خلیج فارس سه هزار ساله و بدلکاران سی ساله
اما بر خلاف نیات مغرضانه برخی همسایگان ایران، این آبها، تاریخچه و گذشته دور و درازی دارند؛ گذشتهای که مرور آنها، ثابت میکند اینگونه تحریفها، که برخی آنها را ظاهری و سطحی و برآمده از تعصبات قومی میدانند، پشتوانهای قوی و برنامهریزی کاملا حسابشده، در ورای آن نهفته است.
خلیج فارس به انگلیسی «Persian gulf» به فرانسه «golfe persique» به روسی «persidski zaliv» به ترکی «farsi kavfozi» به ژاپنی «perusha wan»، به یونانی «persicus sinus» و به رومی «mare persicum» نامیده شده است.
پیشینه تاریخی
در ترعهای که به دستور داریوش (518 تا 515 پیش از میلاد) در کانال سوئز کنده شده، کتیبهای به دست آمده که داریوش هخامنشی در آن چنین گفته است: «من پارسی هستم، از پارس مصر را گشودم. من فرمان کندن این ترعه را دادهام. از رودی که از مصر روان شده است به دریایی که از پارس آید». در ترجمه کتیبه یادشده، داریوش آبهای جنوبی ایران را «دریای پارسی» نامیده است. نامی که امروزه و در چند دهه گذشته، به «خلیجفارس» تبدیل شده است.
در آبان ماه سال 1385 نیز یک کشتی مربوط به دوره «پارتیان» در عمق 70 متری آبهای منطقه «سیراف» کشف شد که نخستین و تنها کشتی بود که در خلیج فارس و آن هم با این قدمت به دست آمده است. پس از کشف این محموله تاریخی، با بررسیهای اولیه کارشناسان، چنین به دست آمد که عبور و مرور این نوع کشتیها در این منطقه، نشان از آن دارد که خلیج فارس (دریای پارسی آن زمان) در سیطره ایران و فارس بوده است. از قول «فلاریوس آریانوس»، مورخ یونانی در کتاب تاریخ جنگهای اسکندر هم نقل شده که از این آبها با نام «پرسیکون کیت» یعنی همان «خلیج فارس» نام برده است.
بنا بر نقل مورخان بزرگ و آثار بر جای مانده از ایران باستان، از زمان حکومت مادها در ایران، آبهای خلیج فارس و به تبع جزایر آنها جزیی از خاک ایران به شمار میآمده است و در زمان هخامنشیان هم به موجب بندهای ستون اول کتیبه بیستون، همه آبها و جزایر خلیج فارس، جزو استان پارس و متعلق به ایران به شمار میرفته است.
«استرابون»، جغرافیدان مشهور قرن اول میلادی، در کتاب خود و «بطلمیوس» جغرافیدان مشهور قرن دوم میلادی در کتاب «جغرافیای عالم» خود، بارها نام «خلیج فارس» را به کار برده و «استرابون» محل زندگی اعراب را بین دریای سرخ و خلیج فارس گفته است.
همچنین با نیمنگاهی به کتابهای «سفرنامه ابن بطوطه»، «تاریخ حمدالله مستوفی»، «یاقوت حموی»، «حمزه اصفهانی»، «ناصرخسرو قبادیانی»، «ابوریحان بیرونی» و «ابن بلخی»، مشخص میشود که نام خلیج جنوبی ایران، «خلیج فارس» بوده است. و به تعبیر «جرجی زیدان» در کتاب «تاریخ التمدن الاسلامی»: «دریای فارس نزد متقدمان ـ همه دریاهایی که سرزمینهای عرب، از مصب آب دجله گرفته تا ایله را احاطه میکند، «دریای فارس» تعبیر میشده ـ و از آن جمله است؛ آنچه ما امروز آن را به خلیج فارس، خلیج عدن، دریای سرخ، دریای عرب و خلیج عقبه، تعبیر میکنیم».
تأکیدات مؤسسات، دایرةالمعارفها و اشخاص بر نام خلیج فارس
در سال 1762 «کارستن نیبور»، دقیقترین نقشه خلیج فارس تا آن زمان را با نام خلیج فارس، ترسیم و جزایر سهگانه محل مناقشه اعراب را نیز ثبت کرد و آنها را متعلق به ایران دانست.
در این که همه نقشهها و منابع کارتوگرافی جهان تا پیش از سال 1960، خلیج جنوبی ایران را «خلیج فارس» مینامیدهاند، شکی نیست، ولی به گفته «مجدی عمر»، معاون اول سابق شورای دفاع ملی مصر در مصاحبه با «الاهرام»: «نسل من به یاد دارد که ما در ایام مدرسه، در همه کتب و نقشهها با لفظ خلیج فارس سر و کار داشتیم، ولی پس از مدتی، به آن خلیج عربی اطلاق کردیم. این غیرمنطقی و عین رذالت و پستی است. اینکه چند کشور عربی در اطراف آن باشد، دلیل نمیشود که نام تاریخی را تغییر بدهیم و برای آن که خود را از مخمصه نجات دهیم، آن را خلیج بنامیم! کدام خلیج؟ مگر خلیج بدون نام هم میشود؟».
