نویسندگان زن ایرانی در خارج از ایران
بیش از ۵۰ نویسنده زن ایرانی در خارج از کشور، تاکنون آفرینشهای ادبی خود را به صورت داستان کوتاه، داستان بلند و یا رمان در آمریکا و اروپا منتشر کردهاند.
بیش از 50 زن نویسنده، در خارج ایران فعالیت دارند این زنان نویسنده، به ترتیب بیشتر در آمریکا، فرانسه، آلمان، سوئد، کانادا، انگلیس، و هلند زندگی می کنند.
نویسندگان زن ایرانی خارج از کشور را شاید بتوان در سه گروه جای داد:
داستاننویسانی که از پیش از انقلاب ۱۳۵۷ فعالیت ادبی خود را آغاز کردهاند. نویسندگانی که در خارج از کشور شروع به داستاننویسی کردهاند نویسندگانی که به زبان کشور میزبان مینویسندگلی ترقی، مهشید امیرشاهی، مهری یلفانی، قدسی قاضینور، شکوه میرزادگی، پرتو نوریعلا، فهیمه فرسایی، شهرنوش پارسیپور در شمار آن گروه از نویسندگانی هستند که داستان نویسی را از دهه چهل، پنجاه یا شصت آغاز کرده اند.
داستان های غربت
ملیحه تیرهگل، منتقد ادبی، پژوهشگر و نویسنده کتاب "مقدمه ای بر ادبیات تبعید"، گفته است: "زن نویسنده مهاجر، در دو زمینه از مردان نویسنده پیشی گرفته است: شکستن تابوهای فرهنگی، یا دست کم رویارویی بدون خودفریبی با آنها، که در آثار زنان از سطح کلام فراتر رفته و به معنا رسیده است. دیگر توفیق نسبی در شناسایی خود، یعنی در دستیابی به استقلال درونی که محصول زمینه اول است".
اگرچه نویسندگان فعال در خارج از کشور در بستر فرهنگی متفاوت با فضای ایران زندگی میکنند اما دامنه موجی که پس از توفانهای سیاسی انقلاب ۱۳۵۷، دهه ۶۰ و بحرانهای ناشی از جنگ، زنان را علی رغم موانع محدودکننده، به صحنه اجتماع کشاند، به عرصه ادبیات نیز رسید.
شمار نویسندگان زن در دهه هفتاد، با یک جهش کمی، در قیاس با سال های پیش از انقلاب، نزدیک ۱۵ درصد افزایش نشان می دهد. آثار نویسندگان زن این دوره از حیث توجه به تجربه های زنانه، ساده نویسی و رویکرد اجتماعی شباهتهایی به هم دارند.
پیمان وهابزاده، منتقد و پژوهشگر ادبی در این باره گفته است که "ویژگی برجسته آثار بسیاری از زنان مهاجر، همانا برخورد با مسئله جنسیتی و حقوق و روابط نابرابر با مردان و نیز کشف مغرورانه هویت مستقل زنانه است".
بهروز شیدا، منتقد ادبی و پژوهشگر نیز معتقد است که در آثار داستاننویسان زن، اندوهی که تبدیل به خشم شده حاکم است. وی در این زمینه گفته است: "در ادبیات زنانه خارج کشور، میل به تجدد و تنکامهگی به عریانی تصویر شده است".
تجربیات روزمره و زنانه
توصیف تمناهاتوجه به بدن، طرح احساسات درونی چون توصیف تمناها، توصیف بدن مرد، محدودیت های جنسی، رابطه آزاد جنسی، عشق، خیانت و تاثیر آن بر روابط زناشویی، از جمله نکاتی است که در آثار زنان داستاننویس در خارج از کشور به دور از سانسور دولتی و فشارهای عرفی، مطرح میشودمهرنوش مزارعی، داستان نویس ساکن آمریکا معتقد است زنان داستان نویس معاصر نقش برجسته ای در نو شدن ادبیات ایران از حیث موضوع ایفا کرده اند.
