جوک های بامزه
*به غضنفر میگن : چرا زن نمیگیری ؟کی میاد زنش رو بده به ما؟!
-*خبر جدید رو شنیدید؟ رشتیهای تک پدر از سربازی معاف شدن !
-کوره میره تو آشپزخونه دستش میخوره به رنده میگه: این دری وریها چیه اینجا نوشته؟!
- غضنفر تو یک دهی دکتر بوده، میخواسته به یک زنه آمپول بزنه. زنه ازین شلیتههای لایه لایه پاش بوده، هرچی غضنفر دامناش رو بالا میزده، تموم نمیشده. آخر غضنفر شاکیمیشه به زنه میگه: ببخشید خانم، کون شما صفحه چنده؟!
- یارو میره دیوونه خونه میبینه همه تو صف واستادن دارن یکییکی تو یه سوراخه نگاه میکنن بعد دوباره میرن ته صف وامیسن. یارو کنجکاو میشه ببینه تو سوراخه چه خبره، خودش هم میره تو صف وامیسه و تو سوراخه رو نگاه میکنه هیچی نمیبینه، یه بار دیگه تو صف وامیسه بازم هیچی نمیبینه، از یکی میپرسه: شما چی رو نگاه میکنین؟ من که هر چی نگاه میکنم هیچی نمیبینم. یارو بهش میگه: برو بابا دلت خوشه! ما دو ساله داریم این تو رو نگاه میکنیم هنوز هیچی نمیبینیم، تو میخوای با دو بار نگاه کردن چیزی ببینی؟!
- به یه رشتیه میگن: خانمت با پنج تا مرد سبیل کلفت سوار یه پیکان بودن داشتن تو یه سر بالایی میرفتن. رشتیه میگه: بابا ایوالله! این پیکانای سری جدید عجب موتوری دارند!
- غضنفر عقب عقب راه میرفته، ازش میپرسند: چرا اینجوری راه میری؟ میگه:آخه بچهها میگن از پشت شبیه آلن دلونی!
- یه ترکه و یه آمریکاییه و یه انگلیسیه داشتن تو یه کنفرانس علمی در باره پیشرفتهای علمی کشورشون صحبت میکردن. آمریکاییه میگه: ما یه موشک ساختیم که دقیقا وسط ماه فرود میاد. میگن: دقیقا وسط ماه؟! میگه: نه، حدوداً یه وجب اینورتر. بعد انگلیسیه میاد میگه: ما یه سفینه فرستادیم وسط مریخ. میپرسن: درست وسطش؟ میگه: نه، تقریباً یه وجب اینورتر. نوبت ترکه میرسه، هر چی فکر میکنه چیزی به نظرش نمیرسه، آخرسر میگه: ما تو کشورمون با چشمامون غذا میخوریم! همه ملت کف میکنن، میگن یعنی چی، مگه میشه؟ یعنی واقعا با چشماتون غذا میخورین؟! ترکه میگه: نه، حدوداً یه وجب پایین تر!
- دو تا ترکه دو تا گاو میخرن، اولی به دومی میگه: حالا چی کار کنیم که گاوامون با هم اشتباه نشن؟ دومی میگه: تو دست به گاوت نزن، من یه گوش گاومو میکنم. بعد از چند وقت، گاو اولی هم گوشش گیر میکنه به یه جایی کنده میشه. ایندفعه دومی میگه: تو دست به گاوت نزن من دم گاومو میکنم. از قضا بعد از چند وقت دم اون یکی گاوه هم کنده میشه. خلاصه هی اولی میزنه یه جای گاوشو ناقص میکنه، اون یکی گاوه هم همون بلا سرش میاد. آخر سر اولی شاکی میشه به دومی میگه: اصلاً سفیده مال من سیاهه مال تو!
- غضنفر زنگ میزنه به دوست دخترش میگه: شهناز فردا بیا، خونمون خالیه. فردا دختره میاد، هر چی در میزنه هیچکی در رو باز نمیکنه!
- غضنفر بچش روز بعد از عید فطر به دنیا میاد اسمشو می ذاره پست فطرت !
- غضنفر تعویض روغنی باز می کنه ورشکست می شه. تعویض روغنی رو طبقه دوم باز کرده بوده !
