اجیر شدن آدمکش از سوی یک زن توطئه‌گر

مرد آدمکش که از سوی زنی برای قتل شوهرش اجیر شده بود به قصاص نفس - اعدام  - محکوم شد.در جلسه دادگاه، این قاتل سعی کرد داستان تازه‌ای را شرح دهد و این در حالی بود که در تحقیقات پلیسی و قضایی اقرار کرده بود از سوی همسر قربانی و در ازای دو میلیون تومان دستور قتل را گرفته بود.
 
ساعت 10 صبح دیروز رسیدگی به سناریوی جنایت زنانه در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی باقری و چهار قاضی مستشار تحت رسیدگی قرار گرفت. در این جنایت که 11 بهمن‌ماه سال‌جاری رخ داده مردی معروف به «یداللـه» که افغانی است از سوی زنی اجیر شد تا شوهر 37 ساله‌اش به نام اسماعیل را به قتل برساند.

این آدمکش ابتدا با ضربات لوله آب و چاقو قربانی را به قتل رساند سپس جسد را با دوستش به سه راهی ورامین برد و در آنجا رها کرد که در مسیر بازگشت، دوستش با پلیس تماس گرفت و آنها را لو داد.

در جلسه محاکمه، مادر اسماعیل در جایگاه ایستاد و برای عروس جنایتکار و آدمکش قصاص و اشد مجازات را خواستار شد سپس یداللـه پشت تریبون دفاع ایستاد و در داستان عجیبی گفت: چند ماه پیش برای خرید زعفران به خیابان کرمانی رفتم و وارد یک عطاری شدم. در آنجا مرد عطار خواست برایش کاری انجام دهم و قسم بخورم به کسی حرفی نخواهم زد. اسماعیل شماره تلفن خانه‌ای را به من داد و گفت با این شماره تماس بگیر و با این زن صحبت کن!

وقتی اسم زن آمد جا خوردم و به او گفتم باید بدانم این زن کیست؟ گفت: مجرد است، تو فقط تماس بگیر و صدایش را برایم ضبط کن. خلاصه اصرار کردم که باید بدانم این زن کیست؟ آنجا بود که گفت همسرش است، به او مشکوک است و می‌خواهد وی را آزمایش کند. سپس وعده داد که در ازای این کار دو میلیون تومان پول به من خواهد داد. بنابراین من با خانه اسماعیل تماس گرفتم، دیدم که مریم گوشی را برداشت و با وی صحبت و صدایش را ضبط کردم، روز حادثه برای اینکه صدای ضبط شده مریم را به همسرش تحویل بدهم به خانه آنان در خیابان خواجه کرمانی رفتم و صدا را تحویل اسماعیل دادم سپس خواستم که پولم را به من تحویل بدهد اما وی گفت پول ندارد و به جای پول به من زعفران داد، آنجا بود که به وی گفتم من پول می‌خواهم و زعفران به دردم نمی‌خورد. بین ما درگیری رخ داد و اسماعیل چاقویی را از آشپزخانه‌شان برداشت و به سمت من حمله کرد حتی دستم زخمی شد اما چاقو را از دست وی بیرون کشیدم و ناخواسته چاقو به قلبش فرو رفت و ناگهان به زمین افتاد. خیلی ترسیده بودم چرا که مریم هم در خانه نبود و نمی‌دانستم چه کار کنم، از خانه بیرون دویدم تا فرار کنم اما از آنجا که یک پارک روبه‌روی خانه قربانی بود دیدم مریم با پسرش داخل پارک نشسته است. سمتش رفتم و موبایل و مدارک شناسایی همسرش را به او دادم و گفتم که اسماعیل را کشته‌ام، خانه نرود تا جسدش را به بیرون انتقال دهم. سپس با دوستم ناصر که یک خودرو دارد تماس گرفتم و گفتم محموله‌ای را در ازای یک میلیون تومان به سه راه ورامین ببرد. در حالی که هوا تاریک شده بود، ناصر آمد از آنجا که قبلاً جسد اسماعیل را لابه‌لای یک تخته فرش پیچیده بودم جسد را در صندوق عقب قرار دادم. در بین مسیر ناصر به من مشکوک شد، همین که سه‌راه ورامین رسیدم تخته فرش را که جسد لابه‌لای آن پیچیده بودم داخل کانال آبی انداختم و برگشتیم در بین مسیر ناصر که متوجه جسد شده بود تلفنی موضوع را به پلیس اطلاع و مرا تحویل مأموران داد.

مریم همسر اسماعیل نیز در اعترافاتش گفت: شوهرم خیلی خسیس بود به همین خاطر از او جدا شدم اما چون پسرعمه‌ام بود با میانجیگری بستگان و به خاطر پسرم با او دوباره ازدواج کردم.

یک روز تلفن خانه‌مان به صدا درآمد، وقتی گوشی را برداشتم یداللـه شروع به صحبت کرد از او خواستم که مزاحم نشود اما بی‌فایده بود او مرتب به خانه‌مان زنگ می‌زد کار به جایی رسید که با وی قرار ملاقات گذاشتم و طوری شد که این اواخر همسرم فهمیده بود و نمی‌دانستم چه کار کنم. چند روز پیش از جنایت از یداللـه خواستم که شوهرم را بکشد و دسته کلید خانه را در اختیار او قرار دادم اما روز حادثه فکر نمی‌کردم یداللـه با همسرم در خانه‌مان ملاقات کند. در حالی که با پسرم در پارک نشسته بودیم یدالله نزد من آمد و گفت همسرم را کشته است که همانجا من داد زدم و تهدید کرد اگر سکوت نکنم پسرم را خواهد کشت. من از ترس سکوت کردم. او به من گفت خانه نروم تا جسد شوهرم را به بیرون انتقال دهد. تا 10 شب بیرون بودم، باور کنید دروغ نمی‌گویم من از قتل شوهرم بی‌خبر بودم.
بنابر این گزارش، پنج قاضی دادگاه جنایی پس از شور مرد آدمکش را به قصاص نفس و مریم را به تحمل زندان محکوم کردند.
+16
رأی دهید
-1

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۳۹
    Gabriel Batistuta - گروژنی، روسیه
    متهم اصلی مریم خانم بودند که بعد از 2 سال حبس به ادامه ی هرزگی خود می پردازند.زنده باد این شیرزن ایرانی.
    4
    12
    یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۸:۴۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۷
    dooste man - توکیو، ژاپن
    ما که نفهمیدیم چی‌ شد
    1
    7
    یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۱:۱۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۳
    برجعلی - كلن، آلمان
    هیچی‌ نشده . این از معنویت هایی هست که خمینی قولش رو به مردم داد .
    0
    1
    دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۲:۰۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.