بررسی روزنامه‌های صبح تهران؛ سه شنبه ۷ بهمن

روزنامه های صبح امروز در تیترها و عکس های صفحه اول خود از آزاد شدن شهرکوبانی سوریه به دست کردها خبر داده و شادمانی اهالی از بند رسته شهر را منعکس کرده اند.
ادامه اظهار نظرها و تحلیل ها پیرامون محکومیت معاون اول رییس جمهور سابق و انتقاد از احمدی نژاد که همکار پیشین خود را رها کرد از جمله دیگر مطالب این روزنامه هاست که در عین حال همچنان در صفحات ورزشی خود از پی آمد های باخت تیم ملی فوتبال ایران در بازی های آسیایی نوشته و خبر از بازگشت قهرمانان از استرالیا و استقبال مردم از انان داده اند.
زنان و موسیقی در کوبانی
تیتر و عکس صفحه اول جوانشایان ربیعی در سرمقاله ابتکار نوشته: کوبانی را کمتر کسی حتی از کردهای ایران و عراق و ترکیه می‌شناختند. شهری که به یکباره نماد مقاومت نوع انسان در مقابل ارتجاع و خشونت شد. مقاومت کوبانی چند خصیصه ویژه داشت که برجسته ترینشان یکی حضور فعال و بی نظیر «زنان» در فرایند مبارزه و مقاومت و دیگری «موسیقی» است.
به نوشته این مقاله: در واقع اگرچه در برخی از رسانه ها به واسطه برخی رویکردهای «جنسیت باورانه» و «فمنیستی» سعی شد تا حضور زنان بیشتر و پررنگ تر از آنچه بود، نشان داده شود اما واقعیت امر این است که شاید در هیچ برهه ای از تاریخ و جغرافیا، زنان تا این اندازه در خط مقدم مبارزه علیه ارتجاع و خشونت نبوده اند.
و خلاصه سرمقاله ابتکار این که: حالا کوبانی آزاد شده است، برخلاف تصور بسیاری از رهبران سیاسی در خاورمیانه و غرب و انچه در این پیروزی بیش از هرچیز افکار عمومی را به خود مشغول کرده یکی حضور زنان است و دیگری موسیقی! آوازی که ضرباهنگ انفجارها و شلیک‌ها را می‌شکست و در کوهستان ها پیروزی را نوید می‌داد. حالا آنچه از مقاومت کوبانی باقی می‌ماند قدرت موسیقی و حضور ضد ارتجاع زنان است نه تلاش‌ها و سیاست‌ورزی‌های ائتلاف ضد داعش، نه توحش داعش.
مبارزه با دولت
آفرین چیت ساز در سرمقاله ایران روزنامه دولت در تحلیل فساد اقتصادی و گسترش آن نوشته: دولت روحانی با نوع پیشرفته و پیچیده‌ای از فساد روبه‌رو است، برخی کارشناسان از این نوع فساد به عنوان فساد سیستمیک تعبیر می‌کنند. به گونه‌ای که در یک دولت رانتی همه اهرم‌های نظارتی و پاسخگویی کنار می‌رود و همه داد و ستدها در سیستم بانکی و تجاری داخل و خارج کشور به اراده اشخاص سپرده می‌شود. در پرونده‌های فسادی که تاکنون رونمایی شده سخن از امضاهای طلایی، مجوزهای ویژه، واگذاری‌های افسانه‌ای و در یک کلام بذل و بخشش‌های ثروت و منابع ملی است.
به نوشته این مقاله: مبارزه با فساد و تخلفات راهی دشوار است که با مخاطرات بسیار همراه است. هراس و هزینه‌های ناشی از این کار یکی از دلایل انصراف مسئولان از ورود در میدان مبارزه با فساد بوده است. با این حال روحانی و تیم مدیرانش گفته‌اند که مخاطرات این عرصه را به جان خریده‌اند. موانع پیش روی روحانی قوی‌تر و پیچیده‌تر از گذشته است زیرا طبق گفته مسئولان جریان‌های رانت‌خوار دولت پیشین با حلقه‌هایی از عناصر سیاسی پیوند خورده بودند.
