پنجشنبه ۳ دی ۱۳۸۸ - ۲۴ دسامبر ۲۰۰۹
دستگیری محمود کدخدایی سلطان وحشت ژاپن در ایران
ماموران فرودگاه امام صبح شنبه سلطان وحشت را بازداشت کردند.
به گزارش اختصاصی خبرانلاین عضو اسبق تیم ملی کشتی ملقب به سلطان وحشت ژاپن، هنگام ورود به فرودگاه امام با پاسپورت جعلی بدام ماموران افتاده و بازداشت شد.
بر این اساس کدخدایی 46 ساله با پاسپورت جعلی و تحت نام فردی اروپایی از ژاپن وارد دوبی شده و بعد از ترانزیت با هواپیما به مقصد تهران عازم شد. وی که در ژاپن به خطرناکترین تبهکار این کشور معروف شده پس از آنکه ماموران به هویت وی شک کردند، برای تحقیق بیشتر به واحد نیروی انتظامی مستقر در فرودگاه برده شد که بعد از شناسایی مشخص شد که وی فراری معروف و سلطان وحشت ژاپن است.
شبکه مخوف وی در ژاپن بقدری وحشتناک بوده که ژاپنی های جنایتکار معروف به یاکوزاها از وی بشدت ترسیده و از وی حساب می برده اند. با راه اندازی چندین رستوران دست به توزیع مواد مخدر زده و در بیش از 4 شهر بزرگ ژاپن دست به قتل زده و بعنوان نفر اول فرد فراری تحت تعقیب پلیس ژاپن بوده است. چند سال قبل بعد از آنکه وثیقه 500 میلیون تومانی وی پذیرفته شد، از دست ماموران ایرانی در ایران فرار کرده و به ژاپن بازگشت و به جرم و جنایت خود ادامه داد تا اینکه امروز توسط ماموران ایرانی بازداشت شد.
محمود کدخدایی متولد شده منطقه جوادیه و گمرک تهران است که بعنوان عضو تیم ملی کشتی ایران چند مدال نیز در دو دهه پیش بدست آورد.
روایتی ناخوانده از متهمی به اسم محمود کدخدایی , F14 چطور سلطان وحشت شد؟
«سلطان وحشت بازداشت شد» این یعنی، محمود کدخدایی بازداشت شده است، قهرمان سابق کشتی آسیا و سلطان وحشت برای کارگران ایرانی دهه 60 ژاپن.
باری دیگر این تیتر کابوسی شد برای بسیاری از ایرانیانی که حالا به دهه پنجم زندگی شان نزدیک می‌شوند. جوانهای دهه 60 که در گیر و دار بیکاری بار سفر به ژاپن بسته بودند تا با مرده سوزی، جوشکاری در اعماق آب و بیگاری بتوانند سرمایه‌ای دست و پا کنند. همان‌ها که در اواخر دهه 70 با بازگشت رهبر یاکوزاها به تهران پرونده‌ای بلند، بالا برایش تشکیل دادند و به دادگاهش کشاندند. دادگاه جنجالی که سال 1381 با قضاوت قاضی صابری ظفرقندی در تهران برگزار شد. دادگاهی که البته اثری از متهم در آن نبود چون او با قرار وثیقه‌ای 500 میلیون تومانی و هویتی جعلی از کشور گریخته بود.
***
«روزنامه‌های شوروی اسمش را گذاشته بودند F14.» این جمله را الله مراد زرینی، پیشکسوت صاحبنام کشتی ایران و جهان می‌گوید. زرینی که در همه سال‌های آستانه پیروزی انقلاب اسلامی و اوایل جنگ در اوزان 68 و 74 اصلی‌ترین رقیب محمود کدخدایی محسوب می‌شد. پدیده‌ای که اگرچه به رغم استعدادش در کشتی هیچ گاه برای حضور در این رشته ورزشی معروف نشد اما سال هاست که نامش همیشه سر زبان‌ها بوده. زرینی درباره هم تیمی و دوست نزدیکش در آن سالها می‌گوید: «باورش خیلی سخت بود که محمود اسیر این اتفاقات شود. من او در بدترین سال‌های ممکن برای ورزش، ستاره شدیم. هنوز 25 سالش تمام نشده بود که کشتی را ول کرد و رفت ژاپن که کارگری کند و سالها بعد شنیدیم که این اتفاقات افتاده. البته هیچ وقت نشنیدیم که واقعاً چه شده. او اگر می‌ماند یکی از بهترین‌های تاریخ کشتی مان می‌شد اما برخوردهایی که با این بچه داشتند از ورزش دل زده‌اش کرد.»