- غضنفر خودشو دار میزنه. پزشکی قانونی اعلام می کنه : دلیل مرگ : ضربه ی مغزی. می رن تحقیق می کنن می بینن با کش خودشو دار زده !
- غضنفر تو آتش سوزی می میره : پزشکها می گن : علت مرگ ۱۰٪ سوختگش ۹۰٪ کوفتگی. می رن تحقیق می کنن می بینن : دوستاش با بیل آتیشو خاموش کردن !
- به غضنفر میگن باباتو بیشتر دوست داری یا مامانتو؟ میگه مامانتو!
- در مسابقة اسب دوانی یک نفر صد هزار دلار روی اسب شمارة 28 شرطبندی کرد و اتفاقاً برندة 500 هزار دلار شد. مسئول برگزاری مسابقه از او پرسید: چطور این همه پول رو روی اسب شمارة28 شرطبندی کردی؟ گفت: دیشب خواب دیدم که دائماً جلوی چشمم یک عدد 6 و یک عدد 8 میآد.
مسئول برگزاری پرسید: 6 و 8 چه ربطی به 28 داره؟
گفت: مگه شیش هشت تا 28 تا نمیشه؟
- بیمار گفت: دکتر! اینقدر گوشم سنگین شده که صدای سرفة خودم رو هم نمی شنوم.
دکتر گفت: خب بلندتر سرفه کن!
- غضنفر ادعای پیغمبری کرد، بهش گفتن: بابا پیغمبری که الکی نیست... پیغمبرا معجزه دارن، کتاب دارن.. تو اصلاٌ کتابت کو؟ غضنفر میگه: کتابا هنوز چاپ نشده، فعلاٌ جزوه میگم بنویسید!!!
- از غضنفر میپرسن: میگذاری پسرت بره دانشگاه؟ غضنفر میگه: آره، به شرطی که به درسش لطمه نزنه!!!
- به غضنفر میگن میتونی با تویوتا پاجرو جمله بسازی؟ میگه: تویوتاکه گد گشیده، پاجیروفتی روی سینم!!
- غضنفر رفته بوده تماشای مسابقه دو و میدانی، وسط مسابقه از بغلیش میپرسه: ببخشید، اینا واسه چی دارن میدون؟! یارو میگه: برای اینکه به نفر اول جایزه میدن. غضنفر یوخده فکر میکنه، میپرسه: پس بقیشون واسه چی دارن میدون؟!!
- ترکه میمیره، اون دنیا در حینی که داشتن به حساب کتاباش رسیدگی میکردن میره پیش جبرئیل، میگه: من از خدا یک سوال واجب دارم، میشه برم بپرسم؟ جبرئیل میگه: باشه، برو طبقة بالا در سمت راست، سوالت رو بپرس، زود برگرد. ترکه میره طبقة بالا، در رو باز میکنه، میبینه خدا پشت یک میز نشسته داره با یکی از فرشتهها به حسابای مردم میرسه. خلاصه سلام میکنه میره جلو، میگه: خداجان، الهی گربان او بزرگیت بشم من، الهی فدات بشم... چرا تو دنیا این همه ترک آفریدی؟! بری تو آذربایجان همه ترکند، بری تهران پر ترکه، بری بلوچستان، بری شمال، بری جنوب، غرب، شرق، بازم ترک پیدا میشه... بری آلمان بازم ترک پیدا میشه، بری کانادا، بری آمریکا بازم ترک پیدا میشه... بری کرة ماه بازم ترک پیدا میشه!! آخه خداجان، واسه چی اینقدر ترک آفریدی؟!! خدا یکم ترکه رو نگاه میکنه، به معاونش میگه: اصگر ببین این چی میگه بابا... هی وگت مارو میگیرند!!!
- یارو تو انتخابات کاندید میشه، بعد که رایها رو میشمرن، میبینه سه تا رای آورده. شب میره خونه، خانومش در جا یکی میخوابونه تو گوشش، میگه: میدونستم پای یک زنه دیگه هم وسطه!