سرمقاله روزنامه دولت به این جا رسیده: واقعیت‌های چند روز اخیر نشان می‌دهد که فقط شبکه‌های فعال در تجارت و اقتصاد نیست که از پیگیری دولت دچار تشویش شده است در کنار آنها یک حلقه بزرگی از ناراضیان سیاسی را نیز می‌توان سراغ گرفت این حلقه همانا شامل کسانی است که طی سال‌های گذشته با سکوت یا حمایت خویش زمینه تحکیم و تثبیت دولت پیشین را فراهم کردند کسانی که این حجم از سوء‌استفاده‌ها و رانت‌خواری‌ها را می‌دیدند اما مصلحت را در سکوت می‌دیدند در واقع جواز سیاسی آنها برای دولتمردان پیشین بود که در صحنه اقتصاد به صورت چک سفید میان شبکه‌ای از ساکنان دولت به‌کار گرفته شد.
افشای نقض حقوق بشر در انگلیس
جوان روزنامه سپاه پاسداران در صفحه اول خود خبر از اولین سند جامع نقض حقوق‌بشر در انگلیس در سال ٢٠١٤-٢٠١٣ داده که در دانشگاه تهران با حضور سعید جلیلی، دبیر سابق شورایعالی امنیت‌ملی، از آن رونمایی شد که در آن در تعریف مفهوم نقض حقوق‌بشر آمده: زمانی که دولت و نهادهای وابسته به آن، یا نهادهای غیردولتی حقوق اساسی افراد از جمله حقوق مدنی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی آنها را انکار و مورد تجاوز قرار می‌دهند، نقض حقوق‌بشر رخ داده است.
به نوشته این روزنامه: این گزارش که روی سایت «دیده‌بان آمریکا» قرار گرفته، موارد نقض حقوق‌بشر در انگلیس را در ١٣بند جمع‌آوری کرده . چون «دولت انگلیس اقلیت‌های دینی را تحت‌فشار قرار می‌دهد» و از اقداماتی که دولت این کشور علیه مسلمانان انجام داده است، به‌عنوان نمونه‌هایی از نقض حقوق مسلمانان یاد شده است.
در گزارش این نقض حقوق بشرها آمده است که مقامات لندن با تهدید به ابطال تابعیت شهروندان مسلمان بریتانیایی، آنها را مجبور به جاسوسی کرده است. میزان خودکشی مردان در سال٢٠١٣، در این کشور به بالاترین حد خود در یک‌سال اخیر رسیده است. در بند مربوط به نقض حقوق مهاجران به کشته‌شدن یک تبعه ایرانی در انگلیس به نام بیژن ابراهیمی که توسط همسایگانش کشته شده اشاره می‌کند. و نقض حقوق‌بشر انگلیس در اشغال جزایر فالکلند و تغییر ترکیب جمعیتی آن، افزایش تجاوز جنسی به زنان، نقض حقوق کودکان، نقض حقوق زندانیان و نقض حقوق‌بشر انگلیس در بحران سوریه.
محکومیت ظریف یا رحیمی؟
صادق زیباکلام در مقاله ای در شرق نوشته: نیازی به یک‌مطالعه میدانی وسیع نبود؛ حتی یک‌نظرسنجی ساده و ابتدایی هم می‌توانست نشان دهد برای بسیاری از مردم، قدم‌زدن آقای ظریف با جان کری در جریان مذاکرات هسته‌ای، خیلی‌خیلی بیشتر حایزاهمیت بود تا خبر محکومیت معاون‌اول رییس دولت سابق. به همین دلیل هم برخی اصولگرایان به جای پرداختن به موضوع محکومیت آقای رحیمی، به موضوع محکومیت بسیار مهم‌تر حرکت دکتر ظریف پرداخته‌اند.
این استاد دانشگاه به زبان طعنه و طنز ادامه داده: یکی از مسوولان ارشد دولت گذشته مرتکب خطایی بسیار جزیی شده، دادگاه رسیدگی را صورت داده و او را مجرم شناخته است. حکم محکومیت نیز به وی ابلاغ شده و عن‌قریب به زندان خواهد رفت. اموالی را هم که از بیت‌المال برده بود ظاهرا بازگردانده شده و نگرانی از این بابت نیست. از نظر سیاسی هم این خبر، وزن چندانی ندارد. یعنی فی‌الواقع به اصولگرایان، ارتباط چندانی پیدا نمی‌کند که آنها مجبور شوند موضوع مهم و حیاتی قدم‌زدن ظریف با کری را کنار بگذارند و بروند سر وقت موضوع پیش‌پاافتاده محکومیت آقای رحیمی. اساسا معاون اول احمدی‌نژاد، ارتباط چندانی با اصولگرایان پیدا نمی‌کند! خود احمدی‌نژاد و آن هشت‌سال هم به اصولگرایان ربطی ندارد چه رسد به معاون اول ایشان.
