تعریف سلامت زنان با واژه‌هایی مردانه

تعریف سلامت زنان با واژه‌هایی مردانه

در سال‌های اخیر، توجه فعالان بخش بهداشت عمومی و پزشکان به سلامت زنان روبه‌افزایش بوده است. شیوة همه‌گیری جهانی ایدز، بخصوص در مناطقی از جهان که جمعیت قابل توجهی از زنان به دنبال ابتلا به بیماری‌های مرتبط با تولیدمثل می‌میرند، این گروه از افراد جامعه را به محور برنامه‌های مبارزه با ایدز تبدیل کرده است. امروزه در کشورهای غربی، افزایش میزان ابتلای زنان به بیماری‌های مزمن نه‌چندان مردانه‌ای که متأثر از شیوة زندگی هستند، مانند فشار خون بالا و بیماری‌های قلبی که با استعمال دخانیات و چاقی مرتبط‌اند، تهدیدی برای سلامت زنان محسوب می‌شود.womanthinking.jpg
مارشا این‌هُرن ترجمه و تلخیصِ دکتر شیرین میرزازاده برگرفته از مجله زنان

ویژة مسئولان بهداشت عمومی به موضوعات مرتبط با سلامت زنان بی‌تردید یکی از شاخص‌های پیشرفت جامعه محسوب می‌شود، هرچند که تعریف زیست‌شناسان، پزشکان و متخصصان بهداشت عمومی کشورهای غربی از «سلامت زنان» با نظر مردم‌شناسان چندان همخوان نیست. پزشکان در بخش بالینی به ارزیابی فواید و مضرات تجویز هورمون‌درمانی جایگزین برای زنان یائسه مشغول‌اند و متخصصان بهداشت عمومی به هدف‌گذاری برای زنان در برنامه‌های بین‌المللی تنظیم خانواده. اما چنین وضعیتی نمی‌تواند به بهبود سلامت زنان در تمام نقاط دنیا بینجامد.
در سیاستگذاری‌های مرتبط با سلامت زنان، آنچه زنان خود دربارة وضعیت سلامت و بیماری‌های جمعیتشان می‌گویند بیشتر از سایر یافته‌ها به برنامه‌ریزان این عرصه کمک خواهد کرد.
فرا رسیدن روز جهانی زن فرصتی فراهم می‌آورد که در کنار بررسی مشکلات حقوقی و اجتماعی زنان، نگاهی دوباره به تعریف سلامت زنان در جوامع و محافل علمی بین‌المللی داشته باشیم.

تعریف سلامت زنان ناقص است
متأسفانه زنان به‌ندرت در بررسی و موشکافی در مورد مسائل و مشکلات مربوط به سلامتشان نقش داشته‌اند و در اغلب موارد، این مردان بوده‌اند که به تعریف سلامت زنان پرداخته‌اند.
در امریکا، مؤسسة ملی بهداشت (NIH) معتبرترین مرکز فعال در این زمینه است. این مرکز در هر دو بخش دانشکده‌های پزشکی و بهداشت عمومی به تحقیق دربارة مسائل مرتبط با سلامت می‌‌پردازد. این مؤسسه در دهة 1990 دفتر بررسی سلامت زنان را تأسیس کرد و در پایان سال 2001، 12 سرفصل را در این حوزه به شرح زیر اعلام کرد:
1. تفاوت‌های جنسی در سلامت و بیماری در سطح ژنتیکی، مولکولی، سلولی و عملکردی؛
2. زندگی سالم و پیشگیری از بیماری‌های مزمن؛
3. برخورد با بیماری‌های چندعضوی مزمن که علل متعددی در ایجاد آنها دخیل‌اند؛
4. تفاوت‌های جنسی در واکنش به مداخلات درمانی؛
5. سلامت روان و اعتیاد؛
6. سلامت تولیدمثلی؛
7. عفونت‌ها، به‌ویژه عفونت‌های منتقل‌شونده از طریق تماس جنسی؛
8. موضوعات مرتبط با سلامت و درمان؛
9. سرطان؛
10. زیست‌ـ‌عصب‌شناسی؛
11. طب کمکی و مکمل‌های غذایی؛
12. عضوهای خاص.
اما این مؤسسه، در بررسی سلامت زنان و جسم آنها، مجموعة عوامل فرهنگی و ‌اجتماعی مؤثر در ایجاد و گسترش بیماری در زنان را در نظر نگرفته و، از طرف دیگر، گروه‌های خاصی از زنان ـ و نه کل جمعیت زنان ـ را مورد بررسی قرار داده است.
نتایج مطالعات متعددی در سراسر جهان نشان داده که تعریف خودِ زنان از مسائل مربوط به سلامتشان با تعاریف مؤسسات پزشکی و زیست‌شناسی متفاوت است.
مرکز پیشگیری و کنترل بیماری‌‌ها (CDC) در امریکا در مطالعه‌ای به بررسی زنان سیاه‌پوست امریکایی که نوزاد نارس و با وزن زیر استاندارد به دنیا آورده بودند پرداخت و ارتباط مستقیمی میان ابتلا به واژینوز باکتریال و وقوع این مشکلات یافت. اما مطالعات مردم‌شناسی نشان داده است که واژینوز باکتریال تنها عامل مستعدکنندة تولد چنین نوزادانی در زنان سیاهپوست نیست و بلکه تنش‌های دوران بارداری نظیر مشکلات مسکن، خشونت محیطی، کار زیاد با درآمد ناکافی، دریافت نکردن حمایت کافی از همسر، ناکافی بودن خدمات بهداشتی و تغذیة ناسالم بیشتر از واژینوز باکتریال در بروز این وضعیت نقش دارند.