- غضنفر دو تا بلوک سیمانی رو گذاشته بوده رو دوشش، داشته میبرده بالای ساختمون. صاحبکارش بهش میگه: تو که فرغون داری، چرا اینا رو میگذاری رو کولت؟! غضنفر میگه: اون دفعه با فرغون بردم، چرخش پشتم رو اذیت میکرد !
- غضنفر داشته بالای یک ساختمون پنجاه طبقه کار میکرده، یهو یکی ازون پایین داد میزنه: هوی اصغر!خونتون آتیش گرفته،زن و بچت سوختن،مردن! غضنفر هم میگه: دیگه این زندگی برای من معنی نداره، خودشو ازون بالا پرت میکنه پایین. همینجور که داشته میافتاده، یهو به خودش میگه: اِااه.. من که بچه ندارم! دوباره یخورده میره، یهو میگه: اِاِاه.. منکه زن ندارم! میرسه نزدیکای زمین،میگه: اِاِااه..! منکه اصغر نیستم!
- غضنفر سوار یه خره عکس میگیره. عکس رو میفرسته برای مادرش، زیر عکسه مینویسه: سلام بر ننم، بالایی منم!
- غضنفر دو تومنیش میفته تو جوب، یه پنج تومنی از تو جوب ور میداره، سه تومن میندازه تو جوب!
- غضنفر داشته میرفته ماشین بخره، زنش ازش میپرسه: داری کجا میری؟ میگه: دارم میرم ماشین بخرم. میگه: ایشاالله بگو. غضنفر میگه: برو بابا دلت خوشه! ماشین خریدن که ایشاالله گفتن نداره. از قضا میره تو راه پولشو میدزدن. دست از پا دراز تر بر میگرده خونه، در میزنه. زنش میگه: کیه؟ میگه: ایشالله منم!
- غضنفر نشسته بوده تو تاکسی که یک زنه خیلی چاق سوار میشه. غضنفر برمیگرده به زنه میگه: میبخشید خانم، اسم شما چیه؟ زنه با عشوه میگه: غنچه! غضنفر میگه: وای تو باز بشی چی میشی؟!
- یه جشنواره شکار بوده تو جنگلهای آمازون. یه آمریکاییه بوده، یه انگلیسیه با یه ترکه. آمریکاییه میره چند تا خرگوش و گوزن میزنه، انگلیسیه هم میره چند تا آهو و خرگوش و یه چند تا حیوون دیگه میزنه. نوبت ترکه میرسه، میره دو تا خرگوش میاره، بهش میگن: چی شد، فقط همین دو تا رو زدی؟! میگه: نه، والله من چند تا دونتشوت هم زدم اما خیلی بزرگ بودن نتونستم بیارمشون. میگن: دونشوت دیگه چیه؟ این چه نوع حیوونیه؟! ترکه میگه: والله منم نمیدونم، امایه حیوونایی وایساده بودن هی میگفتند:Don't shoot, Don’t shoot !
- غضنفر واستاده بوده دم ترمینال میخواسته بره شمال. خلاصه یک سواری گیر میاره، همینکه سوار میشه، آرم بنزه توجهشو جلب میکنه. از راننده میپرسه: آقای راننده، میبخشید این یارو چیه؟ رانندهه میگه: این آرمشه. غضنفر میگه: آرم چیه، فحشه؟! میگه: نه بابا، این سمبلشه، نشونه ماشینه. ترکه: میگه: آآهان! پس نشونشه، فهمیدم! خلاصه راه میفتند. همینجوری که داشتن تو جاده میرفتن یه دفعه یه پیرمرده و خرش میان وسط جاده. راننده با هزار بدبختی ردشون میکنه و میگذره، بعد بر میگرده تو آینه نگاه میکنه میبینه خره یه ور پرت شده پیرمرده هم یه ور. میگه:اِه! من که نزدم بهشون؟ غضنفر میگه: برو بابا! نشونشه، نشونشه! اگه من درو باز نکرده بودم که نمیخورد بهشون!
- غضنفر زنش حامله بوده، نگاه میکنه به شکم زنش، میگه: خانم جان این چیه؟میگه: بچه ست. میگه: دوستش داری؟ میگه: آره خوب، معلومه. میگه: پس چرا قورتش دادی؟!