به نوشته مقاله شرق: موضوع هسته‌ای برای کشور اهمیتی ندارد. معلوم نیست چرا دولت آقای روحانی اینقدر روی حل پرونده هسته‌ای تاکید گذاشته و برای آن اولویت قایل شده است؟ موضوع هسته‌ای و تبعات آن نه تاثیری روی اقتصاد کشور دارد، نه مناسبات ما با ایالات‌متحده، اتحادیه اروپا و قدرت‌های دیگر دنیا را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد، نه وضعیت رابطه با همسایگان منطقه‌ای را عوض می‌کند و نه هیچ‌گونه تاثیر دیگری بر وضعیت کشور دارد. به همین دلیل، مسوولان در دولت قبلی خیلی روی مذاکرات هسته‌ای و پیشرفت آن تاکیدی نداشتند.
عالمی حق‌السکوت گرفته است
پوریا عالمی در ستون طنز شرق به گزارشی در خبرگزاری فارس اشاره کرده که مدعی شده «برخی روزنامه‌های زنجیره‌ای برای عدم انتقاد از محمدرضا رحیمی حق‌السکوت می‌گرفتند.» و نوشته: راست می‌گوید. من خودم چندبار حق‌السکوت گرفتم. چطوری؟ اول باید بگویم توی مطبوعات حق‌التحریر می‌دهند، یعنی بابت چیزی که نوشته می‌شود حق‌التحریر می‌دهند. حالا من بارها شده که چیزی نوشتم اما حذف شده و منتشر نشده. درباره محمدرضا رحیمی در سال‌های گذشته کم ننوشتم، که خیلی‌هاش چاپ شد، خیلی‌هاش هم چاپ نشد. اما بنده سر ماه حق‌البوقم را کامل از روزنامه می‌گرفتم. یعنی رسما حق‌السکوت گرفتم، منتها نه از خودش، از روزنامه‌های اصلاح‌طلب.
طنزنویس شرق با اشاره به نوشته های این چند روز رسانه های اصولگرا از زبان آن ها نوشته: بله خرابکاری می کنند تا اسم پاک‌ترین دولت ایران را چرک کنند و لی ما رسما اعلام می‌کنیم نه‌تنها تمام فساد اقتصادی دولت دکتر احمدی‌نژاد تقصیر رسانه‌های اصلاح‌طلب به‌خصوص روزنامه «شرق» است، که حتی مسوولیت خاموش‌شدن شمع خزینه حمام شیخ بهایی، سرخوردن پای امیرکبیر در حمام، رفتن محمودرضا خاوری بغل سلین دیون که همسایه‌شان شد، قضیه دستبرد لولو به اموال خصوصی در نطق دکتراحمدی‌نژاد، قضیه سوختن همان‌جایی که می‌سوزد و همه‌چیزهای دیگر به پای روزنامه «شرق»، به‌عنوان روزنامه اصلاح‌طلب و گردن مدیر و کارکنان همین نشریه است. و بس.
صفحه طنز روزنامه قانون که بی قانون نام دارد در زیر این عنوان و عکس به نقل از خبرنگار خود نوشته در اهفتمین کنگره سراسری سکته مغزی، رئیس انجمن مغز و اعصاب ایران گفت: در هر ۲۶ دقیقه یک ایرانی بر اثر سکته مغزی جان خود را از دست می‌دهد. این در حالی است که محمدجواد ظریف یکی از مسئولان اصلی این وقایع تلخ و ناخوشایند هیچ‌گونه توجهی به این مسئله ندارد.
در ادامه گزارش ضمیمه طنز روزنامه قانون آمده: بسیاری از شهروندان در گفت‌وگو با بی قانون گفتند: ما پس از دیدن پیاده‌روی آقای ظریف با جان کری دچار حمله عصبی و متعاقبا سکته مغزی شدیم، برای همین از مجلس محترم که تمام هم و غم خود را روی این مسئله گذاشته است تشکر ویژه داریم. در ادامه خبر... بله... در همین لحظه نویسنده این سطور دچار سکته مغزی شد...
