زندگی روزانه موسوی و رهنورد در حصر چگونه است؟

میرحسین موسوی و زهرا رهنورد در سال ۱۳۶۹، یعنی یک سال پس از حذف مقام نخست‌وزیری از قانون اساسی، به همراه سه فرزندشان کوکب، نرگس و زهرا به خانه تازه خود در "کوچه اختر" آمدند، خانه‌ای دو طبقه با حیاطی سرسبز و زیرزمینی که قرار بود هم آتلیه هنری باشد و هم کتابخانه‌.
 
هفتاد و نهمین و آخرین نخست‌وزیر ایران، از سال ۱۳۶۸ و در پی قدرت گرفتن جناح راست در قوای سه‌گانه و کنار زدن جناح چپ حکومت (خط امامی‌ها) از کانون اصلی قدرت فاصله گرفت، اما او در همسایگی اصلی ترین مراکز حکومت باقی ماند.
 
بن بست اختر که اکنون ورودی آن با در آهنی سفید رنگی مسدود شده است، در فاصله چندصد متری بیت رهبری، نهاد ریاست جمهوری و سپاه حفاظت انصار المهدی قرار دارد که قرارگاهی است زیرمجموعه سپاه پاسداران که تیم‌های حفاظت شخصیت‌های جمهوری اسلامی را تعیین و مجهز می‌کند.
 
این وضعیت، یعنی دوری از قدرت و نزدیکی جغرافیایی به مراکز حکومتی می توانست همچنان بی دردسر ادامه پیدا کند، اگر میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ نامزد نمی شد یا به نتیجه آن انتخابات اعتراض نمی کرد.
سه دختر موسوی و رهنورد تا زمانی که ازدواج کنند و از "کوچه اختر" بروند، ساکن همین ساختمان بودند و تا روز ۲۵ بهمن‌ماه ۱۳۸۹ در همین خانه به راحتی به دیدار والدینشان می‌رفتند.
 
آقای موسوی و خانم رهنورد روز ۲۵ بهمن شال و کلاه کردند تا برای پیوستن به تجمع حمایت از مردم تونس و مصر راهی خیابان شوند. محافظان‌شان اما دستور گرفته بودند تا از مقر خود (خانه اختر) خارج نشوند؛ محافظانی غریبه که دیگر "احمد یزدان‌فر"، سرتیم پیشین محافظان موسوی در میان‌شان نبود. آقای یزدانفر محافظی بود که از سال ۱۳۶۲ یعنی به مدت سی سال همچون سایه میرحسین موسوی را همراهی می‌کرد.
 
به روایت نخست‌وزیر سال‌های جنگ، ماموران امنیتی ۲۸ اردیبشت ماه ۱۳۸۹ او را در خیابان متوقف و "بازداشت کرده بودند".
 
آقای موسوی و خانم رهنورد روز ۲۵ بهمن و در چنین وضعیتی تصمیم می‌گیرند که بدون محافظ و با خودرو پرایدشان به سمت تظاهرات حرکت کنند. اما نیروهای امنیتی پیش‌تر کلید خودرو را هم از محافظان گرفته بودند و یک ون نیروی انتظامی را به گونه‌ای بر سر کوچه باریک اختر در کنار دکه نگهبانی قرار داده بودند که امکان هرگونه رفت و آمدی سد شده بود.
'ما بی‌زمان شده‌ایم'
تاریخ دقیق حصر خانگی موسوی و رهنورد روشن نیست. آنچه مشخص است از ۲۷‌ بهمن‌ماه سال ۱۳۸۹ ارتباط آن دو به طور کامل با بیرون قطع می‌شود. از این پس به مدت دو هفته روشن نیست که دقیقا چه اتفاقی افتاده است.
 
در این فاصله گزارش‌هایی ضد و نقیض از محل نگهداری موسوی و رهنورد منتشر می‌شود. شماری از سایت‌های مخالف و حتی حامی دولت وقت خبر دادند که موسوی، رهنورد و کروبی به زندان پادگان حشمتیه منتقل شده‌اند؛ زندانی با "درجه بالای امنیتی" که اداره آن با تایید سازمان زندان‌ها به ارتش واگذار شده بود.
 ۲۵ بهمن ماه، ون نیرو انتظامی در مقابل کوچه اخترگمانه‌زنی‌ها ادامه داشت تا سرانجام دهم اسفندماه همان سال، غلامحسین محسنی اژه‌ای، دادستان وقت کل ایران خبر بازداشت چهره‌های شاخص جنبش سبز در پادگان حشمتیه را تکذیب کرد.
 
