رقابت عشقی دو مرد برای ازدواج با خانم مدیرعامل، جنایتی معمایی را رقم زد.
مرگ مرد جوان در تصادف هولناک توانسته بود همه را گمراه کند و هیچکس تصور نمیکرد راننده با کینهجویی وی را زیر گرفته است.
ساعت 11 صبح بیستم مردادماه سالجاری در پمپ بنزین فرحزاد همه دیدند که خودرویی سفیدرنگ، مرد موتورسواری را زیر گرفت و با بیاعتنایی به نالههای وی پا روی پدال گاز گذاشت تا فرار کند.
اگر لاستیک جلوی خودرو پنچر نمیشد شاید هیچگاه راننده فراری به دام نمیافتاد اما هنوز 200 متری حرکت نکرده بود که همه دیدند کنترل خودرو از دستان راننده خارج شد و وی بناچار در گوشهای توقف کرد و خود را در محاصره رهگذران خشمگین دید.
بررسیهای پلیسی در صحنه حادثه نشان داد راننده فراری محمد 21 ساله است که روحاللـه احمدی را که سوار بر موتور پالس در پمپ بنزین توقف کرده بود زیر گرفته که با مرگ جوان موتورسوار در بیمارستان، محمد با سپردن قرار کفالت از سوی بازپرس دادسرای ناحیه 31 تهران آزاد شد.
5 ماه بعد
در حالی که هیچکس تصور نمیکرد این تصادف مرگبار یک جنایت برای حذف رقیب عشقی باشد، روز 25 دیماه خانواده روحاللـه به دادسرای ناحیه 31 رفتند و پرده از یک راز سربهمهر برداشتند.
آنها ادعا کردند روحاللـه در یک شرکت خصوصی تبلیغاتی کار میکرد که مدیرعامل آن دختری بهنام مریم بود و از آنجایی که به وی علاقهمند شده بود از مریم خواستگاری کرده سپس با واکنش تند این خانم مدیر از شرکت اخراج شده است و این در حالی بوده که محمد – عامل حادثه – نیز با پسرشان همکار بوده و در یک شرکت کار میکردند.
بازپرس پرونده در تحقیق از خانواده قربانی حادثه دریافت پیش از تصادف مرگبار، روحاللـه و محمد در برابر دیدگان مشتریان شرکت با هم دعوا کرده بودند و امکان ندارد این تصادف اتفاقی بوده باشد.
بازداشت رقیب عشقی
وقتی این سرنخ پیشروی بازپرس پرونده قرار گرفت با صدور رأی نداشتن صلاحیت پرونده برای پیگیریهای تخصصی جنایی به شعبه 7 دادسرای ناحیه 27 تهران ارجاع داده شد و با دستور بازپرس ویژه قتل، تیمی از اداره 10 پلیس آگاهی وارد عمل شدند تا رازگشایی کنند.
روز چهارم اسفندماه محمد با احضار به پلیس آگاهی بازداشت شد و با ادعای بیگناهی گفت با سرعت بالا در حرکت بوده و با ترکیدگی لاستیک جلو کنترل آن را از دست داده و بدون اینکه بداند موتورسواری که در صف بنزین ایستاده همان روحاللـه است وی را زیر گرفته و بعد فهمیده باعث مرگ همکار قدیمیاش شده است.
این دروغپردازی زیاد دوام نیاورد تا اینکه محمد پرده از رقیب عشقیاش برداشت و گفت: من به مریم علاقهمند بودم، روز تصادف قرار بود به دفتر وی بروم. در مسیر سعادتآباد با مریم تماس گرفتم و شنیدم وی در پمپ بنزین است و روحاللـه نیز از صبح وی را تحت نظر دارد، از روحاللـه بهخاطر خواستگاری از دختر موردعلاقهام کینه به دل داشتم، خیلی زود خودم را به پمپ بنزین رساندم و دیدم روحاللـه و مریم با هم حرف میزنند در یک لحظه سرعت خودرویم را زیاد کردم و او را زیر گرفتم، وقتی خواستم فرار کنم لاستیک خودرویم ترکید و دستگیر شدم، نمیدانستم روحاللـه مرده است وقتی با مریم تماس گرفتم شنیدم وی در بیمارستان درگذشته است.
بازداشت خانم مدیر
کارآگاهان جنایی باتوجه به پنهانکاریهای مریم، وی را روز 12 اسفندماه دستگیر کردند. وی ابتدا ادعاهای گمراهکنندهای کرد تا اینکه گفت: «روحاللـه را به خاطر خواستگاری از من اخراج کردم اما او به خواستهاش پافشاری میکرد و مدام مزاحم من میشد.»
وی افزود: روز حادثه بههیچ عنوان از محمد نخواستم صدمهای به روحاللـه بزند و وی را زیر بگیرد، وقتی در صحنه این تصادف بودم و دیدم چه اتفاقی افتاده است تصمیم گرفتم سکوت کنم.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان