بهزاد 26 ساله یکی دیگر از اعضای باند سرقت از خانههای ویلایی مدعی است که یکبار به خاطر قاپیدن دو گوشی تلفن همراه دستگیر شده است. او نیز به سؤالات شوک پاسخ داد.
قبل از دستبرد زدن به خانهها چه شغلی داشتی؟ در یکی از پاساژهای اسلامشهر کتونیفروشی داشتم.
پس درآمدت خوب بود؟ بله، درآمد بالایی داشتم.
چرا وارد این باند شدی و این راه را انتخاب کردی؟ هرگز نمیدانستم که قرار است دزدی صورت بگیرد!
پس چطور همدستانت را همراهی کردی؟ سال گذشته وحید که از دوستان قدیمیام بود وقتی فهمید کتونیفروشی دارم به مغازهام آمد. قبلاً با او در رنگرزی کار میکردیم و از بچگی با هم آشنا بودیم. به من پیشنهاد داد فرداشب به کارگاه تولیدیاش بروم تا در مورد خرید و فروش کتونی صحبت کنیم و شب را هم دور همی خوش بگذرانیم. وقتی دیدم پیشنهاد کار داد، خوشحال شدم و فردا به کارگاهش رفتم.
در آن شب چه اتفاقی افتاد؟ در آنجا پرویز و سعید و وحید هم بودند که ای کاش هرگز نمیرفتم و با آنها آشنا نمیشدم. زندگی مجردیام را داشتم و درآمدم خوب بود، اما فریب خوردم.
چه اتفاقی افتاد؟ شب با بچهها مشروب خوردیم. از خانه بیرون زدیم و ساعت 9 شب به یکی از خانهها که از قبل به یکی از بچهها از زندان آمار داده بودند که پول و طلا دارد، دستبرد زدیم. حالمان دست خودمــــان نبود، وارد خانه شدیم، صاحبخانه با دیدن ما ترسید.
دوستانم پول و طلاها را برداشتند و سپس فرار کردیم.
چه کسی اهالی خـــانه را به طور وحشیانه کتک زد؟ نمیدانم ولی همه ترسیده بودند.
احساس پشیمانی نکردی؟ همان لحظه حالم دست خودم نبود، اما فردای آن روز سرقت پشیمان شدم و دیگر همراهیشان نکردم.
در قبال این سرقتها چقدر پول به دست آوردی؟ بیشتر به خاطر پول نبود چون شرایط خوبی داشتم، تنها یک میلیون تومان نصیبم شد. ای کاش هرگز وحید را نمیدیدم و فریب پیشنهادش را نمیخوردم.