زنان ابزار زایش‌اند
بی‌توجهی به بسیاری از مسائل مرتبط با سلامت زنان از آنجا ناشی می‌شود که هنوز در بسیاری از جوامع، زنان را فقط ابزار بقای نسل در نظر می‌گیرند. به عبارت دیگر، نقش اصلی آنان باروری، به دنیا آوردن فرزند، نگهداری از کودک و تجدید نسل فرض می‌شود. خلاصه کردن مسائل مرتبط با سلامت زنان در دو بخش «زنان و زایمان» و «بهداشت مادر و کودک» گواهی بر این مدعاست. البته نادیده گرفتن این ابعاد وجودی زنان نیز مشکلی را حل نخواهد کرد.pregnantREX050606_228x347.jpg
به علاوه، تمرکز برنامه‌های جهانی بهداشت عمومی در سه دهة گذشته بر زنان در سنین باروری به‌عنوان پرورش‌دهندگان نسل فردا (مادر برای پرورش کودک) بوده است. مثلاً مباحث اصلی نشست «بقای کودک» که در اوایل دهة 1980 برگزار شد، توانایی‌های زنان در نجات جان کودکانشان از مرگ بر اثر اسهال، ناهنجاری‌های مادرزادی، عفونت‌های حاد تنفسی و سایر بیماری‌های تهدیدکنندة حیات کودک بود. در نشست «مادر بودن بی‌خطر» نیز که در اواخر دهة 1980 برگزار شد، مرگ‌ومیر مادران به دنبال وقوع اورژانس‌های مامایی و سقط‌های غیرایمن مورد بررسی قرار گرفت. حتی در برنامه‌های جهانی مبارزه با ایدز نیز که متخصصان بهداشت عمومی در سراسر دنیا به اجرای آنها مشغول‌اند، زنان عامل بالقوة انتقال ایدز به نسل بعدی در حین زایمان یا شیردهی در نظر گرفته شده‌اند.
همچنین برخی از بیماری‌های جدی زنان که بهداشت تولیدمثل را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهند، مانند سرطان دهانة رحم، بیماری‌های التهابی لگن، مشکلات ناباروری، سقط جنین، فیستول‌ها و درد هنگام مقاربت در این برنامه‌های جهانی نادیده گرفته شده‌اند.
البته نمی‌توان همة تقصیرها را به گردن پزشکان و متصدیان بهداشت عمومی انداخت. بیش از سه‌چهارم کتاب‌های مردم‌شناسی و جامعه‌شناسی نیز زنان را فقط در چرخة تولیدمثلی بررسی کرده‌اند و اولین نقش آنان را فرزندآوری و مادری می‌دانند.
البته این نقش جنبة مثبتی نیز دارد. زنان را در جایگاهی قرار می‌دهد که مردان هرگز نمی‌توانند آن را تجربه کنند.

