گزارش «انتخاب» از احتمال برخورد آمریکا با ایران

 بالاخره اسنادی که قول افشای آنها را آقای زلمای خلیل زاد سفیر افغانی الاصل آمریکا در عراق؛ از عناصر با نفوذ جناح نومحافظ کار و نماینده احتمالی آینده آمریکا در سازمان ملل مبنی بر دخالت ایران در عراق و کمک به شورشیان برای از میان بردن سربازان آمریکائی داده بود، چند روز پیش در معرض دید عموم قرار گرفت.

جلسه غیرعادی که طی آن سه افسر آمریکائی بدون ذکر نام و نشان به توضیح دلایل و یافته های خود پرداختند. در این جلسه خبرنگاران حق حمل دوربین، ضبط صوت و حتی تلفن همراه را به داخل جلسه نداشتند.

طی این نشست توجیهی پس از نشان دادن برخی مهمات بکار رفته که بدون ذکر دلیل ادعا می گردد که ساخت ایران می باشند بالاترین مقامات ایرانی متهم به 1دخالت در امور عراق و یاری رسانیدن به ستیزه جویان عراقی برای انهدام نفربرها و کشتن سربازان آمریکائی می شوند.

دو روز پس از این جلسه تشریحی در عراق ژنرال پیتر پیس (Peter Pace) فرمانده نیروهای مسلح ایالات متحده در جاکارتا در اظهار نظری متناقض می گوید2: "معنای بکار گیری مهمات ایرانی این نیست که حکومت ایران مستقیما و قطعا در این کار دخالت دارد."

در پی این اظهار نظرات ضد و نقیض پرزیدنت بوش برای رفع تردیدها و ابهامات پا به میدان گذاشته و گفت: "آنچه که مهم است اینست که این مهمات آنجا هستند... کار من حفاظت از سربازان آمریکائی است و وقتی سلاحهائی یافت می شود که منجر به صدماتی به نفرات ما می گردد ما باید کاری کنیم، ساده و صریح."

بعبارت ساده تر از نظر آقای بوش اینکه حکومت ایران دخالت دارد یا ندارد اهمیتی ندارد چون مهمات مزبور (به ادعای افسران بی نام و نشان) ساخت ایران هستند "ما باید کاری بکنیم." البته این "کار" هم اکنون به شدت محل بحث و مناقشه آنالیست های سیاسی است و در واقع منظور این نوشتار نزدیک شدن به هدف نهائی پرزیدنت بوش از طرح این مسئله در مقطع کنونی است.

در آگوست سال ۲۰۰۵ شبکه NBC گزارش کرد 3 "پیچیده ترین بمبهای کنار جاده از ایران به عراق حمل می گردند."

در گزارش مزبور می خوانیم که یکی از این بمبهای کنار جاده ۱۴ سرباز نیروی دریائی آمریکا را به هلاکت رسانید درحالیکه زره پوش ۳۷ تنی آنان واژگون شده و پس از طی مسافتی در حدود ۴۰ فوت (۱۲ متر) منفجر شد.

بدین ترتیب مسئله "بمبهای کنار جاده ساخت ایران" در سال ۲۰۰۵ توسط شبکه های خبری آمریکا مانند CBS, NBC و نشریه نیویورک تایمز به اطلاع عموم رسیده بود. پس این چه سری است که پس از مدت زمانی قریب یکسال و نیم یکمرتبه قضیه با یک جلسه تشریحی نیمه سری و مرموز اوج گرفته و پرزیدنت بوش مصمم می شود که در این زمینه "کاری" کند، آنهم چه حکومت ایران در این قضیه دست داشته باشد و چه نداشته باشد؟

این داستان شباهت عجیبی به انتشار اسنادی دارد( بعدا مجعول بودن آنها4 محرز گردید) که توسط آقای پاول در خصوص سلاحهای کشتار جمعی عراق به جامعه جهانی ارائه گردید.