او که تا به امروز سه مجموعه داستان "بریده های نور"، "خاکستری" و "کلارا و من" را در خارج از کشور و همچنین گزیده ای از داستانهایش را با عنوان "غریبهای در اتاق من" در ایران منتشر کرده است، میگوید: "مهاجرت و رهایی از باورهای عمومی (عرفی و سنتی) و همچنین رهایی از سانسور، تاثیر بیچون و چرای خود را بر آثار زنان داستاننویس خارج از کشور گذاشته است.
خانم مزارعی، تاکید بر جزئیات، بیان خشم، سادهنویسی، و طرح تجربیات روزمره و زنانه را، از ویژگیهای داستاننویسی زنان میداند و میگوید: "توجه به بدن، طرح احساسات درونی چون توصیف تمناها، توصیف بدن مرد، محدودیت های جنسی، رابطه آزاد جنسی، عشق، خیانت و تاثیر آن بر روابط زناشویی، از جمله نکاتی است که در آثار زنان داستاننویس در خارج از کشور به دور از سانسور دولتی و فشارهای عرفی، مطرح میشود".
وی تاکید میکند که آشنا شدن داستاننویسان خارج از کشور، با فرهنگ کشور میزبان، منجر به افزوده شدن تجربیات تازهای به فضای ادبیات ایران شده است.
مزارعی همچنین توجه به ساختار و فرم داستانی را اولویت نخست داستاننویسان زن نمیداند و توضیح میدهد که برای اغلب ما "چه نوشتن" اهمیت بیشتری دارد تا "چگونه نوشتن".
این نویسنده ساکن آمریکا میگوید: "بخش عظیمی از آثار مردان ایران مرد محور هستند. به گونه ای که زن در ارتباط با مرد در داستان تعریف می شود اما زنان داستان نویس امروز این سنت را برهم زده اند".
در آثار زنان داستان نویس، برخلاف نویسندگان مهاجر سالهای پیش از انقلاب ۱۳۵۷، نشانههای زندگی در فرهنگ کشور میزبان دیده میشود.
خانم مزارعی توضیح می دهد: "برخلاف فضای حاکم بر داستان های مردان، موضوعاتی مانند حسرت بازگشت به ایران، هراس از دست دادن هویت ملی و تنهایی در داستانهای زنان کمتر وجود دارد. شاید به این دلیل که زن ایرانی در فرهنگ جامعه میزبان که بیشتر مدافع حقوق و به رسمیت شناختن هویت او است احساس نزدیکی و امنیت بیشتری میکند".
از نوشته تا آفرینش ادبی
آثار پرفروشدر داخل ایران، آثار نویسندگان زن در صدر فهرست کتابهای پرفروش قرار میگیرد. در حالی که پیش از دهه هفتاد، بازار این نوع آثار در دست نویسندگان مرد بودشهلا شفیق، جامعه شناس، پژوهشگر مسایل زنان و داستاننویس ساکن فرانسه، تاکید میکند که زنان در ادبیات پیش از انقلاب نیز حضوری قابل توجه دارند و تجربه زندگی آنها به عنوان زن در جامعه آن روزگار بر آثارشان مهر زده و چه بسا ساخت و پرداخت همه جانبهتر و عمیقتری از شخصیتهای زن در برخی از آثارشان ارائه کردهاند.
وی که تا به حال در زمینه داستان دو مجموعه "سوگ" و "جاده و مه" را روانه بازار کتاب کرده است میگوید: "نگاه دیگر گونه به تن و نیاز های تن به نحو شاخصتری در آثار شعرای زن، سیمین بهبهانی و فروغ فرخزاد جلوه میکند".
به عقیده وی، اتفاقی را که در داستاننویسی زنان خارج از کشور اتفاق افتاده نمیتوان جدا از پیشینه تاریخی آن بررسی کرد: "آنچه به دوره بعد از انقلاب ویژگی میدهد کثرت داستاننویسان زن از نیمه دهه هفتاد به بعد است".
