مائو:قدر همسرم را ندانستم
مائو
هر کشوری در طی قرون و اعصار، بزرگ مردان و رهبران و پادشاهان متعددی به خود دیده است.این مسئله یک امر طبیعی است.رهبران بسیاری بودهاند که به فکر خود بوده و تنها تلاششان در جهت مال اندوزی و کسب شهرت و تحت فشار قراردادن مردم و به قدرت رسیدن بوده و همچنین رهبرانی نیز بودهاند که فداکاریهای زیادی از خود نشان دادهاند و برای ملتشان از جان و مال خود گذشتهاند و بالاخره بر سر این راه جانفشانی نمودهاند.آنان در حقیقت در زمره ایثارگران قرار گرفتهاند و نام پرافتخارشان در صفحه تاریخ به عنوان یک رهبر مبارز و میهن دوست ثبت گردیده است.
در این مقاله قصد داریم به بیان گوشهای از زندگی مائو رهبر بزرگ چین بپردازیم.البته منظورمان طرفداری از حزب کمونیست نیست بلکه این مقاله را در جهت بالا بردن سطح اطلاعات عمومی خوانندگان بیان نمودهایم و جنبه سیاسی ندارد.
در تاریخ مدرن چین مائو را پدر جمهوری و حزب کمونیست چین مینامند.این فرد به عنوان یکی از مشهورترین رهبران هدایت کننده ملت بزرگ چین میباشد و برای مردم چین یک شخصیت فرهنگی، فلسفی، نظامی و ادبی بوده است.او بر مردم چین نفوذ زیادی داشته و اکثر مردم چین پیرو او بوده و هستند و به او احترام خاصی میگذارند.اکنون نیز عکس بزرگی از او در میدان بزرگ پکن، که بزرگترین میدان در جهان میباشد، نمایان است.ناگفته نماند که چین یکی از پر جمعیتترین کشورهای جهان است.
زندگی مائو برای همگان به ویژه طرفدارانش و حتی دشمنانش جالب و شنیدنی است، زیرا او دوران پر مخاطرهای را طی کرده است.
مائو و دوران کودکی
مائو زدونگ در 26 دسامبر 1893 در شاوشان از ایالت هونان به دنیا آمد.خانوادهاش از طبقه کشاورز بودند، اما نسبت به دیگر هم محلیهایشان وضع مالی خوب و مناسبی داشتند.مائو از همان دوران کودکی در مزرعه کار میکرد.خانوادهاش او را در مدرسهای نزدیک خانهشان ثبت نام کردند.در آن مدرسه که یک مدرسه معمولی و محلی بود، علوم و عقاید کنفسیوس، فیلسوف چینی را آموزش میدادند.
مائو پسر کوشایی بود و نسبت به هم شاگردیهایش پیشرفت خوبی داشت.بعد از ظهرها نیز به کار در مزرعه و کمک به والدینش میپرداخت.همه از او راضی بودند.
پدرش مردی سختگیر و دقیق بود و میخواست پسرش نیز فردی منظم و با انضباط باشد.مائو نیز در درسهایش بسیار موفق و در مدرسه دانش آموزی با دقت و ساعی بود، زیرا در خانه تحت تعلیم چنین پدر موشکافی بزرگ میشد.همچنین مادرش زنی مذهبی، پارسا و آرام بود.او به طور دقیق آداب و احکام دین بودا را اجرا میکرد.در ضمن از همان دوران کودکی پسرش را به دینداری و اجرای احکام دینی تشویق مینمود.
مائو و دوری از خانه
در اوایل سال 1911 هنگامی که مائو 18 ساله شده بود، نیروهای انقلابی سان یات - سن بر سلسله مانچو پیروز شدند.مائو به مدت 10 سال به چانگشا پایتخت ایالت رفت.او در این مدت تلاشهای زیادی در آشکارسازی تغییرات سیاسی در جامعه و ایجاد یک فرهنگ جدید کرد.وی از همان دوران نوجوانی علاقه زیادی به سیاست داشت.مائو مدت کوتاهی وارد ارتش جمهوریخواهان شد و سپس به مدت شش ماه بدون وقفه به مطالعه در کتابخانه بزرگ شهر پرداخت.او به ویژه در زمینه استقلال و خود کفایی اطلاعاتی کسب نمود.در سال 1918 مائو از مدرسه هونان فارغالتحصیل شد و به پکن، پایتخت چین سفر کرد تا تحصیلاتش را تکمیل کند.او به سرعت توانست وارد دانشگاه پکن شود و به طور نیمه وقت در کتابخانه دانشگاه، یک کار دانشجویی گرفت تا بتواند خرج و هزینه دانشگاه و زندگی در شهر بزرگ پکن را فراهم سازد.بسیاری از همکلاسیهای او وضعیت مالی خوبی داشتند و به زبانهای انگلیسی و فرانسوی و آلمانی مسلط بودند، در حالیکه مائو در یک شهر کوچک بزرگ شده و کشاورززادهای بیش نبود.در آن زمان حکومت سرمایهدار بر چین مسلط بود.مائو به دلیل اختلاف شدید مالی با دیگر همکلاسیهایش سعی میکرد با آنها دوست نشود و حتی از زندگیاش برای آنان چیزی نمیگفت در حالی که از لحاظ هوشی و درسی از همه آنان بالاتر بود.او در این زمان با تعدادی از روشنفکران و کسانی که با او هم عقیده بودند یک گروه تشکیل داد.بعدها آنان بنیانگزاران حزب کمونیست در چین شدند.