اگر از تمام قرائنی که در زمینه تصمیم پرزیدنت بوش دایر بر حمله به ایران وجود دارد بگذریم (که کمی بعد به تشریح آنها خواهیم پرداخت) نفس این جلسه تشریحی و ادعای فاقد پشتوانه سه افسر ناشناس مبنی بر دخالت بالاترین مقامهای ایران و همزمانی این امر با حضور وسیع نظامی آمریکا در آبهای خلیج فارس بشدت سئوال برانگیز است. علیرغم انکار مکرر قصد حمله به ایران توسط پرزیدنت بوش و رابرت گیتس وزیر دفاع شواهد حکایت از اهداف دیگری دارند.

زمینه چینی از ۱۰ ژانویه با سخنرانی سالانه پرزیدنت بوش آغاز گردید. در این سخنرانی آنچه که بیش از همه برروی آن تکیه شد کلمه "ایران" بود. بوش طی این سخنرانی برای نخستین بار بطور مستقیم گناه شکست آمریکا در عراق را به گردن ایران انداخته و گفت که با تمام قدرت شبکه ای را که اسلحه و آموزش در اختیار دشمنان عراق می گذارد درهم خواهد کوبید. همزمان در حالی که سخنرانی وی در جریان بود سربازان آمریکائی به مقر دفتر جمهوری اسلامی در اربیل حمله کردند و پنج ایرانی را که در دفتر مزبور مشغول به کار بودند به اسارت درآوردند.

در همین حال یکی از مشاوران بلند پایه پنتاگون آقای دن گور (Dan Goure) به روزنامه انگلیسی ساندی تلگراف5 گفت:"شما نمی توانید تکلیف میلیشا در عراق را روشن کنید بدون اینکه تکلیف حامی آنان یعنی ایران را روشن کنید. پیام ما اینک اینست که بگذارید دستکش ها را بیرون آوریم."

در حال حاضر دو ناو اتمی آمریکا در خلیج فارس به سر می برند و جنگ کلمات نیز با شدت تمام بین دو کشور در جریان است. اما آنچه که بسیار نگران کننده بنظر می رسد حضور قایقهای مین یاب در منطقه است.

سم گاردینر (Sam Gardiner) یکی از مشاوران برجسته نظامی آمریکائی با تخصص در امور خاورمیانه به نشریه معتبر Fair Vanity می گوید6: "اعزام قایقهای مین روب به منطقه بهیچ دلیل دیگری جز این نمی تواند باشد که با تلاش ایران برای بستن تنگه هرمز مقابله شود. این قایقها باید بکسل (Tow) شوند و به منطقه آورده شوند. بکسل کردن و آوردن آنها به خلیج فارس بین ۳ تا ۴ هفته بطول می انجامد. مقاله Vanity Fair هم چنین به شکل گیری یک تحول اساسی دیگر اشاره می کند و آن بارز شدن نقش فرماندهی استراتژیک آمریکا (StratCom) است که عملا قدرت را از دست فرماندهی مرکزی (CentCom) که تمامی عملیات افغانستان و عراق را در منطقه فرماندهی می کرده است خارج می نماید. تخصص فرماندهی استراتژیک (StratCom) استفاده از سلاحهای هسته ای، دفاع موشکی و دفاع در برابر سلاحهای کشتار جمعی است. مقاله مزبور می افزاید "بوش به فرماندهی استراتژیک وظیفه تهیه پلان حمله به ایران را محول کرده است."

کلنل بازنشسته پاتریک لنگ (Patrick Lang) که مدتها در خاورمیانه و سازمان اطلاعات وزارت دفاع در مناصب بالا مشغول بکار بوده به Vanity Fair می گوید: "جابجائی فرماندهی عملیات از فرماندهی مرکزی به فرماندهی استراتژیک بیانگر این امر است که آنها واقعا در فکر بکار گرفتن حمله هوائی و دریائی به ایران هستند." از سوی دیگر همین کلنل بازنشسته به نکته کلیدی دیگری اشاره می کند و آن اینکه در این میان برگزیدن یک افسر نیروی دریائی به فرماندهی عملیات اجرائی در منطقه یعنی آدمیرال ویلیام فالون ( William Fallon) قدری عجیب بنظر می رسد. درحالیکه دو جبهه جنگ زمینی در افغانستان و عراق در جریان است بکار گماردن یک آدمیرال نیروی دریائی آن هم در چنین سمتی حکایت از طرحهائی دیگر دارد.