- غضنفر ده هزار تومن تو جیبش بوده میخواسته بره عرق بگیره. تو راه نیرو انتظامی رو میبینه، پولا روپرت میکنه تو جوب فرار می کنه!
- غضنفر چراغ علاالدین پیدا میکنه، شروع میکنه تمیز کردنش که یه دفعه غوله از توش در میاد و میگه: من غول چراغم هرچی میخوای آرزو کن تا برات برآورده کنم! غضنفر میگه: برو قدس رو آزاد کن! غوله میگه: بابا دمت گرم! ما رو با این اسرائیلیا در نیانداز، اینا خطرناکن، بمب اتمی دارن، آمریکا پشت سرشونه، سر جدت یه چیز دیگه بگو! غضنفر یکم فکر میکنه، میگه: باشه، منو آدم کن! یهو غوله شروع میکنه بند و بساطش رو جمع جور میکنه که بره، غضنفر بهش میگه: هوی! کجا داری میری؟! میگه: قربونت! میرم همون قدس روآزاد کنم!
- یک بابایی رو میخواستند تو آذربایجان اعدام کنند. بهش میگند: چون تو اینجا غریبه هستی و مهمان ما به حساب میای، ما بهت یک تخفیف میدیم، تو حق داری نوع مرگت رو انتخاب کنی. یارو هم اتاق گاز رو انتخاب میکنه. خلاصه میگیرند میبرنش تو یه اتاقی، یارو نگاه میکنه میبینه اتاقه سقف نداره! میزنده زیر خنده، میگه: هِهِه! اتاق گاز ترکا رو ببین! ترکا بهش میگن:بخند! وقتی کپسولای گاز افتادند رو سرت، اونوقت میفهمی!
- ترکه و اصفهانیه و تهرانیه رو میخواستن اعدام کنند. به تهرانیه میگن: چه جور میخوای اعدامت کنیم؟ با گیوتین؟ یا تیربارانت کنیم؟ میگه: با گیوتین. میان اعدامش کنن، یه دفعه وسط راه گیوتین گیر میکنه و پایین نمیاد. می گن قسمت تو این بوده، خدا نمی خواسته تو کشته بشی، آزادش می کنن. از اصفهانیه می پرسن تورو چه طور اعدام کنیم ؟ می گه منم با گیوتین. این بار هم موقع اعدام گیوتین گیر میکنه، اصفهانیه هم بخشیده می شه. نوبت ترکه می رسه. ازش می پرسن شما رو چه جوری اعدام کنیم ؟ می گه : والا گیوتین که خرابه، منو تیرباران کنید !!!
- غضنفر مجری مسابقه بیست سوالی میشه، یارو ازش میپرسه، جانداره؟ میگه: نه. میپرسه: تو جیب جا میشه؟ غضنفر کلی فکر میکنه، بعد میگه:تو جیب جا میشه ولی مواظب باش جیبت ماستی نشه!
- غضنفر تو مانور شرکت میکنه، اسیر میشه!
- تریاکیه پیغامگیر میخره، پیغامشو میذاره: هَشتم... ولی خَشتَم!
- غضنفر زمین میخوره، برای اینکه سه نشه تا خونه سینه خیز میره!
- غضنفر به دوستش میگه: اصغر، قربون دستت، برو عقب ماشین ببین چراغ راهنما ماشین کار میکنه یا نه. اصغر میره عقب ماشین، میگه: کار میکنه، کار نَمیکنه، کار میکنه، کار نَمیکنه...!
- غضنفر تو کلیسا نشسته بوده، یهو میبینه یه دختر خیلی میزون میاد تو. میدوه میره پشتِ یه مجسمه قایم میشه. دختره میاد میشینه جلوی محراب و میگه: ای خدا! تو به من همه چی دادی، پول دادی، قیافه دادی، خانواده خوب دادی...فقط ازت یه چیز دیگه میخوام..اونم یه شوهر خوبه ...یا حضرت مسیح! خودت کمکم کن! غضنفر از پشت مجسمه میاد بیرون میگه: عیسی هل نده!خودم میرم!
