چرابرخی ازغربی ها ازمجاهدین خلق حمایت می کنند
در رأس این اقدام، لرد کربت، عضو مجلس اعیان بریتانیا از حزب کارگر قرار دارد که در حال جمع آوری امضا برای طرحی در مجلس اعیان است که در صورت تصویب، وزیر کشور بریتانیا را وادار می سازد که با دلائل و مدارک جدید ثابت کند که چرا سازمان مجاهدین خلق باید همچنان گروهی تروریستی شناخته شود.
دولت بریتانیا پنج سال پیش سازمان مجاهدین خلق را در فهرست گروههایی که تروریست می دانست قرار داد و اکنون لرد کربت و همفکرانش می گویند اگرچه این سازمان در گذشته مشی مسلحانه داشته اما اکنون فعالیتی کاملاً غیرخشونت آمیز دارد و برای بریتانیا یا منافع این کشور در دیگر نقاط جهان هیچ خطر امنیتی ایجاد نمی کند.
برای بررسی این موضوع گفتگویی انجام داده ایم با لرد کربت، سپس به استدلال دولت بریتانیا را برای تروریست دانستن مجاهدین خلق پرداخته ایم و در پایان در گفتگویی با یرواند آبراهامیان، متخصص تاریخ معاصر ایران، دلیل حمایت برخی سیاستمداران غربی از مجاهدین خلق را جویا شده ایم .
![]() |
![]() ![]() ![]() |
در مصاحبه ای با لرد کربت درباره تلاش او برای خارج ساختن مجاهدین خلق از فهرست گروههای تروریستی پرسیدیم و او چنین پاسخ داد:
تنها دلیلی که از ابتدا برای این ممنوعیت وجود داشت تقاضای ملاها از جک استرا، وزیر خارجه وقت بود؛ حکومت ایران برای شروع مذاکره با اروپا بر سر برنامه هسته ای، شرطش این بود که سازمان مجاهدین خلق در فهرست گروه های ممنوعه قرار بگیرد.
آیا فکر نمی کنید که قرار دادن سازمان مجاهدین در فهرست گروههای تروریستی این بود که این گروه عملیات نظامی و حملاتی به ایران انجام داده و دست به ترور و کشتن شماری از مقامهای ارشد حکومت آن کشور زده است؟
آنها این کارها را کردند ولی تاریخ این کارها به قبل از سال ۲۰۰۱ بر می گردد، آنها هیچگاه اهداف غیرنظامی را مورد حمله قرار نداده اند.
اما در مورد مقامهای دولتی، آنها یک جنایتکار باسابقه را که رئیس زندان اوین بود ترور کردند، کسی که در قتل دهها هزار نفر دخیل بوده و در این شرایط، این نوع حملات درست است اما نکته اصلی این است که در سال ۲۰۰۱ که سازمان مجاهدین خلق در این فهرست قرار گرفت دو موضوع روشن بود؛ اول اینکه این سازمان هیچ نوع تشکیلاتی در قلمرو بریتانیا نداشت و ثانیاً هیچ مدرک و دلیلی برای اینکه مجاهدین خلق فعالیتها و اقدامات خصمانه علیه بریتانیا داشته باشند در دست نبوده است.
ولی معمولاً این روشی است که در مذاکرات بین دولتها مرسوم است، یعنی هر طرف در مقابل توافق، خواستار امتیازاتی است، فکر نمی کنید که حتی اگر به گفته شما دولت بریتانیا امتیاز هم داده باشد، چنین کاری همیشه و همه جا اتفاق می افتد؟
این مهم نیست که روشی است مرسوم یا غیرمرسوم، آنچه من می گویم این است که چنین ملاحظاتی دلیل کافی و اصولی برای برای گذاشتن یک سازمان در فهرست گروههای ممنوعه نیست و اگر حقیقت را بخواهید به اعتقاد من از زمان تنظیم فهرست گروههای تروریستی در سال ۲۰۰۱، به هیچ یک از گروههایی که نامشان در فهرست قید شد، فرصت داده نشد که شواهدی را که علیه آنها تنظیم شده ببینند یا درباره آن اظهارنظر کنند و این وضعیت هنوز به همین منوال است.
خود شما شخصاً چرا فکر می کنید مجاهدین خلق نباید در فهرست گروههای تروریستی باشند؟
در مقابل حکومت فعلی ایران که رژیمی آدمکش است باید از گروهی دفاع کرد که خواستار برقراری حکومتی غیرمذهبی و دموکراتیک در ایران است.
شما فکر می کنید دولت بریتانیا تصمیم اشتباهی گرفته است، چرا سایر کشورهای اروپایی و وزارت خارجه آمریکا هم سازمان مجاهدین خلق را در فهرست گروههای تروریستی قرار داده اند؟
این موارد مثل آبله مرغان است که به همه جا سرایت می کند، وقتی دولت بریتانیا سازمان مجاهدین خلق را در این فهرست گذاشت اتحادیه اروپا هم همین کار را تکرار کرد و بعد از آن هم دولت آمریکا؛ ولی چنین حالتی دلیل اصولی بودن تصمیم اولیه دولت بریتانیا نیست.