روزنامه گاردین طی مقاله ای با عنوان "آمریکا می تواند ایران را در بهار آینده مورد حمله قرار دهد" به نقل از یک منبع مطلع می نویسد: "آمادگی آمریکا برای حمله هوائی به ایران در مراحل پیشرفته ای قرار دارد. این امر علیرغم انکار افراد کابینه بوش است."

گاردین هم چنین بدستور آقای بوش مبنی بر ذخیره سازی هر چه بیشتر نفت بعنوان نشانه ای از آماده شدن آمریکا برای حمله به ایران یاد می کند.

نیروی به پیش راننده کلیه این برنامه ریزیها فکر انباره (Think Tank ) آمریکن اینترپرایز(AEI) است که به عنوان دفتر مرکزی نئوکنسرواتیو ها عمل می کند.

عناصر AEI و در صدر آنان چنی و ریچارد پرل (Richard Perle) معماران اصلی جنگ عراق بودند. دکترین محور شرارت و نتایج حاصله از آن توسط اعضاء همین موسسه ابداع گردید. درحالیکه قرائن حکایت از تضعیف قدرت این موسسه در شکل دادن به سیاست خارجی آمریکا می نمود پرزیدنت بوش در یک حرکت غیرمنتظره و در مخالفت با پیشنهاد گروه متنفذ بیکر-همیلتون و نیز مخالفت صریح با پنتاگون و وزارت خارجه و کنگره آمریکا تصمیم بر اجرای طرحی گرفت که AEI تحت عنوان "طرحی برای موفقیت در عراق"7 تهیه کرده بود. آیا آقای بوش به درخواست AEI برای حمله به ایران8 نیز گوش فرا خواهد داد؟

جاش موراوچیک (Josh Moravchik) از متخصصین امور خاورمیانه AEI می گوید: "خطر ایران در ارتباط با سلاح هسته ای تنها این نیست که روزی به ناگهان آنرا بکار برد بلکه بیشتر اینست که با اتکاء به آن دست به هر نوع خلاف کاری بزند. من فکر نمی کنم جز با بکار گرفتن زور راه دیگری برای متوقف کردن ایران داشته باشیم."

نومحافظه کاران مسئله ایران را از حدود دهسال پیش در مرکز توجه خود داشته اند. در سال ۱۹۹۶ نخست وزیر تازه منتخب اسرائیل بنیامین نتانیاهو و رهبر حزب فوق راست لیکود مسافرتی به واشنگتن انجام داد تا با یکی از برجسته ترین افراد گروه نومحافظه کار یعنی ریچارد پرل ملاقاتی داشته باشد.

در این جلسه گزارشی که چرخش غیرمنتظره ای را در سیاستهای اسرائیل پدید آورده و از سوئی به شدت سیاست خارجی آمریکا را نیز تا به امروز تحت تاثیر خود قرار داده است از سوی فکر انباره انستیتو مطالعات پیشرفته استراتژیک به او تقدیم شد. گزارش مذکور تحت عنوان "یک فرصت تازه" سخن از ترک پروسه زمین در برابر صلح با فلسطینی ها و نیز دموکراتیزه کردن کشورهای خاورمیانه حتی با توسل به زور می نمود. آنچه که دقیقا امروز مرکز توجه سیاست خارجی کابینه جورج بوش است.

دو روز پس از این ملاقات نتانیاهو در سخنانی که در کنگره آمریکا ایراد نمود حتی از ترمهای گزارش مزبور استفاده نموده و از لزوم دموکراتیزه کردن "دولتهای تروریست خاورمیانه" سخن راند.

نتانیاهو در همین سخنرانی از ایران بعنوان بزرگترین تهدید یاد نمود.