معلوم نیست چه دستهایی در صددند تا واقعیتی به این روشنی را تحریف و انکار کنند!؟ معتبرترین و قدیمیترین نقشههای کارتوگرافی در موزه و کتابخانه سلطنتی نگهداری میشود که بیشتر آنها منتشر نشده است.
پس از سالهای دهه 60 میلادی و اوج گرفتن کارشکنی برخی اعراب و همفکران آنان، دبیرخانه سازمان ملل در سال 1971 میلادی، در یادداشتی به ایران و دیگر کشورها، اعلام میکرد که نام آبهای جنوب غربی ایران، خلیج فارس بوده و در سندهای رسمی همه کشورها هم باید به همین نام، خوانده شود و پس از آن، «ویلیام راجرز»، وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده، در گزارش سال 1971 میلادی خود درباره سیاست خارجی این کشور، از نام خلیج فارس، بارها استفاده کرد.
این مکاتبات در حالی انجام شده که در همه فرهنگهای معتبر متقدم و متأخر به زبانهای گوناگون انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، عربی و ترکی و... خلیج فارس به کار برده شده است. در حالی که بنا بر مدارک و اسناد تاریخی (در ادامه خواهد آمد)، دولت انگلیس و مستشاران بریتانیایی، علت اصلی ایجاد تفرقه و انحراف در موضوع خلیج فارس و جزایر سهگانه آن بودهاند. با این حال، «لرد کردزن»، وزیر خارجه انگلستان در سال 1892 در کتاب «قضیه ایران» خود، بارها از نام خلیج فارس استفاده کرده است.
حتی با بالاگرفتن جو عربزدگی در کشورهای دوست اعراب حاشیه خلیج فارس و اعتراضات ایرانیان، سازمان ملل در سالهای 1994 و 1999، دوباره مجبور میشد با انتشار دو بیانیه، استفاده از واژه «خلیج عربی» را نادرست خوانده، بر صحت «خلیج فارس» تأکید کند. همچنین این سازمان در 1991 از همه ناشران و مطبوعات میخواهد از واژه «خلیج فارس» به عنوان واژه اصیل و درست در نوشتههای خود استفاده کنند.
چگونگی تحریف خلیج فارس و مستندات آن
بنا بر اسناد موجود، تا سال 1960، هیچگونه سخنی درباره استفاده از واژه «خلیج عربی» و یا «خلیج» به جای «خلیج فارس» نبود، تا آنجا که حتی در سرود ملی کشورهایی مانند مصر، واژه «خلیج فارس» به کار رفته بود، ناگهان با ظهور پدیده پانعربیسم، این سرودها عوض و بیانیههای بسیاری درباره مالکیت امارات بر جزایر سهگانه و عربی بودن خلیج فارس صادر میشود. از جمله در پای بیشتر این بیانیههای عربی، امضای کشورهای سوریه، فلسطین و لبنان هم دیده میشود.
«سر چالز بلگریو» که بیش از سی سال نماینده سیاسی و کارگزار انگلیس در خلیج فارس بوده، پس از بازگشت به کشورش در 1996، کتابی درباره سواحل خلیج فارس منتشر کرد که در آن نوشته بود: «عربها ترجیح میدهند خلیج فارس را خلیج عربی بنامند». پس از انتشار این کتاب که «ساحل دزدان» نام داشت، این واژه جعلی در مطبوعات عربی رایج شد.
اما پس از رواج واژه جعلی «خلیج عربی» در جهان عرب و بیپایگی این نام جعلی، برخی دانشمندان عرب به تکاپو افتادند تا با دست و پا کردن شواهدی از تاریخ و گذشتگان، ادعای خود را تأیید کنند. از همین رو، سه دلیل برای این ادعای خود آوردند:
1ـ از «پلینی»، تاریخنگار رومی قرن اول میلادی نقل شده که آن را خلیج عربی نامیده است.
2ـ از قول «کارستن نیبور» هم در 1762 نقل کردهاند که گفته است: «سواحل خلیج فارس، تابع دولت ایران نیست».
3ـ «رودریک اوون» هم در کتاب «حبابهای طلایی در خلیج عربی» نوشته: در همه نقشههایی که من دیدهام، خلیج فارس در آنها ثبت شده، اما من با زندگی در بحرین، دریافتم که ساکنان دو سوی این دریا، عرب هستند، پس ادب حکم میکند که این دریا را خلیج عربی بنامیم».