لرد کربت در مقابل اشاره ها به شواهدی که سازمان دیده بان حقوق بشر در مورد نقض مکرر و فاحش حقوق بشر در نظام درون سازمانی مجاهدین خلق منتشر کرده است، آنها را بی اساس و فاقد سندیت لازم توصیف کرد و در مورد اظهارات اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق که در برنامه ها و مصاحبه های گوناگون این سازمان را متهم به شکنجه و بدرفتاری با آنها در اردوگاههای سازمان در عراق کرده اند، آنها را متهم به وابستگی به حکومت ایران کرد.
![]() |
![]() ![]() ![]() |
در سال 2000 میلادی قانون جدیدی در بریتانیا تصویب شد با عنوان قانون مبارزه با تروریسم.
بر اساس این قانون که در راستای اقدامات مشابه سایر دولتهای اروپایی صورت گرفت، دولت بریتانیا 44 گروه مسلح فعال در نقاط مختلف جهان را که از نگاه این دولت روشهای تروریستی داشتند در فهرست گروههای ممنوع قرار داد.
این گروهها از شمال آفریقا تا خاورمیانه و پاکستان و سری لانکا را شامل می شدند؛ سازمان مجاهدین خلق هم از جمله این 44 گروه بود.
استدلال بریتانیا و سایر دولتهای اروپایی این بوده و هست که دهه 1990 میلادی دوره رشد افراطگرایی سیاسی و روی آوری گروههای کثیری به حملات و روشهای خونبار در نقاط مختلف جهان بوده و با توجه به گسترش مهاجرت و آسانی ارتباطات در جهان معاصر، بسیاری از این گروهها شبکه های مالی، عضوگیری ، ارتباطات و پشتیبانی خود را در خاک کشورهای اروپایی دایر کرده اند.
هدف از قانون مبارزه با تروریسم مصوب سال 2000 بریتانیا، ممنوع کردن فعالیت این گروهها و دادن اختیارات بیشتر به دستگاه انتظامی و قضائی برای تعقیب این افراد و ممانعت از فعالیت آنها است.
این مقررات در دوران وزارت کشور جک استرا به تصویب مجلس بریتانیا رسید و از جمله نتایج آن محدود کردن فعالیتهای علنی سازمان مجاهدین خلق، از جمله برگزاری اجتماعات، جمع آوری کمک مالی و تبلیغات در بریتانیا بود.
سازمان مجاهدین خلق از ابتدا با اعتراض به این تصمیم آن را امتیازدهی دولت بریتانیا به حکومت ایران توصیف کرده و با ادعای کنار گذاشتن فعالیت مسلحانه از سال 2001 میلادی معتقد است که دولت بریتانیا باید نام این گروه را از فهرست گروههای تروریست خارج کند.
وزارت کشور بریتانیا به ما اعلام کرد که مجاهدین خلق درخواست اعتراض رسمی به نهادهای قانونی این کشور جهت تجدید نظر در مورد تروریست دانستن این گروه ارسال کرده اند و با توجه به درجریان بودن پرونده شان، دولت از هرگونه اظهار مستقیم در مورد این پرونده پرهیز می کند.
طبق مقررات مرتبط با قانون مبارزه با تروریسم مصوب سال 2000، وزارت کشور بریتانیا بر اساس موازین خود گروهها را در این فهرست قرار داده و در صورت عدم اعتراض اکثریت نمایندگان مجلس آنها را در فهرست نگه می دارد، در عین حال نهاد مستقلی تحت عنوان "کمیسیون فرجام خواهی گروههای ممنوعه" وجود دارد که شاکیان حقیقی و حقوقی می توانند با تسلیم اعتراض خود خواستار تجدیدنظر در بودن هر یک از گروهها در این فهرست کنند.
تقاضای تجدید نظر در مورد تروریست قلمداد کردن سازمان مجاهدین هم اکنون به این نهاد ارائه شده و طبق گفته تنظیم کنندگانش قرار است در پاییز امسال بررسی شود.
البته وزارت کشور بریتانیا به بخش فارسی بی بی سی گفته که بنابر قوانین بریتانیا، تصمیمهای کمیسیون مستقل فرجام خواهی برای وزارت کشور الزام آور نیست و در نتیجه حتی اگر این کمیسیون اعتراض مجاهدین خلق را بپذیرد، لزوماً وزارت کشور مجبور به خارج کردن مجاهدین خلق از فهرست گروههای تروریست نیست.
![]() |
![]() ![]() ![]() |
این اولین بار نیست که سرنوشت سیاسی سازمان مجاهدین خلق به دلیل سوابق و روشهای فعالیت آن بحث برانگیز می شود.
جمهوری اسلامی ایران همواره این سازمان را گروهی تروریستی دانسته و معمولاً ممنوعیت فعالیت آن را شرطی برای مناسبات خوب با دولتهای دیگر قلمداد کرده است.
در عین حال، سازمان مجاهدین خلق پس از ۲۵ سال از زمان خروج از ایران هنوز هم به اشکال گوناگون به حیات خود ادامه داده است و هر از چند گاه نقش و جایگاه آن مجادله و حتی تنش ایجاد می کند.