- غضنفر و زنش دعواشون شده بوده، با هم حرف نمیزدند. زن غضنفر وقتی شب میره بخوابه، یک یادداشت برای غضنفر میگذاره که: منو فردا ساعت 6 بیدار کن. صبح زنه ساعت 10 از خواب پا میشه، میبینه غضنفر براش یک یادداشت گذاشته که: پاشو زنیکه خر! ساعت شیشه!
- غضنفر از ساختمون ده طبقه میفته پایین، همه جمع میشن دورش، ازش میپرسن: آقا چی شده؟ میگه: والله منم تازه رسیدم!
- تلویزیون داشته گل خداداد عزیزی رو به استرالیا نشون میداده، غضنفر تماشا میکرده. دو سه بار که صحنه آهسته گل رو نشون میدن،
- غضنفر شاکی میشه، میگه: حالا اونقدر نشون بده تا اون دروازه بان بگیردش!
- غضنفر خودشو دار میزنه، بعلت ضربه مغزی میمیره! میان میبینند با کِش خودشو دار زده!
- غضنفر میره کله پاچه فروشی، یارو بهش میگه: قربون چشم بگذارم؟ غضنفر میگه: نه آقا! حداقل صبر کن من برم قایم شم!
- غضنفر کفترشو گم میکنه، تو روزنامه آگهی میده: بیه بیه!
- مامانه داشته واسه بچش لالایی میخونده. بعد از یه ربع، بچهه میگه: خوب مامان خفه شو میخوام بخوابم!
- غضنفر میره مشهد حرم امام رضا رو میبینه، میگه: امام رضا! قربونت برم! تو بااین همه طلا چرا هشتم شدی؟!
- به غضنفر میگن با رضا جمله بساز، میگه: من و حسن و حسین رفتیم پارک. میگن: پس رضاش کو؟ میگه: آخه رضا کارداشت، نیومد!
- غضنفر میخواسته به فلسطینیا کمک کنه، براشون سنگ پست میکنه!
- پرچم عربستان رو به ترکه نشون میدن، ازش میپرسن: این پرچم کجاست؟ ترکه یوخده فکر میکنه، میگه: پرچم اسپانیا! ملت جا میخورن، میگن: آخه چرا اسپانیا؟! ترکه میگه: ایلده خودتون نگاه کنید، روش نوشته: الالهلالهلالا!
- از غضنفر میپرسن: به نظر شما اگه آمریکا افغانستان و عربستان رو بگیره، به کره و چین هم حمله کنه تکلیف ایران چی میشه؟ غضنفر میگه: چی میشه نداره که، ایران میره جام جهانی !
- یه روز 2 تا پیغمبر داشتن با هم میرفتن , رو زمین یه 100 تومنی
پیدا میکنن , اولی میگه مال منه , دومی میگه مال منه و ...
خلاصه حرفشون میشه , بعد قرار میذارن تاس بندازن , هر کی بیشتر
آورد 100 تومنی مال اون باشه
اولی تاس میندازه 6 میاره دومی تاس میندازه 7 میاره
اولی میگه : خاک تو سرت , واسه 100 تومن معجزه کردی ؟!
- یارو تلویزیون رو روشن میکنه :
کانال 1 : قرآن کانال 2 : قرآن کانال 3 : قرآن کانال 4 : قرآن کانال 5 : قرآن کانال 6 : قرآن
پا میشه تلویزیون رو میبوسه میذاره رو طاقچه !
- از طرف می پرسن نظرت در مورد آتروپات چیه ؟ می گه خوبه ولی یخمک خوشمزه تره !
- غضنفر سوار ماشین بود داشت رادیو پیام گوش می داد. رادیو : یه احمقی داره بزرگراه رو برعکس رانندگی می کنه. غضنفر : آره والا احمقا یکی دو نفر هم نیستن همه دارن برعکس می یان !
- یه دختره هر روز دیر میرفت مدرسه. معلم ازش دلیلشو پرسید. دختره گفت : خانم هر روز صبح که من میام مدرسه یه پسره تو راه هی دنبال من میاد. معلمه گفت : بهش کاری نداشته باش سرتو بنداز پایین و بیا. دختره گفت : خانم من که میام، اون یواش یواش میاد !
|