همان گونه که دیده میشود و در خود عبارت «اوون» آمده، در همه نقشههای این منطقه، نام «خلیج فارس» به چشم میخورد و برخلاف ادعای اعراب، در نقشه تدوینی «نیبور»، این آبها «خلیج فارس» و حتی جزایر سهگانه متعلق به ایران ذکر شده است، اما درباره عبارت «پلینی» باید گفت که وی در عبارت خود هم از واژه «خلیج فارس» استفاده کرده و هم «خلیج عربی» که پس از دقت، مشخص میشود که منظور وی، خلیج عربه (عقبه) که گاهی به دریای سرخ اطلاق میشده، بوده است.
البته دلیل دیگری نیز به میان آوردهاند و آن اینکه کشورهای عربی بیشتر از ایران هستند، اما وقتی کشوری مانند بحرین با هفتصد هزار جمعیت، امارات و قطر و کویت که روی هم از یک استان ایران هم کوچکتر و کمجمعیتترند، کشور نامیده میشود، باید در صحت چنین ادعایی تردید کرد!
اقدامات اعراب برای تحریف خلیج فارس
با وجود دلایل و شواهد فراوانی که تنها به برخی از آنها در مقدمه اشاره شد، اعراب متعصب، دست از ادعاهای خود برنداشته، همچنان و به راههای گوناگون بر آن تأکید ورزیدهاند.
در سال 1337 شمسی، رژیم عراق به سرکردگی «عبدالکریم قاسم»، از عبارت «خلیج عربی» استفاده کرد و در یکی از سخنرانیهای معروف جمال عبدالناصر، رهبر معروف مصر در دهه 60 میلادی، میگوید: ما میخواهیم قدرت عربی را از جبلالطارق تا خلیج عربی بکشانیم (نقل قول به مضمون).
همچنین بعدها در 11 شهریور 1371 «حیدر ابوبکر العطاس»، نخستوزیر جمهوری یمن، در اجلاس سران جنبش عدم تعهد که در جاکارتا، پایتخت اندونزی، برگزار میشد، از نام جعلی «خلیج عربی» استفاده میکند که البته با اعتراض مقامات ایرانی حاضر در آن اجلاس روبهرو میشود.
در خرداد ماه 1384 مطبوعات، خبر از اطلاعیهای دادند که از دفتر نخستوزیری عراق صادر و گفته شده بود که «گارد دریایی عراق و نیروهای واکنش سریع این کشور، عملیاتی را در شمال خلیج عربی [خلیج فارس] برای محافظت از مرزهای دریایی عراق، آغاز کردهاند». این اطلاعیه دو بار نام «خلیج عربی» به کار رفته بود.
«راشد عبدالله النعیمی»، وزیر خارجه امارات هم در سخنرانی از تریبون مجمع عمومی سازمان ملل (در شهریور 84) چندین بار از ترکیب جعلی «الخلیج العربی» استفاده کرده و به اعتراضات نیز توجهی نکرده بود.
این رخدادهای ناگهانی و در سطح مقامات بالای کشور عربی، جدای از رخدادهای روزمرهای است که امروزه به یک عرف دیپلماتیک عربی علیه خلیج فارس تبدیل شده است؛ مانند بروشورهای خطوط هوایی امارات که استفاده از «خلیج عربی» را به آییننامه کاری خود تبدیل کرده است. حتی در این میان، مراکز آموزشی و علمی که باید با دید منصفانه و به دور از غرض با مسائل برخورد کنند، از غافله عقب نمانده دانشگاهی در بحرین تأسیس میکنند به نام «خلیج عربی».
اینکه در ظروف غذایی حجاج ایرانی خانه خدا، عبارت «Arabian gulf» به کار برده شده و یا در سال 83 در دوحه، پایتخت قطر، نام مسابقات در حال انجام در این کشور، «جام خلیج عربی» معرفی میشود و در برخی عکسهای ماهوارهای «Google earth» از منطقه «خلیج فارس» با عبارت «Arab gulf» یاد میشود، از مصادیق اقدامات برنامهریزی شده اعراب است.
این موارد، جدای کار «National geographic» است که با همه اعتبار علمی خود، در کنار نام «خلیج فارس» عبارت «خلیج عربی» را وارد کرده و حتی جزیره کیش را «قیس» و لاوان را «شیخ» نامیده بود که البته بعدها اصلاح شد.
در پروژه دامن زدن به تحریفات و استفاده از خلیج عربی، نقش رسانهها و نشریات غربی را نباید از نظر دور داشت.