یکی از تهیه کنندگان گزارش مزبور خانم میراو وارزمر (Mirav Wursmer) که امروز رئیس بخش خاورمیانه انستیتوی دست راستی هادسن (Hudson Institute) است بطور باور نکردنی از یک جنگ تمام عیار در خاورمیانه حمایت می کند. به نوشته Vanity Fair او در مورد وضعیت فعلی در عراق اعتقاد دارد که: "یک افتضاح به تمام معنی است، اینطور نیست؟ بحث من اما اینست و همیشه هم مدافع این نظریه بوده ام که این جنگ هیچ مفهومی ندارد مگر اینکه کل منطقه را در برگیرد."

ریچارد پرل کسی که اغلب بعنوان مغز متفکر نومحافظه کاران از او یاد می شود معتقد است که بوش قبل از ترک کاخ سفید به ایران حمله خواهد کرد. وی می گوید9: "آیا این پرزیدنت دست به اینکار (حمله به ایران) خواهد زد؟ ... من شک ندارم که این پرزیدنت دستور عملیات نظامی را که مورد انتظار است خواهد داد."

در این میان آنچه که امکان هماهنگی آقای بوش را با دیدگاه تهاجمی نومحافظه کاران امکان پذیر می سازد اعتقادات عمیق مذهبی اوست.

۵ روز پس از فاجعه ۱۱ سپتامبر برای نخستین بار جورج بوش از ترم "جنگهای صلیبی" استفاده نمود. او که دشمنان آمریکا را نیز با استفاده از ترم مذهبی "شر" می خواند گفت: "ما این را می فهمیم و مردم آمریکا نیز رفته رفته به این درک دست می یابند. این جنگ صلیبی، این جنگ بر علیه تروریسم برای مدتی نسبتا طولانی ادامه خواهد یافت. جورج بوش10 یکی از ۴۲ درصد از مردم آمریکاست که خود را اونجلیست (Evangelical) می دانند و معتقدند دوباره متولد شده اند. او که معتقد است در سال ۱۹۸۵ و تحت راهنمائی بیلی گراهام، این فوق ستاره کلیسای انجیلی که یک شبه از یک فروشنده لوازم تمیز کننده به یکی از قطبهای این کلیسا تبدیل گردید، دلش برروی عشق به مسیح باز شده است.  

روزنامه گاردین11 در این خصوص می نویسد جورج بوش مرد سرنوشت و تقدیر است و معتقد است که "ماموریتی از جانب خداوند" به او واگذار شده است.

نخستین کاری که پرزیدنت بوش با آن روز خود را آغاز می کند12، حتی قبل از صرف صبحانه، مطالعه کتاب یک واعظ نه چندان مشهور کلیسای انجیلی از اهالی اسکاتلند اسوالد چمبرز( Oswald Chambers ) است که حدود ۹۰ سال پیش درگذشته است. با تکیه بر همین اعتقادات بوش در جائی می گوید13: "تروریستها از این واقعیت متنفرند که ما می توانیم خدای متعال را آنطور که خودمان می خواهیم پرستش کنیم."

او در همان سخنرانی اضافه می کند که این ماموریت به ایالات متحده داده شده است که این هدیه خداوند یعنی آزادی را برای تمامی انسانها به ارمغان آورد. جورج بوش معتقد است14 در پس پرده زندگی و تاریخ هدفی نهفته است که بدست خدای عادل و ایمان بخش برقرار شده است و لذا اگر چنین است آمریکا شکست نخواهد خورد.

ایران صرف نظر از مسئله هسته ای آن، به چند دلیل بصورت یک خطر بزرگ برای آمریکا و اسرائیل درآمده است. امکانات جمعیتی، توانائی های فنی و علمی، دراختیار داشتن نسبی پول و امکانات مادی، نزدیکی با نیروهای ضد اسرائیلی مانند حماس و حزب الله در منطقه، نفوذ قابل توجه در گروههای مختلف شیعی در عراق و فراتر از همه رئیس جمهوری که هالوکاست را مورد سئوال قرار می دهد و معتقد است اسرائیل باید به نقطه دیگری از جهان منتقل شود ایران را از محدوده یک خطر بالقوه ارتقاء داده و بصورت یک خطر بالفعل درآورده است.