همه چیز همان طور پیش رفته بود که احمد جنتی، امام جمعه تهران در خطبه‌های نماز جمعه ۲۹ بهمن ۱۳۸۹ توصیف کرده بود؛ کلیه راه‌های ارتباطی موسوی و رهنورد قطع و درهایی تازه بر راه ورود و خروج نصب شد.
 
اصطلاح "حصر" بار دیگر اشاره‌ای بود به حبس خانگی یکی از بالاترین مقام‌های پیشین جمهوری اسلامی.
در فاصله دو هفته‌ای بین ۲۷ بهمن تا دهم اسفند، خانه موسوی و رهنورد آرایش امنیتی می‌گیرد. بسیاری از وسایل شخصی، نقاشی‌ها، اسناد و مدارک نخست‌وزیر پیشین ایران ضبط می‌شود. وسایل ارتباطی و تلفن‌های همراه‌شان را مصادره می‌کنند و حتی خط موبایل موسوی به فروش می‌رسد.
 
مأموران در خانه، حیاط و کوچه دوربین‌های مداربسته نصب می‌کنند و پنجره‌ها را به طور کامل با حفاظ میله‌ای و ورقه‌های فلزی می‌پوشانند.
 
در این دوران موسوی و رهنورد نیز به طبقه دوم خانه منتقل می‌شوند. شماری از نیروهای امنیتی نیز در طبقه اول مستقر می‌شوند.
 
آقای موسوی در توصیف شدت فشارها امنیتی و انزوای ناشی از آن گفته بود: "ما بی‌زمان شده‌ایم".
در ماه‌های اول، محصوران در وضعیتی کاملا ایزوله به سر می‌برند و از تلویزیون، رادیو، روزنامه و هر گونه ملاقاتی محروم بودند.
همزمان، خانه دیگری که در همسایگی آنها قرار داشت برای استقرار نیروهای امنیتی خالی و تجهیز شد؛ خانه‌ای که بعدتر فرزندان و خانواده موسوی و رهنورد تنها در آنجا اجازه می‌یابند تا با پدر و مادر خود ملاقات کنند.
'خواب درخت روزنامه می‌بینم'
ادامه حصر، زندگی آقای موسوی و خانم رهنورد را مشمول همان زمان تکراری و روزمره‌ای کرد که احتمالا هر زندانی‌ای در دوران حبس با آن مواجه می‌شود. زندگی‌ای که برنامه‌ریزی خاص خود را می‌طلبد. محصوران کوچه اختر اما وضعیت کاملا متفاوتی دارند: "زندان آنان مشمول هیچ قانون خاصی نیست."
 
آقای موسوی در اعتراض به شرایطی "فراقانونی" و بدون ضابطه خانه‌ای که حالا به زندان تبدیل شده، از زندانبانان خود خواسته بود تا آئین‌نامه یا پروتکلی برای همین حصر خانگی غیرقانونی ارائه شود تا دست‌کم حدود برخوردها و قواعد آن روشن باشد.
 
برای مثال ملاقات‌کنندگان آقای موسوی و خانم رهنورد (یعنی بستگان درجه یک آنها) برای مدت مدیدی اجازه نداشتند مواد غذایی برای آن دو ببرند. آنها برای یک بطری آب هم باید پول می‌دادند تا ماموران تهیه کنند. بعدتر اما گفته شد که زندانبانان مسئولیتی در قبال غذای آن دو ندارند.
 
در حال حاضر، هر هفته یکی از ملاقات‌کنندگان به نوبت مواد غذایی خام را تهیه می‌کند و به ماموران در کوچه اختر تحویل می‌دهد تا آقای موسوی و خانم رهنورد خود غذایشان را درست کنند. البته تمام مواد غذایی‌ بازرسی می‌شود.
 
به طور کلی با فروکش کردن ناآرامی‌ها و پس از آن تغییر دولت، شیوه نظارت بر حصر نیز تغییر کرده است.
به مرور زمان آقای موسوی و خانم رهنورد از طبقه دوم خانه که تنظیم دمای آن حتی پیش از حصر نیز دچار مشکل بود به طبقه اول منتقل شدند.
 