او از محمود کدخدایی می‌گفت، از قهرمانی که یک دوره در جام دانکولوف، یک دوره در بازی‌های اسپارتالیا شوروی، یک دوره از بازی‌های جهان پهلوان تختی مدال طلا را به‌دست آورد. او که در بازی‌های جهانی 1983 یکی از ملی‌پوشان تیم ایران بود اما با حکم دکتر ولایتی، وزیر وقت وزارت امور خارجه مجبور شدند به تهران برگردند چون قبل از تیم آزاد یکی از فرنگی کاران ما در اقدامی عجیب با حریفی از رژیم غاصب صهیونیستی کشتی گرفته بود تا حساسیت‌ها روی کشتی زیاد شود تا کدخدایی شاید سرنوشتی متفاوت برای زندگی‌اش رقم بخورد.
او که پس از این اتفاق درحالی که همه از استعداد درخشانش سخن می‌گفتند برای کارگری به ژاپن رفت و یک دهه بعد مخوف‌ترین خلافکار ژاپن و رئیس یاکوزاهای ژاپنی لقب گرفت. قهرمانی که از سوی هموطنانش که از غربت برگشته بودند متهم می‌شد به ضرب و شتم و اخاذی از کارگران غیر قانونی.
***
«پرونده مربوط به خیلی سال قبل است. الان خیلی جزئیاتش یادم نیست. 10 سال قبل بود که اولین شکایت‌ها انجام شد.» قاضی صابری ظفرقندی، رئیس شعبه ویژه فرودگاه مهرآباد قاضی ویژه برای رسیدگی به پرونده محمود کدخدایی بود. او بود که برای این متهم قرار وثیقه صادر کرد و دادگاهش را حتی پس از فرار تا مرحله صدور حکم پی گرفت: «من بر اساس شکایاتی که وجود داشت پرونده را پیگیری کردم. او به دلیل بیماری با قرار وثیقه 500 میلیون تومانی آزاد شد اما فرار کرد. ما دوبار هم احضارش کردیم اما خبری از بازگشتش نشد تا اینکه مجبور شویم دادرسی را بدون حضورش ادامه بدهیم. شکایت‌های زیادی از متهم بود که او عده‌ای را ضرب و شتم کرده و پول‌های شان را گرفته است اما بیشتر این روایات بر اساس گفته‌های افراد بود و در خیلی از موارد سند مستندی نداشتیم اما در بعضی از پرونده‌ها هم چون اسناد وجود داشت ما توانستیم برایش حکم صادر کنیم. حکم مجرمیت و حبس.»
او ادامه می‌دهد: «البته الان سالها گذشته و نمی‌دانم برای آن پرونده در دادگاه تجدید نظر چه اتفاقی افتاد اما وثیقه به نفع دولت ضبط شد و پرونده هم از مسیر دیگری پی گرفته شد و من دیگر مسئولیتی در پرونده نداشتم. اما روزنامه‌های آن سالها پر بود از شرح اتفاقات این دادگاه جنجالی. میتوانید سری به روزنامه‌های آن روزها بزنید.»
و این البته بخشی از ماجرای دادگاه است به روایت روزنامه ایران، شماره 2312، مورخ: سه شنبه 5 آذر 1381؛ «قاضی صابری اظهار داشت: دادگاه پزشکی را که برای محمودکدخدایی گواهی بیماری صادرکرده است، احضار خواهدکرد زیرا با این گواهی روند جلسه دادگاه تغییر کرد و ما از کنار این مسئله به سادگی نخواهیم گذشت.
وی افزود: در خصوص متهم باتوجه به استعلام از اداره گذرنامه و اینکه وی از وقت رسیدگی پرونده خبرداشته و می‌دانسته شکات جدیدی در پرونده وجود دارند، صددرصد از طریق انترپل تهران او را تحت تعقیب قرارداده و به ایران بازمی گردانیم و محمودکدخدایی در هر کجای جهان که باشد، دستگیرمی شود. وی اظهار داشت: وکیل متهم درلایحه دفاعیه‌اش که تسلیم دادگاه کرده است به جای دفاع، به خبرنگاران توهین کرده است و فرار او را ترس و وحشت محمود دانسته است.»