از دیدگاه پرزیدنت بوش و جناح نومحافظه کاری که هیچ گونه معارضی حتی در داخل سیستم سیاسی خود آمریکا برای خود نمی بیند اگر مسئله ایران حل نگردد اوج گیری نیروهای ضد آمریکائی و اسرائیلی به نقطه ای بی بازگشت خواهد رسید.

نظر بسیاری از صاحب نظران سیاسی در داخل و خارج ایران بر این است که اصرار حکومت ایران ادامه برنامه هسته ای و بی اعتنائی به خواست جامعه جهانی و مآلا دادن حربه بدست آمریکا کشور را در معرض خطراتی بزرگ من جمله حمله آمریکا قرار می دهد. این تحلیل تا چه حد مقرون به صحت است؟

گهگاه در لابلای خطوط اخبار مطالبی آشکار می شود که علیرغم اهمیت کمتر به آن توجه می شود. شان مک کورمک سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در ماه می ۲۰۰۶ وقتی توسط خبرنگاران مورد سئوال قرار گرفت15 که آیا در کنار مشوقهای داده شده به ایران ممکن است تضمین امنیتی نیز به ایران داده شود گفت: این چیزی نیست که فعلا برای ایالات متحده مطرح است. او گفت آمریکا حاضر نیست تضمین امنیتی به ایران بدهد. در مورد تضمین از سوی اروپائی ها نیز گفت من می گذارم آنها ازجانب خودشان هر چه می خواهند بگویند اما از طرف آمریکا چنین بحثی برروی میز قرار ندارد. او باز به موضع پرزیدنت اشاره کرد که برای ما هیچ گزینه ای مردود نیست.

معضل اصلی در مسئله هسته ای نیز بنظر می رسد همین امر باشد که حتی در صورت توقف غنی سازی آمریکا حاضر به دادن تضمین امنیتی به ایران نیست. متاسفانه همگامی دموکراتها با خشن ترین جناح حزب جمهوریخواه به وخامت وضع و خطر حمله به ایران می افزاید. عناصر کلیدی دموکرات تحت تاثیر شدید و نیازمند به منابع مالی لابی اسرائیل16 برای پیش برد مبارزات انتخاباتی خود هیچگونه نرمشی در مقایسه با نومحافظه کاران نسبت به مسئله ایران از خود نشان نمی دهند.

ادواردز از کاندیدا های مطرح دموکرات در سفر چند هفته پیش خود به اسرائیل درحالیکه ایران را خطر بزرگی برشمرد گفت "اگر آمریکائی ها آموزش داده شوند (رئیس جمهور خود را) در خصوص آنچه که باید در مورد ایران عمل شود همراهی خواهند نمود." خانم کلینتون نیز چند روز پیش در جمع بزرگترین لابی اسرائیل ایپک (AIPAC) ایران را "خطری برای آمریکا" و "بزگترین تهدید برای اسرائیل" خوانده و گفت زمانی که سخن از روشن نمودن تکلیف این ملت می شود هیچ گزینه ای را نمی توان از روی میز برداشت. او گفت17 "لازم است از هرگونه ابزاری که در اختیار داریم از جمله تلاشهای دیپلوماتیک، اقتصادی بعلاوه تهدید و استفاده از زور (در ارتباط با ایران) بهره بگیریم."

هاوارد دین (Haward Dean) رهبر حزب دموکرات، این قهرمان ضد جنگ که دقیقا بدلیل انتقادات بسیار تند از موضع جنپ طلبانه بوش از رسیدن به دور نهائی انتخابات ریاست جمهوری دوره قبل بازماند اینک گوی سبقت را از دیگران ربوده است . او می گوید18: "دشمن را اشتباه انتخاب کردیم. ایران است که خطر واقعی است. ما سربازان خود را به اشتباه به عراق فرستادیم. صدام حسین موجود وحشتناکی بود ولی خطری برای آمریکا نبود. ایران است که خطرناک است."

