیمچه می گویند، مانند تیمچه امین الدوله در کاشان. این خصوصیت کالبدی تیمچه ها، یعنی سرپوشیده بودن آنها، فضای مناسبی برای عرضه کالاهای گرانبها مانند فرش، دور از آسیب باد و باران و آفتاب پدید می آورد. به همین سبب فضای تیمچه ها، غالبا نسبت به کاروانسراها از لحاظ اقتصادی گران تر بوده و برای عرضه اجناس ارزان قیمت استفاده نمی شده است.
در دوره قاجاریه طرح های متنوعی از ترکیب تیمچه و کاروانسرا پدید آمد، سراچه و تیمچه امیر در تبریز و سرا و تیمچه حاج رضا در قزوین از نمونه های این نوع بناها هستند.
قیصیریه لار - لارستان
این واژه ایرانی به زبان برخی از سرزمین هایی که با ایران تبادلات بازرگانی داشتند، مانند سرزمین های عربی، ترکی، عثمانی و برخی از کشورهای اروپایی، راه یافته است.
در زبان فارسی بازار به عنوان اسم مکان به معنی محل خرید و فروش کالاست و با وجود آنکه این واژه امروزه بیشتر درباره بازارهای دائمی، اصلی و قدیمی شهرهای کهن و تاریخی به کار می رود، در گذشته گاه به صورت ساده و گاه با پیشوند یا پسوندهایی به معنی مکان خرید و فروش به طور مطلق بوده است. واژه بازار در ادبیات فارسی مفهومی وسیع و گسترده دارد و به معنی محل شلوغ و پرازدحام، اعتبار و اهمیت اشخاص و غیره به کار می رفته است.
عناصر و فضاهای شهری و ارتباطی
راسته اصلی
از آن جا که بازارهای اصلی ایران غالبا به شکل خطی و در امتداد مهمترین معبر شهری شکل می گرفته است، مهم ترین بخش و عنصر اصلی یک بازار، راسته اصلی آن است. یک راسته بازار در ساده ترین شکل با دکان های واقع در دو سوی آن شکل می گرفت.
در امتداد یک راسته اصلی، اصناف گوناگونی مستقر می شدند، به این ترتیب که هر صنف در بخشی از راسته اصلی جا می گرفت. در بعضی از شهرهای بزرگ دو یا چند راسته اصلی به صورت موازی یا متقاطع پدید می آمد.
راسته فرعی
بازارهای شهر های بسیار کوچک تنها یک راسته اصلی داشت، اما در شهرهای متوسط و بزرگ، علاوه بر راسته اصلی، تعدادی راسته فرعی به صورت موازی یا عمود بر راسته اصلی پدید می آمد.
دالان
دالان یک فضای ارتباطی است که غالبا در فضاهای معماری و به شکل خطی نقش رابط بین فضای بیرونی با فضای درونی ساختمان، یا تنها بین فضاهای درونی بنا را دارد. در بازارهای بزرگ نیز، دالان یک فضای ارتباطی است و غالبا به صورت کوچه یا راسته ای کوچک و فرعی است که از یک سو به راسته ای دیگر و از سوی دیگر به یک کاروانسرا مربوط است و معمولا در دو سوی آن تعدادی حجره و دکان وجود دارد. در بازار تهران شمار زیادی دالان وجود دارد.
بازار سمنان
چهارسو
محل تقاطع دو راسته اصلی و مهم بازار را چهارسو می نامند. در بعضی از موارد در محل برخورد دو راسته طراحی شده بازار، غالبا فضایی به صورت چهارسو می ساختند که به سبب موقعیت ارتباطی آن ارزشمند به شمار می آمد. چهار سوی بازار اصفهان، بازار لار، بازار تهران، بازار کرمان و چهارسوی بازار بخارا از نمونه های خوب باقیمانده، به شمار می آیند. در برخی از دوره های تاریخی به پیروی از واژه عربی "سوق" به معنی بازار، به جای چهارسو از واژه "چهارسوق" استفاده می کردند.
میدانمحل تقاطع دو راسته اصلی و مهم بازار را چهارسو می نامند. در بعضی از موارد در محل برخورد دو راسته طراحی شده بازار، غالبا فضایی به صورت چهارسو می ساختند که به سبب موقعیت ارتباطی آن ارزشمند به شمار می آمد. چهار سوی بازار اصفهان، بازار لار، بازار تهران، بازار کرمان و چهارسوی بازار بخارا از نمونه های خوب باقیمانده، به شمار می آیند. در برخی از دوره های تاریخی به پیروی از واژه عربی "سوق" به معنی بازار، به جای چهارسو از واژه "چهارسوق" استفاده می کردند.