بدن زن یک ساختار فرهنگی است
به اعتقاد برخی از مردم‌شناسان، بدن انسان نوعی ساختار فرهنگی است. به عبارت دیگر، برداشتی که هرکدام از ما زنان از بدنمان، عملکردش و شکل ایده‌آل آن داریم ساختة فرهنگ و تاریخ جامعة ماست و با زمان و مکان تغییر می‌کند. به زبانی ساده‌تر، بدن انسان مانند نوشته‌ای است که هر جامعه‌ای آن را براساس ارزش‌گذاری‌های خود تفسیر می‌کند.backview_woman.jpg
میشل فوکو، نظریه‌پرداز فرانسوی، به بررسی چگونگی رفتار و تشریح جسم انسان‌ها در زندان‌ها، بیمارستان‌ها و نوانخانه‌ها پرداخت. به اعتقاد وی، این جوامع انسانی هستند که بدن انسان‌ها را مدیریت می‌کنند. اما فوکو به این مسئله اشاره‌ای نکرد که برخورد جوامع با جسم زنان و مردان متفاوت است. امیلی مارتین1 که کتاب اولش با عنوان بدن زن: تحلیل فرهنگی تولیدمثل2 بارها تجدید چاپ شده است، به شرح تصویرسازی‌های منفی از بدن زن و فرزندآوری زن می‌پردازد و ریشه‌های آن را در مفاهیم «تولید» و «بهره‌وری» در نظام سرمایه‌داری امریکا بازمی‌جوید و به نفوذ آنها به حوزة مفاهیم پزشکی اشاره می‌کند (ازجمله، به کار رفتن کلمة labour برای وضع حمل در زبان انگلیسی).

زایمان بیماری نیست
یکی از نتایج مثبت تمرکز مردم‌شناسان و جوامع بر روند تولیدمثل زنان، جلب مراقبت‌های پزشکی بیشتر بوده است. اما در این زمینه هم مشکلات متعددی وجود دارد. در پزشکی، بسیاری از شرایط طبیعی چرخة تولیدمثلی زنان، از شروع قاعدگی گرفته تا یائسگی، به‌عنوان بیماری مورد بررسی قرار گرفته‌اند و حتی درمان‌های دارویی خاصی هم برای آنها تعیین شده است، مثل سندروم پیش از قاعدگی، بیماری فیبروکیستیک پستان، و اختلال کمبود استروژن.
رابی دیویس‌ـ‌فلوید3 در کتاب خود با عنوان تولد، حق عبور امریکایی4 که با استقبال زیاد مردم و دانشجویان روبه‌رو شده، به این مسئله می‌پردازد که در کشور امریکا، که بیش از 99 درصد زنان کودک خود را در بیمارستان‌های بسیار مجهز به دنیا می‌آورند و متخصصان زنان به‌جای ماماها بر روند زایمان نظارت دارند، با زایمان مانند یک بیماری برخورد می‌شود. وی تصریح می‌کند که روش‌های پیشرفتة پزشکی مرتبط با بارداری و زایمان نظیر اپی‌زیوتومی، تزریق اپی‌دورال، آمنیوسنتز، مانیتورینگ الکترونیکی جنین و استفاده از فورسپس ازجمله ابزارهای مداخله در روند طبیعی زایمان هستند، آن‌چنان که شاید به ذهن کمتر زنی در این کشور خطور کند که زایمان فرایندی طبیعی است و نیازی به هیچ مداخلة پزشکی ندارد و زنان می‌توانند حتی در خانه زیر نظر ماما زایمان کنند. اما آیا به‌واقع وجود تمام این تجهیزات و مداخلات پزشکی برای زایمان ضروری است؟ آیا استفاده از این امکانات جدید توانسته کیفیت زندگی زنان را ارتقا دهد؟