ژنرال عودد تیرا (Oded Tira) از افسران بلند پایه سابق وزارت دفاع اسرائیل اخیرا نوشت19:” از آنجا که حمله آمریکا به ایران برای ما اهمیت حیاتی دارد ما باید با لابی کردن با دموکراتها و سردبیران روزنامه های آمریکائی راه را برای پرزیدنت بوش هموار کنیم. ما باید از هیلاری کلینتون و دیگر کاندیداهای دموکرات کمک بگیریم که رسما از حمله به ایران حمایت کنند. ما باید با کشورهای اروپائی از نزدیک صحبت کرده و مانع از ایزوله شدن آمریکا در صورت دست زدن به حمله به ایران شویم. مخفیانه باید با عربستان سعودی در تماس باشیم تا آنها نیز از ناحیه خود از آمریکا بخواهند که به این حمله اقدام کند.”

با توجه به مطالب فوق و درحالیکه به گفته روزنامه نگاری چون سیمور هرش20 (Seymour Hersh) دولت آمریکا تا بدانجا پیش رفته که برای بستن راه نفوذ شیعیان و مشخصا "دولت ایران" به دور از چشم کنگره کمک های مالی گسترده ای به گروههای وابسته به القاعده می کند و نیز بنا بر افشاگری وی اتحادی جدید، جدی و اعلام نشده ای بین عربستان و اسرائیل و آمریکا علیه ایران بوجود آمده و در این گیرودار که دولت جورج بوش در آتش بهانه ای برای حمله به ایران می سوزد و باز در همان اثنائی که هاشمی رفسنجانی مسئولان را از سخنان تند و خطرآفرین برحذر می دارد بناگاه آنها که اداره مملکت را به سخره21گرفته اند سخن از بریدن ترمز برنامه هسته ای می کنند.

این گونه برخوردها در بهترین حالت معلول ضعف معلومات و بینش سیاسی است.(نمونه های این ضعف و بی اطلاعی را در جلسه شورای روابط خارجی آمریکا زمانی که جمعیت آمریکا در یک بحث مثلا علمی ۲۱۹ میلیون اعلام می شود22 یعنی با تقریب ۸۰ میلیون نفر خطا و ۳۰ سال عقب ماندگی اطلاعات، و یا در نامه به جورج بوش در خصوص تاریخچه پیدایش صهیونیسم و ریشه آن جنگ جهانی دوم محسوب می شود حال آنکه این حرکت23 از قرن نوزدهم وبا ماجرای دریفوس24 آغاز گردید، و یا ویدئو کلیپ یک سخنرانی بهت آور که اینروزها در بسیاری از سایتهای اینترنتی در خصوص تولید انرژی هسته ای توسط یک دانش آموز ۱۶ ساله در منزل خود می توان یافت)

با توجه به سابقه سی ساله موجه و قابل اعتماد سیمور هرش ومقاله ٢٥ فوریه او بنظر می رسد که نقشه حمله به ایران طراحی شده25. اما در بهترین شرایط اگر بتوان باور کرد که هدف آمریکا در شرایط کنونی حمله به ایران نیست و این تنها یک طرح جایگزین و احتیاطی است، در غوغای جنگ کلمات و جو سراسر از خصومت و شک و تردید و نیز تحریکات دائمی آمریکا مانند دستگیری مامورین ایرانی و هم چنین تهدید و درشت گویی و زورگویی بی وقفه از سوی مسئولین ایالات متحده خطر برخورد ایران و آمریکا را از هر زمان دیگری در ۲۸ سال گذشته بیشتر کرده است.

منظر جورج بوش و ایدئولوژیک دیدن جهان ، حضور لیکودیک ها در کابینه وی (از جمله دیوید وارزمر David Wursmer و الیوت آبرامس Eliott Abrams )، حضور فعال دو لابی پرقدرت هوادار اسرائیل ایپک AIPAC و ا ای آی AEI در صحنه سیاسی امروز آمریکا و بالاخره اونجلیست های صهیونیست26 که از عمده ترین نیروهای اجتماعی و سیاسی جامعه آمریکا و مدافعان اصلی جورج بوش در جامعه آمریکا بشمار می روند، متفقا معتقدند که نتایج حمله به ایران از دست دادن منافع کوتاه مدت و آنی است به ازای بدست آوردن منافعی دراز مدت و آتی.