علی میرفتاح هم در اعتماد نوشته: از ماجرای معاون اول دولت قبل باید ذوق کنیم و شاد شویم یا غمگین شویم و افسوس بخوریم؟ اگر این اتفاق برای دولت اصلاحات یا تدبیر و امید می‌افتاد چه باید می‌کردیم؟ همه می‌گویند فساد بد است و باید قاطعانه با آن برخورد شود اما دیروز که صفحه یک روزنامه‌ها را دیدم، دیدم که اصلاح‌طلبان رحیمی را تیتر و عکس یک کرده‌اند و درباره‌اش گزارش نوشته‌اند و از شخصیت‌ها نظرخواهی کرده‌اند و اصولگرایان انگار نه انگار که اتفاقی افتاده و معاون اولی به زندان و جریمه محکوم شده. از دید آنها قدم زدن ظریف گناه نابخشودنی‌تری است از فساد و دزدی.
به نوشته این مقاله: شرط می‌بندم اگر یک دهم رحیمی یکی از رفیقان هاشمی یا نزدیکان خاتمی یا همراهان روحانی کاری کرده بود، جای روزنامه‌ها و سایت‌ها عوض می‌شد و تیرگی جرم چنان گسترده می‌شد که دامن همه را می‌گرفت. کار بد مصلحت آن است که مطلق نشود و چپ و راست هیچ کس به مال مردم دست دراز نکند اما در اتفاق اخیر چیزی فراتر از دزدی و اختلاس صورت گرفته و فراتر از چند میلیارد ناقابل به مردم ضرر وارد شده است. شاید اگر دولت قبل مدعی پاکدستی نبود و خودش را تافته جدا بافته نمی‌دید، این گناه امروز صرفا به پای نفس اماره نوشته می‌شد و بی‌جهت به طعنه و تسخر جناحی بدل نمی‌شد.
ستون کرگدن اعتماد در نهایت به این جا رسیده که: متاسفانه مدیریت کشور فارغ از گرایش سیاسی با این بلیه قرین بوده و به کرات آدم‌هایی در رده‌های مختلف سخت گفته‌اند و سست عمل کرده‌اند و اعتماد و باور مردم را مخدوش و ملکوک کرده‌اند. فقط بحث پول و قدرت نیست بلکه تاریخ آدمیزاد مملو از داستان‌های عبرت‌آموزی است که در بزنگاه‌های مختلف، شهوت و شرک و ریا و نفاق و قدرت از گریبان مدعی سر بیرون می‌آورند و پدر صاحب بچه‌اش را در می‌آورند.
۵ سال زندان کافی نیست
تیتر و عکس امیرحسین خیرخواه، شهروند
محمود آخوندی در مقاله ای در روزنامه قانون نوشته: افزایش جرایم مالی یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های جامعه ما است و ما این روزها شاهد تشکیل پرونده‌های بزرگی در رابطه با فساد اقتصادی در دستگاه قضایی کشور هستیم. زمانی که جرم‌شناسی این‌گونه پرونده‌ها را مد نظر قرار می‌دهیم، متوجه می‌شویم که یکی ازمهم‌ترین علت‌های افزایش فساد اقتصادی در نحوه مجازات مجرمان از جمله یقه سفید‌هاست.
این استاد حقوق دانشگاه با تاکید بر سابقه تاریخی مجازات مفسدان اقتصادی به خصوص در برخی رده‌ها و طبقات بالای اجتماع که مجازات نمی شدند نوشته می‌دانیم که در سیستم‌های دادرسی ما محکوم تا آخر محکومیت خود در زندان باقی نمی‌ماند، بلکه بعد از گذراندن چند سال از دوران محکومیت خود، آزادی مشروط یا تعلیق اجرای حکم دریافت می‌کند یا مورد عفو و بخشش قرار می‌گیرد. در نتیجه مجازات عظمت و بازدارندگی خود را از دست داده است. درست است که مجرمان بعد از اجرای مجازات حق زندگی دارند اما متناسب با جرمشان باید از بسیاری از حقوق اجتماعی محروم شوند تا هزینه انجام جرایم افزایش چشمگیر داشته باشد.
