پایان طولانیترین پرونده جنایی پس از ۱۱ سال
+0
رأی دهید
-0
پرونده ربودن، تعرض و قتل دختر 11 ساله در روستای صحنه کرمانشاه پس از گذشت 11 سال از جنایت صبح روز گذشته برای اجرای حکم اعدام و قصاص دو متهم آن به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد.
قاضی شعبه 1156 دادگاه عمومی تهران چندی قبل دو متهم پرونده به نامهای محمدصفر و حسن را به قصاص و اعدام به اتهام تجاوز به عنف و قتل عمد محکوم کرده بود که حکم صادره از سوی قضات شعبه اول تشخیص دیوان عالی کشور نیز تأیید شد.
*ناپدید شدن دختر 11 ساله
-------------------------------
دختر 11 ساله که لیلا فتحی نام داشت اردیبهشت ماه سال 74 برای گردش از بندرعباس به خانه خالهاش در روستای صحنه کرمانشاه آمده بود.
صبح روز 17 اردیبهشت ماه لیلا برای چیدن گل به اطراف کوه رفت اما دیگر بازنگشت. با طولانی شدن غیبت دختر 11 ساله پدر او با مراجعه به پاسگاه شکایتی را مطرح کرد و مأموران پلیس تجسسهای خود را برای ردیابی لیلا آغاز کردند.
در حالی که هیچ ردی از دختر بچه در دست نبود، معلم روستا به مأموران مراجعه کرد و گفت: امروز صبح دانشآموزان را برای تفریح به کوههای اطراف روستا بردم. در میان راه یکی از اهالی روستا به نام هادی را دیدم که دختر بچهای را به بالای کوه میبرد. رفتار هادی خیر مشکوک بود که این موضوع باعث شک من شد.
*کشف جسد لیلا
---------------------
مأموران احتمال میدادند دختری که همراه هادی دیده شده بود لیلا باشد به همین خاطر عکس لیلا را به او نشان دادند که معلم با مشاهده عکس دختر 11 ساله توانست او را شناسایی کند.
با بدست آمدن این سرنخ مأموران برای شناسایی سرنوشت دختر 11 ساله راهی خانه هادی شد و او را دستگیر کردند.
هادی در بازجوییها سکوت کرد و منکر ادعاهای معلم روستا شد اما مأموران که به حرفها او مشکوک شده بودند به بازجویی خود از هادی ادامه دادند.
شش روز از زمان ناپدید شدن لیلا میگذشت اما سرنوشت او همچنان نامشخص باقی مانده بود. سرانجام در ششمین روز نامه فرد ناشناسی به پلیس پرده از راز قتل دختر 11 ساله برداشت. در این نامه که بدون اسم و امضا بود. محل رها شدن جنازه لیلا فاش شده بود.
مأموران در ادامه به محلی که در نامه به آن اشاره شده بود رفته و در میان برف توانستند جنازه دختر بچه را پیدا کنند.
آثاری از کبودی و شکنجه بر روی بدن لیلا به چشم میخورد که نشان میداد، عامل یا عاملان قتل او را از ارتفاع به پایین پرت کردهاند.
پزشک جنایی نیز پس از معاینه جسد اعلام کرد، دختر 11 ساله قبل از به قتل رسیدن مورد تعرض قرار گرفته است.
*اعتراف به قتل
------------------
با کشف جسد لیلا تحقیقات وارد مرحله تازهای شد و مأموران بازجویی دوباره از هادی و بررسیهای گسترده برای کشف راز این جنایت را در دستور کار خود قرار دادند.
سرانجام 13 خرداد ماه 74 هادی خاطرات تلخ روز 17 اردیبهشت ماه را بازگو کرد و به قتل لیلا اعتراف کرد.
هادی در اعترافاتش گفت:روز حادثه در دشت در حال پرسه زدن بودم که لیلا را دیدم. با همدستی دو تن از دوستانم به نامهای محمدصفر و حسن لیلا را به بالای کوه کشانده و به او تعرض کردیم. به خاطر اینکه او داد و فریاد میکرد و از ترس آبروی خود تصمیم به قتلش گرفتیم. بدن نیمه جان لیلا را از بالای کوه به پایین انداخته و فرار کردیم.
