شبهای گرم چهاراه گلوبندک با فلافل فروشی ها

[::Lolitaa - دلفت، هلند::]. لوله تا جان، معلوم میشه قرص هاتو پیدا کردى، رفتى تو فلسفه بافى!

[::eskiimoo - هلسینکی، فنلاند::]. ممنون از اظهار نظرتون. فکر میکردم اگر همه مثل شما سنگین مغز و فهمیده باشن، کمى جو اینجا سنگین و رسمى بشه، گفتم کمى تنوع ایجاد کنم. حالا به نصیحت دوستانه شما گوش میکنم و سعى میکنم اسمم رو عوض کنم. شما هم لطف کنید بجاى اسکیمو، یه اسمى مثل فضولباشى یا نخود هر آش انتخاب کنید که به منش شما هم بخوره.

[::Nakamichi - لندن، انگلستان::]. خدا رو شکر که شما عقده‌هات را پشت سر گذاشتی‌ و دنبال خودت نکشیدی به انگلستان. و الحمدلله که اونجا هم مگس و پشه هست. حالا امیدوارم که از یکی‌ از همون دست‌فروش ‌های دوره گرد که غذای روباز تو خیابون ‌های لندن میفروشن چیزی بخری و نوش جان کنی‌ و اگر یکی‌ از همون مگس‌ها رو که میگی‌ همه جا هستند دورو بر خوراکت دیدی فکر نکنی‌ که قبل آن اینکه روی غذای تو بشینه، کجا نشسته بوده.

[::Lolitaa - دلفت، هلند::]. لوله تا جان، شما فعلا مثبت و منفی‌‌ها رو پایین و بالا کن بلکه آرامش پیدا کنی‌. دوست داشتی خودمون برات جشن میگیریم و تاج روی سرت میذاریم که اینقدر معروف و تو دل برو شودی که هیشکی نمیخواد از اینجا بری. بمون عزیزم، بمون، ولی‌ دارو‌هات رو هم بخور!