سازمان مجاهدین خلق چه نوع گروهی است؟ چرا هنوز برای حکومت ایران حساسیت برانگیز است و در میان محافل سیاسی در غرب چگونه شناخته می شود؟
پاسخ به این نکات را در گفتگویی با یرواند آبراهامیان استاد تاریخ سیاسی ایران و نوسینده یکی از اولین و معتبرترین کتابها در مورد مجاهدین خلق جویا شدیم.
شما اعتراض گروهی از نمایندگان مجلس بریتانیا به قرار داشتن سازمان مجاهدین خلق ایران در فهرست گروههای تروریستی را چگونه تعبیر می کنید؟
عبارتی که معمولاً برای توصیف این گروه به کار برده می شود "تروریست" است ولی به اعتقاد من از مفهوم " تروریست " بکرات و گاه به شکل نادرست استفاده شده و بنابراین ممکن است شناخت کامل و دقیقی از مجاهدین خلق ارائه ندهد.
این گروه بیشتر شبیه به فرقه بسته ای است که نفرات آن حاضرند به هر شکل و هر قیمت فرمانهای رهبرشان را اجرا کنند.
سازمان مجاهدین خلق تاکنون چندین بار سیاستها، روشهای فعالیت و حتی مناسبات درونی خود را تغییر داده و در نهایت آنچه اکنون تحت رهبری مسعود رجوی باقی مانده، نفراتی اند که به شکل کور از رهبری تبعیت می کنند و حاضرند به خاطر او بکشند، بمیرند و حتی خودکشی کنند؛ اینها همه مختصات یک فرقه بسیار سازمان یافته است.
با چنین مختصاتی که شما برشمردید چرا سازمان مجاهدین خلق ایران تا این حد در معادلات سیاسی مطرح است؟ چرا حکومت ایران در مورد آن حساسیت ویژه ای دارد؟ آیا این سازمان در ایران از حمایت فراوانی برخوردار است؟
نه، شاید در سالهای حوالی انقلاب ۱۳۵۷ می شد این سازمان را جنبشی اجتماعی تلقی کرد اما پس از اسقرار آن در عراق از سال و بعد همکاری آن با حکومت صدام حسین و از سوی دیگر ادامه روشهای خشونتبار سازمان در داخل ایران، من فکر نمی کنم این گروه دیگر محبوبیت یا حمایتی در ایران داشته باشد.
فراموش نکنیم که این گروه تعداد زیادی از مقامات ارشد حکومت ایران را بخصوص در فاصله سالهای ۱۳۶۰ تا ۶۳ ترور کرد و همین موج خشونت و پیامدهای آن برای بسیاری از ایرانیان مجاهدین خلق را با امواج هراس و وحشت مترادف کرده است.
اگر آن طور که شما می گویید سازمان مجاهدین خلق فرقه ای است با سوابق تروریستی و در ایران هم حمایت یا محبوبیتی ندارد، چطور است که شماری از سیاستمداران در غرب، از جمله تعدادی از نمایندگان در مجالس اروپایی از این سازمان حمایت می کنند و حتی آنرا جایگزینی دموکراتیک در مقابل حکومت فعلی می دانند؟
به اعتقاد من بی طرفانه ترین برداشتی که از این حمایت سیاستمداران غربی می توان ارائه داد این است که آنها واقعاً و دقیقاً نمی دانند از چه حمایت می کنند.
گاه برخی از این سیاستمداران فرضاً از روی دلسوزی برای حقوق بشر یا دموکراسی در ایران طومار و بیانیه هایی امضا می کنند بدون توجه به اینکه ممکن است مربوط به گروهی مثل مجاهدین باشد.
... و بالاخره نکته ای که در پایان گفتگو با یروند آبراهامیان در میان گذاشته شد توان مالی، امکانات و قدرت تبلیغاتی سازمان مجاهدین خلق بود.
امکانات مالی آنها بسیار است و سئوال این است که آنها این امکانات را از کجا می آورند.
همین طور باید گفت که سیستم و دستگاههای تشکیلاتی - سازمانی آنها بسیار منظم و فعال عمل می کند.
بسیاری معتقدند که در دورانی که حکومت صدام حسین از درآمد سرشار نفت برخوردار بود به سازمان مجاهدین کمک مالی فراوانی می کرد.
در عین حال برخی از صاحبنظران با اشاره به مختصاتی که این سازمان دارد این فرضیه را مطرح می کنند که بعید نیست برخی از دولتهای خاورمیانه نیز به آنها کمک مالی بدهند.
من فکر نمی کنم کسی یا نهادی در دولت آمریکا یا دولتهای اروپایی چنین کاری بکند، چون برای آنها نام این سازمان در فهرست گروههای تروریستی است اما هیچ بعید نمی دانم که برخی دولتهای طرفدار آمریکا در خاورمیانه به شکل مخفیانه به سازمان مجاهدین کمک مالی برسانند.
![]() |
ایران معمولاً ممنوعیت فعالیت آن را شرطی برای مناسبات خوب با دولتهای دیگر قلمداد کرده است |