و در همان روز، روزنامه اعتماد بخشی از گفته‌های شاکیان پرونده را منتشر میکند؛ «15 ایرانی بودیم که در ژاپن با هم کار و زندگی می‌کردیم. پول هایمان را جمع کرده بودیم تا فرد قابل اعتمادی را پیدا کنیم و از طریق او پول ها را به ایران بفرستیم. یکی از ایرانیان به نام کوروش گفت، فردی را می‌شناسد که حاضر است این کار را برایمان بکند. او محمود کدخدایی را به ما معرفی کرد. نیمه‌های شب درخواب بودیم که یکباره محمود با چند مرد قوی هیکل به خانه ما آمدند و با شمشیر و قمه به جانمان افتادند و پولها را که حدودا 5 میلیون تومان بود، برداشتند و فرار کردند. ساعتی بعد ماموران پلیس ژاپن سر رسیدند و ما را بازداشت کردند چون سلطان وحشت مقداری حشیش در گوشه‌یی از خانه مخفی کرده و بعد تلفنی این مسئله را به پلیس اطلاع داده بود تا دستگیر شویم.»
و البته در همان جلسه یکی از شاکیان ادعا میکرد که گوشش را بریده‌اند و متهم دیگری هم بود که دستش را ادعا داشت تیم کدخدایی قطع کرده‌اند. دادگاه آن روز پر بود از خانواده‌هایی که با چشمانی اشکبار از مقامات قضایی می‌خواستند متهم را که پس از دیپورت توسط دولت ژاپن به اتهام تجارت مواد مخدر، به ایران آمده و زندگی عادی‌اش را سر گرفته بود مجازات کنند.
***
«این اسم برایم خیلی آشناست. راستش فیلم کیفر را ما بر اساس داستانی واقعی نوشتیم. ، علیرضا نادری بسیاری از صحنه‌های فیلم را بر اساس خاطرات ایرانیانی ساخته که در ژاپن کارگری کردند.» این جمله را حسن فتحی کارگردان سرشناس سینمای ایران می‌گوید که گفته میشود فیلم کیفر را بر اساس زندگی محمود کدخدایی ساخته است. و البته علیرضا نادری فیلمنامه نویس کیفر در این باره به ما می‌گوید: «راستش خیلی از دیالوگ‌ها گرته برداری از شخصیتی مثل کدخدایی است. شاید نمایی از فیلم که کشتی گیر سوار گاو وحشی شهربازی پارک ارم شده یادآور او باشد اما غیر از شخصیت‌های دیگری هم بودند که اسامی سرشناسی هستند اما آنجا در آن دوره کارهایی کردند که شاید امروز کسی چیزی درباره کارهای شان نمی‌داند. من شخصیتم را بر اساس همه خاطراتی که از افراد مختلف شنیده بودم نوشتم و او یک شخصیت واحد نبود. ولی بارها وقتی برایم از ژاپن می‌گفتند، نام محمود کدخدایی هم در خاطرات شان بود.»
***
متهم فراری حالا دوباره در اختیار دستگاه قضایی گرفته تا پرونده‌اش بررسی شود. هر بار اما نامش طرح شود کنار نامش نوشته میشود قهرمان سابق کشتی ایران. ستاره‌ای که هم تیمی هایش فنا شدنش را ناشی از کژ کارکرد دستگاه ورزش کشور می‌دانند. حسن بابک سرمربی و مدیر فنی تیم‌های ملی کشتی فرنگی ایران یکی از هم تیمی‌های سابق کدخدایی است که درباره دوست قدیمی‌اش می‌گوید: «می توانست یکی از پدیده‌های کشتی آزاد ما باشد. تکنیکش بی‌نظیر بود. مثل آب خوردن روسها را در وزنش می‌برد. استعدادش بی‌نظیر بود اما باید اتفاقی که برایش افتاد را در ظرف زمانی شرایط زندگی‌اش بررسی کنیم. راستش هر کدام از ما هم اگر مشکلاتی که او در زندگی‌اش داشت می‌داشتیم شاید به همین سرنوشت دچار می‌شدیم. او پدرش را در کودکی از دست داده بود، شرایط زندگی در پایین شهر، برخوردی که از سوی مسئولان وقت با محمود شد ، از دست دادن شانس کشتی در بازی‌های جهانی، المپیک و. . . راستش مسیر زندگی‌اش یکدفعه عوض شد و وقتی برای کار رفت به ژاپن به جایی رسیده بود که هیچ چیزی نداشت.» و الله مراد زرینی حرفهای بابک را اینگونه تکمیل میکند: «باید جوانهای مان را بیشتر درک کنیم. هنوز هم این مشکلات را داریم. محمود می‌توانست یک استعداد بی‌نظیر باشد اما چون موهایش را بلند میکرد برخورد‌ها با او سرد بود. مدام توانایی هایش را نادیده می‌گرفتند، طوری که از ورزش سرخورده شود و ول کند که برود برای کار به ژاپن. . .»