در کنار یا امتداد بعضی از بازارهای مهم در شهرهای بزرگ، یک میدان شهری یا ناحیه ای وجود داشت، زیرا بازار مهمترین معبر شهر بود و در بیشتر موارد با یک میدان شهری مرتبط بود. بازار بزرگ اصفهان با دو میدان: سبزه میدان (میدان کهنه) و میدان امام (نقش جهان) مرتبط است. در کنار قسمتی از بازار کرمان، میدان گنجعلی خان قرار دارد. سبزه میدان در کنار بخشی از بازار تهران بوده و هنوز هم قسمتی از فضای آن باقی مانده است. گاه در امتداد بازار یک یا چند میدانچه وجود داشت که در مواردی در قرن های اخیر بعضی از این نوع میدانچه ها را تکیه یا حسینیه نیز می نامیدند. نمونه هایی از آن را هنوز در بازار سمنان و بازار تجریش تهران می توان دید.
جلوخان
جلوخان به عنوان یک فضای شهری، عبارت از فضایی ارتباطی به شکل یک میدانچه است که از چهار یا سه طرف محصور و دارای فضای ساخته شده ای است که به عنوان یک فضای ورودی، مکث و تجمع مورد استفاده قرار می گرفت.
عناصر و فضاهای معماری بازار
حجره پارچه فورشی - مغازه یا همان دکان پارچه فروشی
حجره (دکان)
حجره یا دکان را می توان ساده ترین و کوچکترین، اما مهمترین عنصر و فضای بازار دانست. مساحت حجره ها بسیار متفاوت و به طور متوسط از ده تا بیست و پنج متر مربع بوده است. حجره های واقع در طبقه همکف و هم تراز با سطح معبر به طور معمول نقش یک مغازه یا دکان را داشت، که کالاهایی در آن عرضه می شد، در حالی که حجره های واقع در طبقه فوقانی بازارهای دو طبقه بیشتر به عنوان دفتر کار و فضای اداری یک تجارتخانه مورد بهره برداری قرار می گرفت. بعضی از حجره های واقع در طبقه فوقانی بازارها نیز به عنوان کارگاه استفاده می شد.
بعضی از حجره های بازار کمی (در حدود پنجاه تا هفتاد سانتی متر) از سطح معبر بالاتر بودند، در این حالت در برخی موارد در زیر هر حجره یک انبار می ساختند. بعضی از حجره ها افزون بر فضای اصلی، بخشی به صورت صندوقخانه داشتند. صندوقخانه فضایی واقع در انتهای حجره بود که با دیواری جدا کننده از فضای اصلی حجره متمایز می شد. حجره یا دکان را می توان ساده ترین و کوچکترین، اما مهمترین عنصر و فضای بازار دانست. مساحت حجره ها بسیار متفاوت و به طور متوسط از ده تا بیست و پنج متر مربع بوده است. حجره های واقع در طبقه همکف و هم تراز با سطح معبر به طور معمول نقش یک مغازه یا دکان را داشت، که کالاهایی در آن عرضه می شد، در حالی که حجره های واقع در طبقه فوقانی بازارهای دو طبقه بیشتر به عنوان دفتر کار و فضای اداری یک تجارتخانه مورد بهره برداری قرار می گرفت. بعضی از حجره های واقع در طبقه فوقانی بازارها نیز به عنوان کارگاه استفاده می شد.
حجره نام عمومی فضای شکل دهنده به کاروانسراها هم هست. حجره های کاروانسراها نیز گاه در دو طبقه ساخته می شدند که حجره های طبقه همکف بیشتر جنبه تجاری یا کارگاهی و حجره های طبقه فوقانی اغلب جنبه دفتری و اداری و گاه کارگاهی داشت.