با اعتراف هادی مأموران راهی خانه دو همدستش شده و آنها را نیز دستگیر کردند.
*خودکشی در بازداشتگاه
------------------------------
محمدصفر و حسن در بازجوییها منکر دست داشتن در قتل شدند و اظهار داشتند، هادی به تنهایی لیلا را کشته و پس از قتل فقط آنها را بالای سرجنازه برده است.
صبح روز پنجم تیرماه 74 در حالی که پرونده برای ارسال به دادگاه آماده میشد، هادی در بازداشتگاه خود را حلقآویز کرد و به زندگیاش پایان داد. با مرگ متهم ردیف اول پرونده، محاکمه محمدصفر و حسن به جرم مشارکت در جنایت در دادگاه عمومی آغاز و متهمان به قصاص محکوم شدند.
همچنین در حکم آمده بود، برای اجرای حکم باید اولیای دم لیلا تفاضل دیه را بپردازند. پدر و مادر دختر 11 ساله در آن زمان هرچه داشتند فروختند تا شاهد مجازات قاتلان دخترشان باشند.
شیرین عبادی نیز در آن زمان وکالت آنها را به صورت رایگان برعهده گرفت. پدر و مادر لیلا باید 7 میلیون تومان دیه پرداخت میکردند اما یک میلیون تومان کم داشتند. آنها وقتی از تهیه یک میلیون تومان ناامید شدند با نظر وکیلشان نامهای به رئیس قوه قضاییه نوشته و خواستار کمک برای اجرای حکم شدند. آیتالله محمد یزدی که در آن زمان رئیس قوه قضاییه بود، پس از بررسی پرونده دستور داد، این پول از خزانه بیتالمال پرداخت شود.
با پرداخت تفاضل دیه دو متهم در آستانه اعدام قرار داشتند که ریاست کل دادسرا حکم پرونده را نقض کرد و اجرای حکم متوقف شد.
وی با توجه به اعترافات هادی در بازداشتگاه و مرگ او حکم پرونده را نقض کرده بود.
این بار پرونده برای رسیدگی به شعبه اول دادگاه عمومی تهران فرستاده شد که قاضی این شعبه دوباره دو متهم را به مرگ محکوم کرد. اما این بار نیز حکم به دلیل عدم اعتراف متهمان به قتل و مرگ هادی از سوی قضات شعبه 33 دیوان عالی کشور نقض شد.
سومین محاکمه حسن و محمدصفر در شعبه دوم دادگاه عمومی برگزار شد و این بار آنها تبرئه شدند. با تبرئه متهمان اولیای دم مقتول به حکم اعتراض کردند که دیوان اعتراض آنها را وارد دانست.
*آخرین حکم
---------------
سرانجام پرونده به شعبه 1156 دادگاه عمومی تهران فرستاده شد و بهار امسال محاکمه دو متهم و مراسم قسامه در این شعبه برگزار شد.
50 نفر از بستگان مقتول با حضور در دادگاه قسم خوردند محمدصفر و حسن در این جنایت دست داشتهاند.
همچنین یکی از متهمان در حین رسیدگی به پرونده فرار کرده بود که قاضی الهیزاده دستور دستگیری او را برای صدور و اجرای حکم صادر کرد. پس از تکمیل تحقیقات در شعبه 1156 دادگاه عمومی قاضی دادگاه حکم دو متهم پرونده را صادر کرد.
براساس حکم قاضی الهیزاده، محمدصفر به اتهام تجاوز به عنف به دختر 11 ساله به اعدام محکوم شد. محمدصفر و حسن همچنین به اتهام مشارکت در قتل به قصاص محکوم شدند که با پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم حکم قصاص اجرا میشود.
با اعتراض وکیل مدافع مجرمان به حکم پرونده به شعبه اول تشخیص دیوان عالی کشور فرستاده شد که قضات این شعبه حکم را تأیید و برای اجرا به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستادند.
جابری رییس شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران پس از بررسی پرونده آن را برای استیذان رییس قوه قضاییه به دفتر آیت الله هاشمی شاهرودی فرستاد.
این پرونده در حتای به دفتر رییس قوه قضاییه فرستاده شده است که پدر لیلا پیش از این برای اجرای سریع حکم مجازات و جلوگیری از توقف آن از آیت الله شاهرودی کمک خواسته بود.