|
serentipity - کانادا - تورنتو
|
در مورد ایرانی ها که در ژاپن کار میکردند .اغلب اغراق می شه/ هیچ ایرانی نه مرده سوری کرده بود نه جوشکاری در اعماق دریا... که نیاز به تبحر خواص و چیزهای دیگه داشت.. ایرانی ها بیشتر در کارحانجات پلاستیک سازی و کارهای ساختمانی کار میکردند... محمود کدخدایی از ایرانی هایی با میگرفتکه در کار مواد مخدر بودند . و اینکه چند نفر جمع شدیم و پول خواستیم برای ایران بفرستیم دروغ محض است .. راحت در سیستم بانکی این کار صورت میگرفت ..کاری که خود من بار ها انجام دادم... بگذریم تمام شاکیان پرونده خود فروشنده مواد بودند. همین.... افراد دیگری هم نظیر محمود کدخدایی بود... مثلا حسین آدیداس.. که بعد کشته شد... بیچاره ایرانی که صادقانه کار کردند ...حالا مرده سوز شدهند.. اصلا کی مرده می داد ما بسورنیم...تماما ماشینی بود ... بکذریم .. فیلم کیفر هم یه مشت لات و الات در مورد اونجا گفت و تمام شد |
یکشنبه 28 آذر 1389 |
|
|
iranjp - ژاپن - توکیو
|
چه خبره این همه داستان دروغ " چند تا رستوران برای توزیع مواد ...... مگه مجبورید اینهمه دروغ بنویسید .تو یه روزنامه خونده بودم که پنجاه تا محافظ مسلح داشته هر جا میرفته باهاش بودن مگه سرویس دادن به پنجاه نفر مگه الکیه ?!!? |
یکشنبه 28 آذر 1389 |
|
|
benitala - ژاپن - یوکوهاما
|
serentipity - کانادا - تورنتو ...دادش کاملا باهات موافقم..یکسری ایرانی اسم همه را بد کردن.. مرده سوزی، جوشکاری در اعماق آب..اینا همش حرفه . |
یکشنبه 28 آذر 1389 |
|
|
markopolo vic - استرالیا - ملبورن
|
حالا تازه پرونده قتل حسین ادیداس بازه محمود با شریک جرمش اکبر یاکماها. مال مردم خوری همینه اینهمه پول فرستادی ایران الان چی داری. |
یکشنبه 28 آذر 1389 |
|
|
اتیلا - ژاپن - توکیو
|
Serentipity-تورونتو- کانادا- سلام دوست عزیز .شما واقعیت را برای کسانی که از زندگی کارگران ایرانی درژاپن اطلاع ندارند توضیح دادید .،.البته در حال حاضر بیشتر ایرانیهای مقیم ژاپن در کار بازیافت اهن آلات و دستگاه های الکترونیک هستند و به کشورهای چین و فلیپین صادر میکنند و عده هم در کار صادرات اتومبیل و ماشین آلات هستند ،. درود بر شما و پیروز باشید |
یکشنبه 28 آذر 1389 |
|
|
اتیلا - ژاپن - توکیو
|
Serentipity-تورونتو- کانادا- سلام دوست عزیز .شما واقعیت را برای کسانی که از زندگی کارگران ایرانی درژاپن اطلاع ندارند توضیح دادید .،.البته در حال حاضر بیشتر ایرانیهای مقیم ژاپن در کار بازیافت اهن آلات و دستگاه های الکترونیک هستند و به کشورهای چین و فلیپین صادر میکنند و عده هم در کار صادرات اتومبیل و ماشین آلات هستند ،. درود بر شما و پیروز باشید |
یکشنبه 28 آذر 1389 |
|
|
mashkok - ایران - تهران
|
این روزنامه ایران چرندیات ودروغ زیاد مینویسه این نوشته های روزنامه ایرانه محمود مال این حرف ها نبود فقط بطور نامردی وگروهی به ادمهای ضعیف حمله مکردنند و در مورد کار در ژاپن هیچ ایرانی مرده نسوزونده مرده سوزی در ژاپن توسط کوره های مخصوص وزیر نظر شهر داری ودولت انجام میشه این کاری نیست که خارجیها بتونند انجام بدهند |
یکشنبه 28 آذر 1389 |
|
|
1k adame sadegh - کانادا - تورنتو
|