مقاله قانون در پایان نظر داده: زمانی که اختلاس ۴۰۰ میلیاردی توسط فردی صورت می‌گیرد ۵ میلیارد جریمه برای این مبلغ بسیار کم است. یا پنج سال زندان برای مرتکبین مفهومی ندارد. چون منفعتی که مرتکبان از انجام آن جرم به دست می‌آورند بسیار زیاد است و گذراندن پنج سال از زندگی در زندان برای مرتکبین به هیچ عنوان سخت نبوده و بعد از آزادی با پولی که به روش نادرست تصاحب کرده‌اند زندگانی خوبی خواهند داشت. به همین دلیل در این زمینه مجازات به‌تنهایی برای جلوگیری از ارتکاب جرم کافی نیست باید اقدامات دیگری در نظر گرفته شود.
فوتبال مانند اقتصاد است
کارتون محمد طحانی، آرمان
علی دادپی استاد دانشگاه در مقاله ای در شهروند به مقایسه فوتبال با اقتصاد پرداخته و نوشت: در مسابقه ایران با عراق هیچ‌کس داوری را منصفانه نمی‌داند. این نشانه خوبی است. مهارت‌های بهبود و کاستی‌های عملکرد تیم ایران کمتر شده‌اند. ولی چرا ایران نبرد؟ شباهت فوتبال به اقتصاد در همین نکته است: عملکرد نتیجه را تضمین نمی‌کند. مانند اقتصاد نتیجه هر مسابقه‌ای به فضای حاکم بر تعاملات در این‌جا مسابقه وابسته است.
به نظر نویسنده این مقاله: چه بسا تیم‌هایی که قربانی فساد اداری موجود در کشور می‌شوند و در برابر چشم متحیر هوادارانشان (اعضای خانواده و دوستانشان) از عرصه رقابت‌ها حذف می‌شوند. برخی قربانی پیشداوری‌های موجود درباره جنسیت و تخصص و تعهد می‌شوند و برخی دیگر باور نمی‌کنند که تلاش‌هایشان بی نتیجه مانده است. واقعیت این‌جاست که نتیجه صددرصد در دست هیچ‌یک از بازیکنان این تیم‌ها و مدیریت این تیم‌ها نیست.
مقاله شهروند به این جا رسیده که: متعهد بودن به فضای سالم برای رقابت‌های اقتصادی مانند تعهد به فضای سالم در مسابقات فوتبال تنها یک تعهد اخلاقی نیست بلکه تلاشی است برای تضمین این واقعیت که عملکرد خود ما بتواند نتیجه را تضمین کند و سوت یک داور فاسد امید ما را ناامید نکند. قبول این‌که نتیجه در دست ما نیست و برای تضمین آن باید بساط فساد را برچید؛ اولین گام در مبارزه با فساد اداری حاکم بر اقتصاد کشور و در مورد فوتبال حاکم بر کنفدراسیون آسیاست.
نویسنده مقاله در نهایت نوشته: راستش را بخواهید من هیچ‌وقت در زندگیم به تیمی که برده است این‌قدر افتخار نکرده‌ام که به این تیم می‌کنم. این یک تیم فوتبال بود نه گروهی بازیکن که دنبال توپ بدوند تا مشهور بشوند. اگر درباره لزوم تغییر فرهنگ حاکم بر فوتبال کشور جدی هستیم باید بهبود عملکرد تیم را جدی گرفت و ادامه آن را تضمین کرد.
شهرام شهیدی در ستون طنز شهروند نوشته: در سایت تابناک خواندم که در آن رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران گفته رتبه شادی و نشاط ایران در میان ١٥٧ کشور دنیا ١١٥ است. سایت فرارو هم در گزارشی اعلام کرده بود شادی در خانواده‌های ایرانی گم شده. خب وظیفه ما چیست؟ بازگرداندن اشیا و حس‌های گمشده. - شاد شدن در ایران خیلی کار سخت و پیچیده‌ای نیست. اولین راه ساده‌اش این است که تلویزیون خانه را روشن کنید و روی هر کانالی هست مصاحبه یا مناظره یک مقام مسئول کشور را تماشا کنید. این‌قدر دیدن این مصاحبه‌ها مفرح است که شما گاهی از ته دل به گفته‌های دوستان می‌خندید و قهقهه می‌زنید.
-یکی دیگر از راه‌های افزایش شاخص شادی در کشور، رد آمار خارجی‌ها و ارایه آمار داخلی است. اگر بلد نیستید این امر را بسپارید به صداوسیما. چنان آمار و شاخص و نموداری ردیف می‌کند که مثل آمار گلزنی علی دایی دست نیافتنی بشویم و کسی به گرد شادی کردنمان نرسد.
+2
رأی دهید
-1

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.