در سال 1919 مائو به هونان بازگشت.در آنجا نیز فعالیتهای سیاسیاش را گسترش داد و یک گروه سازمان یافته ایجاد کرد و به چاپ و نشر یک سری کتب و مقالات سیاسی پرداخت.
او همچنین مدیر مدرسه ابتدایی در هونان شد و تنها بودجه مادیاش همین حقوق ناچیز بود.
ازدواجهای متعدد مائو
مائو در سال 1920 با یانگ کایهای، دختر یکی از معلمان مدرسه ازدواج کرد.یانگ کایهای در سال 1930 در سازمان ملیگرایان چین استخدام شد.او با عقاید مائو کاملا مخالف بود، لذا مائو تصمیم به ازدواج مجدد گرفت و از یانگ کایهای به طور رسمی جدا شد و با هوتزوچن پیمان زناشویی بست.همسر دوم مائو زن فداکار و با محبتی بود و مائو را در رسیدن به اهدافش حمایت نمود.اما مائو او را هم نگه نداشت و در سال 1937 او را طلاق داد.در حالیکه هوتزوچن کمکهای زیادی به مائو کرد ولی مائو قدرش را ندانست و از او جدا شد.مائو بار دیگر در سال 1939 تصمیم به ازدواج گرفت و چیانگ چینگ را به همسری برگزید.
پایه ریزی حزب کمونیست
وقتی در سال 1921 حزب کمونیست چین CCP در شانگهای سازمان دهی شد، مائو عضو اصلی آن حزب شد و در هونان رهبری طرفداران این حزب را به عهده گرفت.حزب جدید در یک بخش پیشرو شکل گرفت.مائو در بخش پیشرو در شانگهای، هونان و کانتون و سازمانهای کارگری و رعیتی فعالیتهای زیادی انجام داد و یک موسسه آموزشی برای کارگران و کشاورزان تاسیس کرد.
مائو رهبر کمونیستها
سال 1927 برای مائو سالی درخشان بود.او حرکت و جنبش کشاورزان را که خودش باعث آن بود، در هونان رهبری کرده و عقاید بالقوهاش را به بالفعل تبدیل کرد.
در همان سال «چیانگکای شک»بعد از مرگ سانیاتسن کنترل حکومت را به دست گرفت.عقاید او با خطمشی کمونیستیاش مغایرت داشت و سال بعد کنترل ارتش ناسیونالیستی را نیز به عهده گرفت.
چیانگکای حکومت و عوامل آن را از کمونیستها پاک کرد وافرادی که جزء حزب کمونیست بودند اخراج و زندانی شدند.
او مائو را نیز به کوههای جنوب چین تبعید کرد، اما مائو دست از فعالیتهایش نکشید و یک ارتش پارتیزانی را تشکیل داد.البته کشاورزان و کارگران او را حمایت میکردند و به این ترتیب کمکم او را رهبر ccp خطاب کردند.
وی در سال 1930 نیروی تقریبا عظیمی را فراهم کرد و به سوی شهرهای بزرگ پیش رفت و توانست چند شهر را به تسلط خود درآورد.
در پی تلاشهای مائو، ایالت کیانگسی نیز تحت کنترل مائو قرار گرفت و کمکم نیروهای ccp قدرتمندتر شد.در اکتبر 1935 مائو دستور یک راهپیمایی داد و پیرو دستور مائو مردم زیادی مسافت هزاران کیلومتر را پیادهروی کردند و برای استقرار حکومت کمونیست شعار دادند.به این وسیله مائو توانست تا حدی به منظورش برسد و یک حزب جدید در «ینآن»برقرار کند.
در سال 1937 ژاپن به چین حمله کرد ولی نیروهای کمونیست در برابر ژاپن ایستادگی کرده و قدرت خود را به اثبات رسانیدند.در این زمان مردم طرفدار کمونیست مائو را رهبر ملی خود اعلام کردند.