آیا می توان به یافتن راه حلی برای خروج از بحران امیدوار بود؟ به پندار من قطعا.

اما نحوه تلقی و دانش مدیریت اجرایی کشور فرسنگها از واقعیت فاصله دارد. آقای احمدی نژاد معتقد است که جهان به سمت احمدی نژاد شدن پیش می رود27 اما واقعیت اینست که نه تنها این اتفاق در سطح جهان در حال رخ دادن نیست بلکه انتخابات اخیر در ایران نیز نشان داد که حتی در داخل ایران هم جامعه از گرایش های احمدی نزاد گونه فاصله می گیرد.

تا دیر نشده باید طرحی نو درانداخت. علیرغم پیچیدگی وضعیت راه حل هائی آن چنانکه عزت و شرف ما ایرانیها هم حفظ شود و دست دریوزگی به سمت آمریکا دراز نکنیم وجود دارد. هر چه زمان بگذرد ما مجبوریم از موضع ضعیف تر و ذلت بار تری تن به خواسته های غیرمنطقی غرب بدهیم.

● شهیر شهیدثالث

اسفند ١٣٨٥

1-Military Ties Iran To Arms In Iraq- Washington Post Feb,12 2007
2- U.S. general: No evidence Iran is arming Iraqis- MSNBC Feb, 13 2007
3-Most sophisticated of roadside bombs reportedly coming from Iran-  MSNBC Aug, 4 2005
4-FBI: Niger Documents 'Fraudulent'- CBS News Nov, 5 2005

5-US military chiefs eye confrontation with Iran- Daily Telegraph London Feb, 5  2007
6- The White House - From the Wonderful Folks Who Brought You Iraq- Issue March 2007

7-Choosing Victory-A plan for Success in Iraq- Paper by AEI Dec, 14 2006

8-AEI Scholars Call for Iran Regime Change and Possible War- Right Web May, 15 2006
9-Perle: ‘I Have Very Little Doubt’ That Bush Would Order ‘Necessary Military Action’ Against Iran-  Think Progress Jan, 22 2007
10-How born-again George became a man on a mission- Guardian London Oct, 7 2005

11- How born-again George became a man on a mission- Guardian London Oct, 7 2005

12- Bush and God- News Week March, 10 2003

13-Bush and God- News Week March, 10 2003

14-Bush and God- News Week March, 10 2003

15-Iran gets no security guarantee- Washington Times May,22 2006

16-The Israel Lobby and U.S. Foreign Policy - By John J. Mearsheimer and Stephen Walt-  Harvard University- John F. Kennedy School of Government March, 13 2006

17-U.S. Defense Secretary says U.S. not planning on attacking Iran- Haaretz Feb,3 2007

18-It's All About Iran Washington wants war- Antiwar.com Jan, 15 2007

19-What to do with Iran? We must coordinate independent strike with US, prepare for Iranian response- Israeli internet newspaper ynetnews.com Dec, 12 2006

20-THE REDIRECTION- The New Yorker- By Seymour Hersh- Feb, 25 2007

21- فارس نیوز ٦ اسفند ١٣٨٥- ترمز قطار هسته‌ای ایران را دور انداخته‌ایم-

22-I love everyone, says smiling Ahmadinejad- Guardian London- Sept, 22 2006

23-World Zionist Organization- From Wikipedia encyclopedia

24-Dreyfus affair- From Wikipedia encyclopedia

25-THE REDIRECTION- The New Yorker- By Seymour Hersh- Feb, 25 2007

26-Evangelical Christians plead for Israel- BBC- 19,July 2006

27- ٢٩ آبان ١٣٨٥ خبرکزاری انتخاب احمدی‌‏نژاد: دنیا به سرعت در حال احمدی‌‏نژادی شدن است

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.