زنان تغییر را پذیرفته‌اند
در قرن بیست‌ویکم، پیشرفت‌های پزشکی و زیست‌شناسی آثار مثبت خود را بر سلامت زنان، اگر نه در همة کشورهای جهان، در اغلب نقاط آن بر جای گذاشته است و روش‌های مدرن جانشین بسیاری از روش‌های قدیمی شده‌اند.img1060318015_1_1.gif
براساس گفتة آنتونیو گرامشی، نظریه‌پرداز اجتماعی ایتالیایی، پیشرفت‌های پزشکی را خود زنان پذیرفته و به آنها تن داده‌اند و پزشکان هیچ‌گاه زنان را وادار به قبول آنها نکرده‌اند. البته همیشه وضعیت این‌گونه نبوده است. برای مثال، در امریکا، موجی از گرایش زنان به زایمان طبیعی و زیر نظر ماما در منزل به‌وجود آمده است.
در قرن نوزدهم میلادی، زایمان از انحصار ناظران زن (ماماها) خارج و به متخصصان بیماری‌های زنان و زایمان در بیمارستان‌ها (که اغلب مرد هستند) سپرده شد. در این مورد اجبار هم در کار بود زیرا در بسیاری از ایالات امریکا، فعالیت ماماها در منزل غیرقانونی اعلام شد. اما در اواخر قرن بیستم، زنان مجدداً به زایمان طبیعی، بدون مداخلة پزشکی و زیر نظر ماما در منزل، گرایش پیدا کردند.
مقاومت‌های مشابهی نیز در نقاط دیگر جهان وجود دارد. زنان کشور بِنین واقع در افریقای غربی به‌شدت در برابر قوانین دولتی برای بیمارستانی کردن زایمان مقاومت می‌کنند. زنان این کشور همچنان زایمان به روش سنتی را ترجیح می‌دهند. در این روش زن به‌تنهایی زایمان می‌کند و فقط پس از زایمان، برای قطع بندناف و خارج کردن جفت، از اطرافیان کمک می‌گیرد. در این کشور، در صورت بروز مشکل خاصی در طی زایمان، زنان مسن خانواده یا قابله‌ها به کمک می‌آیند.

تأمین سلامت بر عهدة زنان است
در کشورهای غربی، سلامت جامعه با تکیه بر پیشرفت‌های پزشکی و زیست‌شناسی تأمین می‌شود. اما هنوز در بسیاری از کشورهای دیگر جهان، از روش‌هایی غیر از روش‌های متداول پزشکی برای درمان بیماری‌ها استفاده می‌کنند. مردم‌شناسان زیادی معتقدند که در سراسر جهان، سلامت انسان‌ها به‌دست زنان است.
اصطلاح «تأمین خانگی سلامت» اشاره به این واقعیت دارد که زنان، با فعالیت در خانه، سلامت اعضای خانواده بخصوص کودکان و سالمندان را تأمین می‌کنند. در برخی از جوامع هم زنان، به‌دلیل کافی نبودن مراقبت‌های بهداشتی، ناچارند تأمین سلامت خود و اعضای خانواده‌شان را بر عهده بگیرند.