او می افزاید: " طوری که میبینیم در داخل ایران، آثار نویسندگان زن در صدر فهرست کتابهای پرفروش قرار میگیرد. در حالی که پیش از دهه هفتاد، بازار این نوع آثار در دست نویسندگان مرد بود. در عین حال میبینیم که در میان آثار حاشیهایتر از حیث فروش، داستانهای زنان نیز از حیث کسب جوایز ادبی مطرح میشوند که برخی از آنها هم جزو نویسندگانی هستند که تجربه زیست در خارج از کشور را دارند".
این پژوهشگر توضیح میدهد که "تجربه زیست در جوامعی که دارای آزادی بیشتر است خواه ناخواه تاثیر خود را روی آثار زنانی که در خارج از کشور ایران علاقهمند به ادبیات میشوند میگذارد. آشنائی و درگیری با جامعه اروپا و آمریکا، و پرسشهای جدیدی که به سبب آن در ذهن زنان ایرانی ایجاد میشود طبعا دریچه هائی به تحول فرهنگی میگشاید که نتیجه آن از جمله نوعی جست و جوی خود، توجه به نیازهای جنسی، و تواناییهای زنانه است".
خانم شفیق با اشاره به پژوهش مقایسهای خود میان ۱۰۰ داستان کوتاه از زنان با ۱۰۰ داستان کوتاه مردان، طی سالهای ۱۹۸۵ـ ۱۹۹۵ میگوید: "در همه این نوشتهها نوستالژی و غم غربت وجود دارد اما در آثار زنان تجربهی غربت به جست و جوی خود منجر میشود. در صورتی که در آثار مردان به مرثیهای برای خود میانجامد. در عین حال جست و جوی خود در آثار داستاننویسان زن با جست و جوی عشق گره میخورد؛ روندی که به نوعی تابوشکنی در بیان تجربههای حسی، عاشقانه و جنسی راه میبرد و به گفتن ناگفتهها و طغیان علیه وضع موجود میانجامد".
این پژوهشگر تاکید میکند که چه در داخل و چه در خارج کشور "نباید توجه ما به تحول محتوایی، توجیهی بشود برای بیتوجهی ما به فرم و ساختار ادبی. اگر انرژی نهفته در کار زنان نویسنده که ناشی از میل به گفتن و شکستن سدهاست در حرکت و کار به فرم مناسب نرسد، اثر ادبی متولد نخواهد شد".
جدال با خویشتن
خودیابیزنان داخل ایران، خودیابی را در دایره و در ارتباط خانواده و فامیل مطرح میکنند اما در آثار نویسندگان زن در خارج از کشور این خودیابی یکسر متکی بر فرد و جست و جوهای او است. یعنی در کارهای زنان خارج از کشور، پیوندهای فامیلی نقش کمرنگتری دارد و بیشتر کشاکشی پنهانی بین فرد تنها با خود و جامعه است. تنهایی با معنای واقعی و نه فقط حقیقی و فلسفی آن، در آثار داستاننویسان زن خارج از کشور به شدت به چشم میخوردفهیمه فرسایی، روزنامهنگار و داستاننویس ساکن آلمان که تا به امروز از او آثاری به زبان فارسی و آلمانی منتشر شده است درباره داستاننویسی زنان خارج از کشور میگوید: "در این آثار نوعی خودیابی و پرسشهای بنیادین وحود دارد: از کجا میآیم؟ کجا هستم؟ و دارم چه میکنم؟ در آثار دوره اول این پرسشها مستتر است. یعنی تا نیمه دوم دهه هفتاد. در این دوره، شخصیتهای داستانی و به زبانی دیگر نویسنده، مدام خود را مقایسه میکند با گذشته و با وضعیت بشر در جامعه میزبان".
به عقیده این نویسنده، از نیمه دوم دهه هفتاد کارها از حالت ذهنی خارج، و زاویه دید نویسنده متوجه جامعه میزبان میشود و تاثیراتی از جامعه، هنر و فرهنگ آن در کارها نمود مییابد، و حتی خود را در ساختار کارها نشان میدهد؛ از جمله سادهنویسی و تکیه بر عینیات.
فرسایی که تا به امروز از او رمانهایی چون میهن شیشهای"، "زمانه مسموم"، "گریز"، "مواظب مردها باش، پسرم" و "آن سهشنبهای که مادرم تصمیم گرفت آلمانی شود" منتشر شده است، آثار داستاننویسان زن را در ترسیم واقعیت داستانی، بیپردهتر و واضحتر از داستاننویسان زن داخل کشور میداند، و رهایی از سانسور و تجربه زندگی در کشور آزاد را در این زمینه بسیار حایز اهمیت میداند.
او می گوید: "زنان داخل ایران، خودیابی را در دایره و در ارتباط خانواده و فامیل مطرح میکنند اما در آثار نویسندگان زن در خارج از کشور این خودیابی یکسر متکی بر فرد و جست و جوهای او است. یعنی در کارهای زنان خارج از کشور، پیوندهای فامیلی نقش کمرنگتری دارد و بیشتر کشاکشی پنهانی بین فرد تنها با خود و جامعه است. تنهایی با معنای واقعی و نه فقط حقیقی و فلسفی آن، در آثار داستاننویسان زن خارج از کشور به شدت به چشم میخورد".
روایت زنان به زبانهای دیگر
آثار نویسندگان زن که به زبانهای مختلف ترجمه، و یا به زبان کشور میزبان نوشته شدهاند، به دلیل اطلاعاتی که از وضعیت زنان جوامع اسلامی در اختیار خواننده قرار میدهد، مورد توجه خوانندگان زن در کشورهای غربی قرار میگیرد.
"مهری یلفانی"، "ناهید راچلین" و "جینا نهایی"، "فیروزه دوما"، "آذر نفیسی"، "رویا حکاکیان"، "مهوش مساعد"، "تارا بهرامپور" و "شوشاگاپی" از جمله نویسندگانی هستند که به زبان انگلیسی مینویسند.همچنین "مرجان ساتراپی"، "سرور کسمائی"، "امینه پاکروان"، "نهال تجدد" و "شاهدخت جوان" به زبان فرانسه؛ "فهیمه فرسایی" به زبان آلمانی؛ "آذر محلوجیان"، "فاطمه بهروز" و "مرجانه بختیاری" به زبان سوئدی، داستان نوشتهاند.
بر اساس اطلاعات موجود، شماری از نویسندگان ایرانی که در خارج از کشور به زبان فارسی مینویسند اینهایند: در آمریکا شهرنوش پارسیپور، شکوه میرزادگی، پرتو نوریعلا، فریبا صدیقیم، مهرنوش مزارعی، عزتالسادات گوشهگیر، سودابه اشرفی، پوران مهدیزاده و مگی سلیمان؛ و در فرانسه مهشید امیرشاهی، گلی ترقی، افسانه خاکپور، مهستی شاهرخی، شهلا شفیق و تارا خنجمنش؛ در آلمان، فهیمه فرسایی، ناهید نصرت، نوشین شاهرخی، هایده صنعتی، شهناز اعلامی، سوسن افشار، نسرین رنجبر ایرانی، کتایون آذرلی، سهیلا عرفانیان و افسانه امیدوار؛ در سوئد فریده ابلاغیان و نازلی طاوسیان؛ در کانادا مهری یلفانی، فرشته مولوی و نسرین الماسی؛ در هلند قدسی قاضینور و در انگلیس زهرا شادمان، ستاره صحرایی و فائزه عمید.
جمعآوری اطلاعاتی دقیق در مورد داستاننویسان خارج از کشور به دو دلیل کاری دشوار و محل مجادله است: "پراکندگی ایرانیان در کشورهای مختلف" و "انتشار آثار نویسنده با هزینه و اقدام شخصی".
به همین دلیل به نظر میرسد شمار داستاننویسان زن در خارج از کشور باید بیش از ۵۰ تن باشد.