برگزیده روز از شبکه های اجتماعی :"خاک بر سر ملتی که شما روشنفکرانش باشید!"

واقعا خاک بر سر شماها که ایران را با افکار بیمار و مالیخولیای خود به ورطه نابودی کامل کشانیدید. خاک هفت جهان بر سر شما انقلابیون کوته بین و احمق

ببینیم،،،، چه کرد ،،، کوروش کبیر،،،،،٫٫٫٫٫٫. خودش به خودش احترام گذاشت،،،،،مثل ژاپنی ها،،،،، حالا یه نفر به خودش احترام گذاشت ودو٫سوم کره زمین رو از آن خود کرد و الان باعث اِفتخارِ منِ ایرانیه،،،بین دانشجو ها،،، حالا دو نفر اگر به هم همین احترامِ ژاپنی رو بگذارن،،،،،،،پروردگاری ،خدایی،دست روزگاری،آینده نگاری،،،،،،تمام زمین نسیبشان شده

من به عنوان یک کمونیست که بعد از انقلاب به دنیا آمده ام حمایت گروههای چپ از خمینی دجال را محکوم میکنم. انقلاب کمونیستی در کشوری که مردمانش در باتلاق مذهب و بیسوادی دست و پا میزدند و آرمانشهر کمونیسم(شوروی) خود در لجنزار فاشیسم روسی غرق شده بود، خیال باطل بود. پس همان بهتر با شاه وجبهه ملی کنار می آمدند(البته اگر حاج آقا شاهنشاه با کمونیستها وارد مذاکره میشدند) و مملکت را به دست یک فاحشه مغزی نمیدادند.

حرف ‌های این استاد کاملا صحیح هست، ولی‌ باید توجه داشت که نظام شاهنشاهی هم بی‌ اشکال نبود. و به دلیل بی‌ توجهی‌ مسئولین وقت، این اشکالات بیش از حد معمول خودشون رو نشون می‌دادند، و در عوض کسی اون همه رفاه اقتصادی و امنیت اجتماعی رو نمی‌دید و یا اگر میدید براش آنقدر مهم به نظر نمی‌‌آمد. به نظر من بزرگترین اشتباه شاه، پر و بال دادن به آخوند‌ها بود که آخرش زهر خود رو به نظام پادشاهی ریختند، با وجود اونهمه امتیاز که شاه به اونها داده بود.

این توهین به پدران و مادران ما نیست که همه دخترها عاشق گلسرخی بودند و پسرها عاشق شریعتی همه معلمها توده ای بودند یا چریک و فدایی؟؟ با این حساب تمامی دانشجویان توده ای و مجاهد و فدایی و ...بودند پس حتی یکنفر شاه دوست در دانشگاه نبوده که این شاه اللهی های سایت به به و چهچه میکنند.اگر یک نفر از اینها نگفت که نه چنین نیوده و ما مثلا دانشگاه بودیم و دختر هم بودیم و عاشق گلسرخی نبودیم پس اینها یکی شان هم دور بر دانشگاه نبودند. ای خاک عربستان بر سرتان که ابروی شاه را بردید

این اقای متولد سال 1327 در 1345 وارد دانشگاه میشود در ان سال نه مجاهد بوده و نه چریک و نه فدایی ؟؟؟ در کتابهای دبیرستان زندگی رضا شاه تدریس میشدو همه او را میشناختند و چون امثال خود اقای ابراهیم بنی احمد به دانش اموزان درس میدادند خدمات رضا شاه پرسیده میشد و نه تاریخ تولد او !!! این مردم ایران نبودند که نمک نشناس بودند این شما ترسوها و بزدلان شاه اللهی بودید که علی رغم سفره گسترده شاه خوردید و اول از همه گریخته و ولی نعمت خود را تنها گذاشتید و امروز شما همسالان ایت الله جنتی از اینکه چند تا لاشخور مثل خودتان بر سر سفره دزدی اخوند نشسته و شما را بازی نداده اند ناراحتید. چه پاتکی خوردید.چطور با اینهمه دبدبه و کبکبه مسخره دست شدید و سیل مثبت و افرین به ناف یارو نبستید.او به همه شما گفت بیسوادید و برایش کف زدید.خخخخخخخخخ

دنباله سخنان مرحوم هویدا:. مسئله فساد به صورت قانقاریا خودنمائى مى کند عنقریب است که عمر رژیم را به انتها برساند اطرافیان شاه با چنان حرص و ولعى مشغول پر کردن جیب هاى خود هستند که واقعا باور نکردنى است فساد گسترده در میان مقامات سطح بالاى ساواک٬ امراى ارتش و اعضاى خاندان سلطنتى وجود دارد و بعضى وقت ها احساس مى کنم که واقعا دیگر توان ادامه کار ندارم و یا در جاى دیگر:موقعى که فقط ٣٠ درصد از درآمد کشور در دست دولت قرار دارد چطور مى توان انتظار داشت که همه کارها بدون عیب و نقص انجام شود.جالب توجه این که هویداهنگامیکه وزیر دربار بود آن را لانه افعى ها نامیده بود. حالا فریاد بزنید و ملت را تنها مقصر فتنه آخوند ها در سال ٥٧ بدانید.