همچنین پس از چند ماه اولیه حصر که در آن کتاب ممنوع بود آنها اکنون امکان یافته‌اند تا از کتابخانه که در طبقه زیر خانه است استفاده کنند. کتابخانه‌ای با چند صد جلد کتاب که آتلیه هنری آن دو نیز به شمار می‌آید. با گذشت چند ماه نخست حصر خانواده آنها هم دیگر می‌توانستند برایشان کتاب ببرند؛ کتاب‌هایی که برخی‌شان به دست‌شان می‌رسد و برخی‌شان نیز بازگردانده می‌شود.
 
اما در تمام طول دوران حصر، سختگیری بر یک چیز بیشتر از همه بوده است. همان چیزی که میرحسین موسوی خواب دیده بود درختان آن در حیاط خانه‌اش روییده است: "روزنامه".
 
سردبیر پیشین روزنامه جمهوری اسلامی یک بار خطاب به نگهبانانش می‌گوید "۱۰۰۰ روز روزنامه به من بدهکارید."
 
البته اکنون برخی روزنامه‌های کشور به دست آقای موسوی ۷۴ ساله و خانم رهنورد ۷۰ ساله می رسد و بدین ترتیب آنها تا حدی می‌توانند از اخبار سیاسی مطلع شوند. البته اجازه تماشای تلویزیون دولتی نیز از دیگر مواردی است که با گذشت زمان و حتی پیش از دریافت روزنامه ممکن شده بود.
 
اما شاید مهمترین تغییری که در دوران اخیر وضعیت آنها را تحت تأثیر قرار داده، امکان استفاده از حیاط خانه است.حیاطی که یاس امین‌الدوله آن را خود آقای موسوی کاشته و درخت توت بزرگی در آن قرار دارد. خانم رهنورد و آقای موسوی می‌گویند که حالا حیاط خانه سر سبزتر شده و آنها بخشی از زمان خود را برای رسیدگی به حیاط خانه صرف می‌کنند.
 
اما شاید بتوان گفت که اصلی‌ترین مشغولیت آقای موسوی و خانم رهنورد در حصر علاوه بر پیگیری اخبار روزانه، نقاشی است. فعالیت هنری‌ای که این دو هنرمند هم به صورت انفرادی و هم دو نفره پیگیری می‌کنند.
 
پیشتر ماموران اجازه نمی دادند تا کاغذ و وسایل نقاشی به دست محصوران برسد. اکنون اما کاغذ و پارچه‌ای که اعضای خانواده تهیه می‌کنند با اجازه ماموران به دست‌شان می‌رسد.
وضعیت سلامتی
پس از نزدیک به پنج سال با وجود تغییراتی نسبی در شرایط حبس این دو چهره شاخص جنبش سبز، آنچه بیش از هر چیز موجب نگرانی است، وضعیت جسمی آنها است.
 
مدت‌ها است که دیگر پزشک معتمد خانواده اجازه نیافته است تا با آنها ملاقات کند.
 
زهرا رهنورد در طول ماه‌های اول بازداشت حدود ۱۴ کیلو از وزن خود را از دست داد و میرحسین موسوی نیز تا کنون دو بار به بیمارستان منتقل شده است. این در حالی است که بنابر آخرین گزارش‌ها طی هفته جاری میرحسین موسوی نیز به سبب مشکلات گوارشی با کاهش محسوس وزن مواجه شده است.
 
پنج سال از محصور شدن میرحسین موسوی و زهرا رهنورد در خانه خودشان می گذرد. آنها در "بی زمانی" پنج سال پیرتر شده اند، اما در بیرون از خانه کوچه اختر، زمان نایستاد. در این فاصله، اتفاقات زیادی افتاد و از جمله یک بار دیگر انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد و رییس جمهوری تازه با وعده های تازه به روی کار آمد.
 
با این همه، حسن روحانی که وعده داده بود کلیدی در دست دارد که درهای بسته را باز می کند، هنوز نتوانسته در خانه کوچه اختر را باز کند.
+77
رأی دهید
-6

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۶۴
    Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
    حیف وقتم که لینک رو باز کردم. به جهنم که حصر شدن، حصیر تو حلقشون! اینها باعث مرگ ندا و بقیه بودن.
    71
    87
    دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۰:۲۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۷۳
    نازک بین - شفیلد، انگلستان