نقش رسانهها و مؤسسات غربی
خبرگزاری «سی.ان.ان» و «بی.بی.سی» تا به حال، چندین بار عبارت «خلیج عربی» و یا «خلیج» را به کار برده و در پاسخ اعتراضات ایرانیان گفتهاند که چون از دو طرف تحت فشار است، برای اقناع طرفین، از عبارت «خلیج» استفاده خواهد کرد و همچنین در فروردین 84 در تلویزیون انگلیس، برنامهای با نام «تمدن بینالنهرین» پخش شد که در آن، از خلیج فارس با نام «عربین گلف» نام برده شد. تلویزیونهای آمریکا نیز در کریسمس، هنگامی که هر ده دقیقه یک بار پیام تبریک سربازان آمریکایی از خلیج فارس را پخش میکرد، آنان در پایان تمامی پیامها، مکان خود را «خلیج عربی» معرفی میکردند.
برنامه تحریف هماهنگ شده خلیج فارس، پای بسیاری از نشریات معتبر علمی از جمله «Nature» را هم به میان کشیده آنها را نیز وادار به استفاده از «خلیج عربی» کرده است.
در کنار رسانهها و نشریات، شرکتها، اشخاص حقیقی و مؤسسات غربی هم که مستقیم و یا غیرمستقیم از کمکهای مالی اعراب بهرهمند میشدند، از پای ننشسته، پروژه جایگزینی واژه جعلی را به جای «خلیج فارس» پیگیری کردهاند.
رئیسجمهور برزیل در بیانیه نهایی اجلاس کشورهای آمریکای جنوبی و اعراب که در آن، موضوع جزایر سهگانه هم مطرح شده بود، از نام جعلی خلیج استفاده میکند و از ایران میخواهد به اعراب، پاسخ مثبت دهد.
در جنجال تغییر نقشههای موزه «لوور» فرانسه که تا چند ماه در صدر اخبار کشورها بوده، که پس از پیگیریها، کمکهای میلیاردی اعراب امارات به موزه لوور سر بر آورده، علت این کار را مشخص میکند، اما توجیه وزارت خارجه فرانسه و قانون شکنی محرز این کشور، مهمتر از همه اینهاست.
این دستگاه در پاسخ به اعتراضات مقامات ایرانی میگوید: هر دو اصطلاح «خلیج» و «خلیج فارس» مورد قبول ماست و این سیاست فرانسه را به لوور هم گفته و منتقل کردهایم. تأسفآورتر از همه اینها، اقدام کمپانی نفتی «شل» که سالهای متمادی از سفره نفت ایرانی بهره برده و سودهای کلانی نصیب خود کرده، است.
مقالهای در یکی از نشریات این کمپانی منتشر میشود که در آن از واژه «خلیج» به جای «خلیج فارس» استفاده میشود و مسئولان این کمپانی در پاسخ افکار عمومی میگویند که ما تردیدی نداریم که اینجا خلیج فارس است، ولی چون عدهای میخواهند آن «خلیج عربی» باشد، برای جلب رضایت طرفین، نامش را «خلیج» گذاشتهایم تا از برانگیختن احساسات جلوگیری شود.
بیتفاوتی در اقدامات داخلی
هرچند در برنامهریزیشده بودن اقدامات کشورهای عربی و دوستانشان در تحریف خلیج فارس شکی نیست، تعجب از مسئولان داخلی و مدیرانی است که با بیتفاوتی و اهمالکاری خود بر این وقاحت اعراب، دامن میزنند.
در خبرها آمده بود که معاون وزیر ارتباطات عربستان در سفر آذر ماه خود به تهران در سال 85 در هتل لاله تهران و جلوی چشمان مسئولان گردشگری ایران، چندین بار واژه «خلیج عربی» را استفاده میکند، ولی هیچ واکنشی از سوی مسئولان دیده نمیشود. حتی در یکی از کتابهای مورد استفاده در مؤسسات دانشگاهی کشور، که در برخی مراکز تدریس هم میشود، نام «خلیج عربی» به کار رفته است.
نتیجه
با وجود اینکه موارد و مصادیق این نوع اهانتها بسیار است، این موارد به همراه مقدمات نقضی آنها، صرفا برای این آورده شد تا نشان دهد هر قدر که دستگاه دیپلماسی اعراب یکپارچه و در اقدامی هماهنگ برای تحریف خلیج فارس کوشیده و میکوشند، بسیاری از مسئولان و دستاندرکاران دیپلماسی خارجی کشور، اقدامات آنان را سطحی ارزیابی کرده، برخورد منطقی و ریشهای با مسائل نمیکنند، چرا که از چند دهه پیش تا کنون که ماجرای دستاندازی به میراث چند هزار ساله گهواره تمدن و تصرف خاک و منافع ایران به میان آمده، روز به روز، نه تنها این فعالیتها کاهش پیدا نکرده، بلکه عمیقتر و در عین حال گستاخانهتر نیز شده است.