درود بر شما iran 2015، . این جفنگها که سر هم شده، ترجیح بند شعارهای تو خالی مشتی ناسیونالیست شکم سیر است.

شاه اگر عقل داشت به همه احزاب اجازه میداد وارد مجلس بشن و حرف بزنن و عقیدشون رو بگن وقتی حاکم با دولتی جلوی افکار و عقاید رو بگیره و هرکسی بخلا ف نظرش حرف بزنه بشه مجرم میشه همژن بلایی که سرمون امد یعنی جمهوری در ظاهر اسلامی که داره دقیقا کار شاه رو ترار میکنه . مگه میشه در یک کشور همه یک نظر باشن اگر قرار بود اینطوری باشه . ابتکار و ایده و خلاقیت از اختلاف افکار به دست میاد نه اینکه یک دیکتاتور بگه حرف حرفه منه و بعدش بیاد حزب رستاخیز درست کنه و کارمندان دولت رو هم به اجبار عضوش کنه . الا یک. عدهعشق شاه که فکر میکنن آزادی فقط مینی ژوپه و. عرق خوری الواتی منفی میدن . شاه دیکتاتور بود این ملا ها ی سر کار هم دیکتاتور هستند خر همون خره پالونش عوض شده .

[::Azadi199 - پاریس، فرانسه::] عزیزم من در این چند کامنتم فقط به خنده دار بودن تاریخ ها اشاره کردم مثلا سازمان مجاهدین از سال 1351 به این نام خوانده شد و این مردک نوشته 1345 یک عده در دانشگاه مجاهد بودند و یک عده فدایی در صوریتیکه این سازمانها بعدا متولد شدند این نشان میدهد که چقدر این شاه اللهی ما احمق هستند .مثل اینکه یک اخوندی گفته بود محمد بن عبدالله گفته پشت سر سنی نماز بخوانید !!!! خاک بر سر هر چی الله از حرب اللهی تا شاه اللهی و رجوی اللهی و توده ای اللهی و کمونیست اللهی.

[::iran2015 - وین، اتریش::]. یک توضیح دیگه، و اون اینکه در اون فاجعه شوم بهمن ۱۳۵۷، به گمان من کمترین تقصیر متوجه شاه بود، چرا که او بین سالهای ۱۹۷۳-۱۹۷۸ بهترین رفاه اقتصادی ، اجتماعی رو برای مردم کشور ما فراهم کرده بود، ولی‌ متاسفانه خودش نقطه ضعف هایی داشت که اجنبی از آن بهترین استفاده رو کرد.۱- با اینکه باسواد و باهوش و یکی‌ از بهترین کارشناسان نظامی منطقه بود، ولی‌ ترسو و خیلی‌ خرافاتی بود. ۲- نبوغ پدرش رو نداشت که در چنین مواقع به کمکش بیاد. ۳- خودش در رواج این موهومات مذهبی در سطح جامعه پیش قدم شد، با قدرت دادن به آخوند ‌های شیعه مذهب. ۴- بر کشوری حکومت میکرد که دچار فقر روشن فکری بود، با ملتی کم سواد که هنوز هم درک درستی از مبانی دموکراسی ندارند. این عوامل برای کشور ‌های بزرگ یک کادو حساب می‌شدند که میشد با استفاده از همه این نقاط ضعف، کشوری مثل ایران رو به این حال و روز انداخت.

[::pars40 - فرایبورگ، سوییس::]. نه عزیز، اصلا اینطور نیست، که با چند تا حزب مختلف کشور گل و بلبل میشد. بعد از جمهوری اسلامی این اتفاق افتاد و اینهمه حزب تشکیل شد، نتیجه چی‌ شد ؟ چندین هزار جوان بی‌ گناه به جوخه ‌های اتش سپرده شدند به خاطر اشتباه سران احزاب سیاسی. از اون گذشته، الان و بعد از ۳۷ سال، چه چیزی مانع راه ما ایرانیان مقیم خارج کشور هست برای داشتن چند حزب نیرومند سیاسی ؟ مگه ما در کشور ‌های دموکراتیک زندگی‌ نمی‌کنیم ؟ مگه از ابزار لازم برای وصول به دموکراسی و یک گفتمان حزبی و سالم بر خوردار نیستیم ؟ شما آثاری از این احزاب در خارج از ایران می‌بینید ؟! مرحله اول رسیدن به دموکراسی سواد آموزی در حد ۹۹% هست، و روشنفکران ممتاز و در سطح جهانی‌، و ملتی آگاه و اهل مطالعه، که ما از داشتن همه اینها در حال حاضر محروم هستیم.