کاروانسرا (سرا)
کاروانسراها را می توان مهمترین فضای معماری طراحی شده در بازارها و تقریبا همانند پاساژهای امروزی دانست. احتمالا یکی ازعلل پیدایش کاروانسراها، محدود بودن طول راسته های بازار بوده، همانگونه که امروزه اگر یک خیابان تجاری بسیار پر رونق شود به گونه ای که تمام دکان های واقع در امتداد آن، پاسخ گوی نیاز موجود به فضاهای تجاری نباشد، به تدریج پاساژهایی در پشت دکان ها ساخته می شود و تنها ورودی آن ها را در خیابان قرار می دهند و به این ترتیب به ظرفیت فضاهای تجاری یک خیابان افزوده می شود. در گذشته هم اگر بازار اصلی یک شهر توسعه می یافت، تعدادی کاروانسرا در پشت راسته اصلی و گاه در کنار راسته های فرعی ساخته می شد.
از ابتدای قرن حاضر به تدریج در بازارها به جای واژه "کاروانسرا"، واژه "سرا" را به کار می برند. پس از این که نقش کاروان ها در حمل و نقل ضعیف شد و از کالسکه، درشکه و سپس وسایل نقلیه موتوری استفاده شد، پیشوند "کاروان" از کلمه کاروانسرا حذف شد، و به کاروانسرای شهری، سرا گفته شد. واژه سرا در گذشته به معنی خانه بوده است. کاروانسراها فضاهایی درون گرا و دارای یک حیاط مرکزی بودند که حجره هایی در چهار سمت آن در یک یا دو طبقه ساخته می شد.
تیمچه
واژه "تیم" به معنی کاروانسرا بوده است، چنان که ناصرخسرو در سفرنامه خود از این واژه استفاده کرده است و تیمچه به معنی تیم کوچک یا کاروانسرای کوچک بوده است. اما در دوره معاصر به کاروانسراها یا سراهای کوچک و سرپوشیده، تیمچه می گویند، مانند تیمچه امین الدوله در کاشان. این خصوصیت کالبدی تیمچه ها، یعنی سرپوشیده بودن آنها، فضای مناسبی برای عرضه کالاهای گرانبها مانند فرش، دور از آسیب باد و باران و آفتاب پدید می آورد. به همین سبب فضای تیمچه ها، غالبا نسبت به کاروانسراها از لحاظ اقتصادی گران تر بوده و برای عرضه اجناس ارزان قیمت استفاده نمی شده است.
در دوره قاجاریه طرح های متنوعی از ترکیب تیمچه و کاروانسرا پدید آمد، سراچه و تیمچه امیر در تبریز و سرا و تیمچه حاج رضا در قزوین از نمونه های این نوع بناها هستند.
قیصیریه لار - لارستان
قیصریه
واژه قیصریه از کلمه لاتینی "کایسارئا" به معنی بازار شاهی مشتق شده است. در بعضی از منابع اشاره شده که واژه قیصریه با کلمه "قیصر" یا "سزار" مربوط بوده است. در ایران به فضایی قیصریه گفته می شد که از لحاظ خصوصیات معماری به یک راسته فرعی، دالان یا تیمچه و در موارد معدودی به یک سرا شبیه بود، اما از لحاظ کارکردی غالبا به عرضه کالاهای لوکس و گرانبها، به ویژه انواع منسوجات عالی اختصاص داشت، به همین سبب فضای قیصریه ها یک یا چند در ورودی داشت، که در هنگام شب آن را می بستند. در اصفهان نمونه هایی از این نوع قیصریه ها وجود داشت.
در بعضی از بازارهای عثمانی در شهرهای تاریخی ترکیه امروز، و نیز در سوریه و الجزایر، فضایی به نام "بدستان" وجود داشت که برخی محققان اظهار داشتند که نام آن از واژه بده بستان فارسی گرفته شده است. کارکرد بدستان کاملا مشابه کارکرد قیصریه بود و به عرضه کالاهای گرانبها و به خصوص منسوجات نفیس اختصاص داشت. واژه قیصریه از کلمه لاتینی "کایسارئا" به معنی بازار شاهی مشتق شده است. در بعضی از منابع اشاره شده که واژه قیصریه با کلمه "قیصر" یا "سزار" مربوط بوده است. در ایران به فضایی قیصریه گفته می شد که از لحاظ خصوصیات معماری به یک راسته فرعی، دالان یا تیمچه و در موارد معدودی به یک سرا شبیه بود، اما از لحاظ کارکردی غالبا به عرضه کالاهای لوکس و گرانبها، به ویژه انواع منسوجات عالی اختصاص داشت، به همین سبب فضای قیصریه ها یک یا چند در ورودی داشت، که در هنگام شب آن را می بستند. در اصفهان نمونه هایی از این نوع قیصریه ها وجود داشت.