مقالهها و طرفداران مائو
مائو در مدتی که به مبارزه مشغول بود دست به نگارش برد و چندین مقاله و کتاب به رشته تحریر درآورد.در سال 1937 مقالهای با نام «تناقض و تمرین»را نوشت.این مقاله براساس نظریات مارکس بود.در سال 1940 مقاله دیگری با نام «دمکراسی جدید»را نوشت که در چین یک نظریه منحصربهفرد معرفی شد.
در سال 1942 مقاله «سخنرانیهایی در زمینه ادبیات و هنر «ینآن»را نگاشت.
با ارائه مقالات، تعداد طرفداران او بیشتر و بیشتر شد، به طوری که در سال 1937 که طرفداران او 40000 نفر بودند، در سال 1945 به 120000 نفر رسید.
جنگ میان ناسیونالیستها و کمونیستها به این نحو به پایان رسید که مرز میان این دو فرقه شکسته شد.حتی کمونیستها در امریکا نیز نفوذ پیدا کردند و در سال 1946 تا 1949 رشد سریع پیروان کمونیست نه تنها در چین، بلکه در گوشه و کنار جهان به وضوح دیده میشد که مائو موسس آن بود;البته مائو در سال 1940 متوجه شده بود که مردم چین و روسیه علاقه بیشتری به کمونیست شدن دارند تا دیگر کشورها.
او با ژاپنیها مبارزههای زیادی داشت و توانست جمهوری مردم چین یا جمهوری خلق چین را ثبت نماید.
بعد از جنگ با ژاپن جنگهای داخلی زیادی در سال 1949 روی داد.در طی اوایل سال 1950 مائو رهبر اصلی حزب کمونیست شد و کنترل گروه نظامی را به عهده گرفت.در سال 1953 بعد از مرگ جوزف استالین، موقعیت مائو به عنوان رهبر کمونیستها پررنگتر و برجستهتر شد.او میخواست خاطره، یاد و عقاید لنین را زنده نگه دارد، زیرا طرفدار لنین بود.
مائو در سال 1957 کتابی با نام «تناقض صحیح میان مردم»را نوشت.در همین سال یک جنبش به نام «صدها گل»را بر پا کرد که اکثر چینیها او را حمایت کردند.در آن زمان از لحاظ فرهنگی جامعه چین نیاز به تغییر و دگرگونی داشت، این مسئله را همسر سوم مائو «چیانگچینگ»به عهده گرفت، که بزرگترین ابداع و اساسیترین مسئله در کشمکشهای ایدئولوژی برای عقاید مردم بود.
دانشآموزان و دانشجویان کمکم ارتشی به نام «ارتش سرخ»را برای حمایت از مائو برپا کردند.در واقع در سال 1969 این ارتش به معنای واقعی به رسمیت رسید.ارتش سرخ نشانگر یک ارتش آزادیخواه بود.
مائو در سال 1970 کتابی بر اساس تغییرات فرهنگی به نام «کتاب سرخ»را نوشت.در همین سال او نام مرد برتر چین را از آن خود کرد.
در حالی که مائو به سوی روزهای پایان زندگیاش قدم میگذاشت، شرایط اجتماعی جهان را به سه گروه تقسیم کرد:گروه غیر توسعه یافته، گروه توسعه یافته، گروه فراتر از توسعه (امریکا و روسیه).او چین را که جزء جهان سوم بود در گروه غیر توسعه یافته قرار داد.
مائو سرانجام در 9 سپتامبر 1976 در سن 83 سالگی چشم از جهان فرو بست.
رخدادهای بعد از مرگ مائو
بعد از مرگ مائو حزب کمونیست به ماندگاری خود در چین ادامه داد و در سال 1981 یک سری تغییرات در فرهنگ و آموزش و پرورش چین روی داد.
در فوریه 1989 یکی از اعضای حزب کمونیست در روزنامه گانگمنیک اعتراف کرد که مائو مرد بزرگی بود که در چین یک انقلاب و دگرگونی ایجاد کرد;اما در اواخر سالهای زندگیاش با امریکا پیمان دوستی بست و همین مسئله سبب ایجاد بحران شد، مائو اشتباه بزرگی کرد.او یک تراژدی تاریخی ایجاد نمود.
البته اکثر کارگران و کشاورزان بر این تصور که با طرفداری از مائو حقوق از دست رفته خود را به دست میآورند، پیرو مائو بودند.بعد از مرگ مائو تا حدی قوانین بنا شده توسط مائو نادیده گرفته شد، اما تا به امروز عده بسیار زیادی در چین پیرو مائو هستند و تصویرش در اکثر خیابانها نمایان است و هنوز او را رهبر خود میدانند