[::iran2015 - وین، اتریش::]. درود بر شما، این آقا گفته " خاک بر سر ملتی که روشنفکرش شما باشید" من از قول زنده یاد شاملو میگویم " سخت است فهماندن چیزی به کسی‌ که برای‌ نفهمیدن پول می‌گیرد" این جمأعت شاه قل و ساواکی بی‌ ریشه کپی برابر اصل بسیجی‌ ولأیی هستند...!!

[::iran2015 - وین، اتریش::]. حرف شما درست ولی‌ این یک درد دل‌ هست تا یک مقاله‌ علمی‌ یا تاریخی‌ که باید به نکاتش توجه کرد، شما به کل مسئله نگاه کنید که درباره فقر فرهنگی‌ افراد روشن فکر هست. این افراد بخاطر نمره قبولی و کسب مدرک روشنگری آن تاریخ کوچک از ایران را در طول زندگی‌ خواندند ولی‌ علاقه‌ا‌ی به بیشتر دانستن از تاریخ و آن مردمی که این تاریخ را بوجود آوردند نداشتند، و اینجا هست که مشکل عظیمی‌ وجود دارد.

[::Mammal - لندن، انگلستان::]ممل جان !!ایرانی ها خصوصا افراد تحصیل کرده ایرانی یکی از سیاسی ترین و اگاهترین مردم در دنیا هستند ولی ما هیچکدام پیشگو و اینده بین نیستیم.این مسائلی است که اتفاق می افتد.گاهی کورش می اید و میهنی را اباد میکند یا فتحعلی شاهی مملکت را به کثافت می کشد.این تنها لیاقت صد در صد نادر نیست که میهن را باز میستاند بلکه بی لیاقتی دشمن و برعکس وضعیت روسیه و انگلیس که در اوج قدرت بودند هم باعث از دست دادن نیمی از ایران شد.رضا شاهی که انقدر لیاقت داشت گرفتار غضب انگلیس قدرتمند شد و کارهای اصلاحی اش به دست محمد رضای اسلام پناه افتاد که میهن را چهار دستی به اخوند تقدیم کرد.این میهن و فرهنگ نیازمند راستگویی و بازگشت به فرهنگی است که هرودت میگوید سربازان نگهبان ایرانی سمغ در دهان میگذاشتند که اگر بوسیله دشمن اسیر شده دندان بهم بفشارند تا به دشمن هم دروغ نگویند.این فرهنگ ایرانی است نه ان کثافتهایی که هر وسیله را برای رسیدن به هدف مجاز میدانند.دروغگویی برای مقابله با اخوندی که سراسر دروغ است.وای بر ما

[::iran2015 - وین، اتریش::]. بی‌ شک طرز تفکر ایرانی‌‌ها در این مدتی‌ که ملاها قدرت را داشتند تغییر کرده و به لحاظ ضرری که این رژیم و این تفکر در تمام جوانب داشته کسی نمی‌تواند خود را کنار بکشد و به نوعی با آن مبارزه می‌کند، و حتئ که باعث مرور به گذشته میشود که اصلا ما در آن زمان چه میخواستیم و چه به دست آوردیم. این متن که این نویسنده نوشته حکایت از آن دوره دارد که در فکر آن افراد روشنفکر چه میگذشته و بر اساس چه تفکری و چه دانشی به دنبال تغییر بودند. بی‌ شک هر کسی که در قدرتی‌ که تصمیم گیرنده باشد به لحاظ ضعف‌هایی‌ که هر انسانی‌ وجود دارد و تفاوت فکری بین آدمها باعث بروز اختلاف میشود، ولی‌ اگر کارها بر اساس یک ایدیولوژی پایدار پیش برود هماهنگی‌ و رسیدن به هدف راحت تر می‌شه. در این متن نویسنده به گرایشهای متفاوت آن افراد اشاره می‌کند، توده‌های ها، مصدقیها، اسلامیها و غیره که هیچ کدام از اینها پایه‌های یکسانی ندارند. تاریخ که مخصوصا در ایران بسیار قدیمی‌ هست حکایت از این دارد که باید بر یک پای قدرتمند و اشنا بود که همان را رضا شاه از نو پایه گذاری کرد ولی‌ در زمان پسرش به مسیر دیگری رفت