زنان در موضع ضعف‌اند
پدرسالاری آثاری منفی بر سلامت زنان دارد و ممکن است در مقیاس کوچک، مثلاً در رابطة میان پزشک و بیمار، یا در مقیاسی بزرگ، مثل تفاوت‌های جنسی اعمال‌شده در جامعه، نمود یابد.
در میان اقوام روستایی مصر، آثار پدرسالاری هر روز و هر جا در زندگی زنان نمایان است. شوهران زنان نازا دائم آنان را تهدید به طلاق می‌کنند (که اغلب آن را عملی نمی‌کنند) و مادرشوهران این حق را دارند که عروسان نازا را آزار و اذیت کنند (که اغلب چنین می‌کنند). در جوامع روستایی مصر، زن بودن و کم‌سن و سال بودن یعنی قرار گرفتن در موضع ضعف، و قدرت و اقتدار زنان در خانواده با بالا رفتن سن آنان بیشتر می‌شود. حاصل چنین فرهنگی بی‌توجهی به تغذیة دختران جوان و ابتلای بیشتر آنان به سوء‌تغذیه و کم‌خونی و مرگ‌ومیر آنهاست.
الیزابت کرول5 در کتاب دختران در خطر: تبعیض و پیشرفت در آسیا6 می‌نویسد که میلیون‌ها دختر در هند، چین و برخی دیگر از کشورهای آسیایی هرگز متولد نمی‌شوند یا پس از تولد می‌میرند زیرا والدین آنها، به تبعیت از جامعه، ترجیح می‌دهند که فرزندشان پسر باشد. چنین نگرشی باعث شده است که در این مناطق، میزان مر‌گ‌ومیر دختران پیش از تولد، هنگام تولد، و در دوران نوزادی و کودکی، با وجود پیشرفت‌های اقتصادی و صنعتی، روبه ‌افزایش باشد. در کشورهایی نظیر هند و چین، دختر سرمایة گریزان خانواده است و پسر که نیروی کار و کسب درآمد است برای خانواده می‌ماند و در دوران سالمندی والدین، آنان را تحت حمایت اقتصادی خود قرار می‌دهد.
همچنین زنان ممکن است بر مبنای طبقة اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی، سن، ملیت، نژاد، اعتقادات سنتی، ناآگاهی جنسی، ناتوانی، معلولیت و وضعیت ظاهری مورد ظلم واقع شوند. برای مثال، زنان سیاهپوست و فقیر در جوامع مردسالار بیشتر مورد ستم قرار می‌گیرند.

سلامت زنان متأثر از سیاستگذاری دولت‌هاست
متأسفانه، در بسیاری از کشورهای جهان، جسم زنان و سلامت آنان تحت تأثیر سیاست‌های قدرت‌طلبانة حاکمان قرار می‌گیرد. اعمال سیاست تک‌فرزندی در چین مثالی است از این دست. به علاوه، قوانین مربوط به سقط جنین، بارداری نوجوانان، عقیم کردن اجباری، مهار جمعیت، و اهدای تخمک و اسپرم براساس سیاست‌های هر کشوری جداگانه تعریف می‌شوند. الن گرونبام7 در کتاب خود با عنوان ختنة زنان از منظر انسان‌شناسی8 به بررسی ابعاد حقوقی و قانونی آن می‌پردازد. مطالعات او از کشور سودان، که ختنة زنان در مناطقی از آن انجام می‌شود، آغاز شده و تأثیر فرهنگ، تفاسیر مذهبی، قوانین، آداب و رسوم و هویت جنسی را بر این عمل بررسی کرده است.

اخلاقیات قدرتمندترند یا قانون؟
بسیاری از سیاستگذاری‌های مرتبط با سلامت زنان صرفاً در اختیار قدرتمندان و قانونگذاران نیست، بلکه اعتقادات اخلاقی نیز در آنها دخیل است. در اغلب کشورهای جهان، اخلاقیات ریشه در اعتقادات دارد و در کشورهایی که اعتقادات قوی است، مسائل مرتبط با سلامت زنان به‌شدت تحت تأثیر آنها قرار می‌گیرد. سقط جنین مثال خوبی برای این وضعیت است. این تفکر که حیات موجود زنده از لحظة لقاح آغاز می‌شود، حتی با وجود اثبات ناهنجاری‌های کشندة مادرزادی در جنین، همچنان مادران را در تردید برای سقط جنین خود قرار می‌دهد.
اهدای تخمک یا اسپرم نیز یکی از جنجال‌برانگیزترین مباحث اخلاقی مرتبط با سلامت زنان است.

مجالی دهید تا زنان سخن بگویند
مهم‌ترین نکته‌ای که باید در مورد سلامت زنان به‌خاطر سپرد آن است که پی بردن به مشکلات این قشر مستلزم گوش سپردن به حرف‌های خود آنان است. باید به زنان سراسر دنیا فرصت داد تا دربارة تجاربشان از بیماری و سلامت، درد و رنج، ظلم و تجاوز، شادی و لذت سخن بگویند و فقط با گوش سپردن به این سخنان است که می‌توان راه‌حل‌های واقعی مشکلات زنان را در بخش سلامت یافت. همچنین بسیاری از صاحبنظران مسائل زنان بر این اعتقادند که مشکلات سلامت زنان حل نمی‌شود مگر به همت و خواست خود آنان.

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.