    وعده های پوشالی و بلوف سیاسی که هر کاندیدی برای انتخاب شدن به مردم میدهد. که عملا" قدرت اجرایش را ندارد.
    11
    82
    دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۱:۲۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۸
    raminn - تهران، ایران
    فراموش نکرده ایم که موسوی و کروبی پیشاپیش جنبش اعتراضی 88 قرار داشتند. و فراموش نکنیم که هنوز حسرت اظهار ندامتشان بر دل سران غاصب مانده است. پس فراموش کردنشان به بهانه هایی چون سوابق اجرایی یا تحریف جنبش سبز یا . دور از جوانمردی و انسانیت است
    13
    27
    دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۲:۱۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    razmandeh - استکهلم، سوئد
    چلاق علی و دوروبریاش دو هدف را با یک تیر محصور کردن این افراد زدند!! یک بازبان نازبانی به همه مخالفان گفتند ما حتی از اطرافیان نزدیک و اقوام خویش هم نمیگذریم پس حواستان باشد !!!البته اگر پول ندارید که در مورد موسوی اینکه قطب قدرت پولی نبود !!!! و دوم اینکه همان کلیدی که حسن کلید ساز از آن دم میزد در دست چلاق علیست و زمانی که کفگیر به ته دیگ بخورد قفل در ان خانه باز میشود و دوباره مردم همیشه در فریب ایران بدنبال پرچم سبز بدوند تا پیکر نیم جان دیکتاتور جانی دوباره بگیرد !!!!
    2
    11
    دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۲:۲۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۷۰
    senator x - تهران، ایران
    شاه و خانوادهاش رفتند,ولی نفرین شاه و علیاحضرت فرح درتمام زوایای کوچه پس کوچه های خیابان کاخ(فسلطین فعلی) در تردد هستند,تا اینجا گریبان چهار رئیس جمهور رژیم را گرفته.بنی صدر,رفسنجانی,میرحسین موسوی و خاتمی.حالا کاری بمردن خمینی و پسرش و سایرموسسین این نظام که در حالا حاضر درجهنم بنوبت حمام آتش میگیرند ندارم,ولی بدترین نفرینها گریبان رهبر را گرفته چون بروشنائی روز از نفرت شدید مردم نسبت بخودش دقیقا آگاه است,بهمین دلیل دچار افسردگی بیحدی است و شبها خواب و آرامش ندارد.یکی از بدترین مجازات خداوند,گرفتن آرامش از بنده خطاکارشاست.نفرین شاه,واقعا شاهانه است.
    10
    28
    دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۲:۵۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    SydneyWater - سیدنی، استرالیا
    بر همه مردم ایران واضح است که اگر موسوی به عنوان ریس جمهور انتخاب میشد اولین کارش به دست بوسی آقا رفتن بود، و خانم رهنورد برای دیدن فرزاندش باید به کالیفرنیای امریکا میرفت...و همه میدانند که برای گرفتن حق خود پافشاری کرد و نه گرفتن حق مردم. . مردم هنوز اعدام های عزیزان خود در زمان نخست وزیری ایشان را فراموش نکرده اند منجمله اعدام پسر عموی ١٦ ساله خودم... دوست عزیز ،sabokbalam یک لایک برای کامنت شما ... موسوی جنایتکار تر از احمدی نژاد است ، احمدینژاد جنایتکار ابله ونادان بود ولی حرسوی خائن و جنایتکار آگاه.....
    10
    28
    دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۶:۴۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۰
    اصحاب کهف - بروکسل، بلژیک
    واسه اونایی که خام کلید شدن متاسفم...مردک مزور دروغگو فقط عمر اینا رو ۸ سال زیاد کرد
    4
    20
    دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۷:۴۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۴
    بختیاری2500 - اهواز، ایران
    این خائن بود که گفت ساکت شوید و بروید خانهایتان بعد هم امدن همه را دستگیر کردن و کشتند...چه حصری اینها انوقع که حصری وجود نداشت مگه توی مردم بودن؟ بعد کشتار 67 بدست همین احمق بود....ما بختیاریها فقط رضا پهلوی شاه قانونی ایران را خواهیم برگرداند....نزدیک هست
    13
    30
    دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۸:۲۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    روشن نگر - مونیخ، آلمان
    تو انتخابات 88 آقا خودش از میر حسین خواست نامزد شود تا خاتمی مجبور به کناره گیری شود اگه این آقا قبول نمیکرد و به میدان نمیومد مردم دوباره به خاتمی رای میدادند و الان عاقبت مردم چیز دیگه ای بود
    6
    3
    دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۱:۰۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.