serentipity - کانادا - تورنتو تو هم همدست بودی چون از همه جزئیات خبر داری.امثال تو و کدخدائیها در همین کانادا هم بسیارند و ابروی هر چه ایرانی تحصیل کرده و شرافتمندانه دارند زندگی میکنند را برده اند. |
یکشنبه 28 آذر 1389 |
|
|
shayna - ایران - ایران
|
serentipity - کانادا - تورنتو . اگه حرفهای شما واقعی باشه باید به حال خودمون تاسف بخوریم که بعضی مردم رو احمق فرض کردند. خدا روشکر باز یکی هست که افشاگری بکنه |
یکشنبه 28 آذر 1389 |
|
|
اتیلا - ژاپن - توکیو
|
. 1k adame sadegh - کانادا - تورنتو. شما اگر تحصیل کرده بودید و آبرو داشتی هیچ کس قادر نبود لکه دارت کند .،تو نه تحصیلات داری ونه آبرو برای از دست دادن .،تو فقط عقده حقارت داری ،ودرزندگی ات ناموفق هستی ، دیگران را مقصر نکن ، بدبخت !!!!؟. |
یکشنبه 28 آذر 1389 |
|
|
aziz iran - دانمارک - کپنهاک
|
کجایی پهلوون تختی ، کجایی پهلوون فیلابی ، کجائید پهلوانان ایران زمین تا ببینید آخوند هرزه و پاچه ور مالیده چه بر سر کشتی و پهلوانی در سرزمین پهلوانان آورده است ؟؟. زمانیکه بازو بند پهلوانی بر دستان ملیجک و نوکر سد علی - نژاد عنتری بسته میشود _ نباید توقع بیش از این داشت که ورزشکارانش یا امثال این باجگیر و یا قاتلانی امثال محمد خانی باشند. در رژیمی جنایت پیشه هیچ چیز به جائی نمیرسد تنها و تنها آزادی ایران زمین و بیرون ریختن اراذل و اوباش آخوند و دور قاب چینان ساندیس خورشان است که میتواند عظمت را به سرزمین آریائی مان بر گرداند و بس .( حساب ورزشکاران مردمی و صدیق ایران زمین از حساب این جنایتکاران آخوند جدا میباشد ). |
یکشنبه 28 آذر 1389 |
|
|
ARIA_JAPAN - ژاپن - توکیو
|
این نامرد را خوب میشناسمش .ده سال پیش بود توی یوکو هاما دیدمش .کارش این بود که از بچه های خلافکار ایرانی باج بگیره دنبال مرده میگشت.با چند نفر گردن کلفت میریختن سر یک ادم ضعف و کل مالش را جمع میکردن.و اگر مقاومت میکرد میکشتنش.که چندین ادم بیگناه بدست او کشته شد.و اموال خیلی از بچه ها زحمت کشیده در ژاپن توسط این نامرد خورد شد. ولی در ایران ایا این اقا را مجازات میکند????????? |
یکشنبه 28 آذر 1389 |
|
|
benitala - ژاپن - یوکوهاما
|
1k adame sadegh - کانادا - تورنتو ..ببین اینجا ایرانیها از همه کارهای همدیگه خبر داران.دلیل نمی شه که همه بد باشن. من خودم کار معمولی می کنم ولی میدونم کی چکار میکنه و به من ربطی نداره.حرفهای serentipity - کانادا - تورنتو عین حقیقته.اتیلا - ژاپن - توکیو .iranjp - ژاپن - توکیو ..خوش باشید. |
یکشنبه 28 آذر 1389 |
|
|
آینه - انگلیس - لندن
|
1k adame sadegh - کانادا - تورنتو تحصیل کردشون شما هستید? این چه طرز صحبت کردن هست بنده خدا serentipity - کانادا - تورنتو حقیقت رو گفت و گفت که بعضی ها هم مواد فروش بودند همانطور که در لندن هم هستند . تمام دوستان ایرانی واقعا باید حواسمان جمع باشه که یک سری افراد با اموزش زبان فارسی که در ایران بیشتر استفاده میشه قصد تفرقه اندازی در تمام سایتهای ایرانی رو دارند و شماها مطمئنن از کمنت گذاشتن اونها متوجه از خارج کردن اصل موضوع و کشانیدن اختلاف بین قوم و زبان رو متوجه میشید. |
یکشنبه 28 آذر 1389 |
|
|
jp55 - ژاپن - توکیو
|
مملکت ما خوراکشون 1 کلاغ 40 کلاغه تو ژاپن همش 4 رستوران ایرانی نداریم هه فقط 4 تاش مال 1 نفر بوده خالی نبندین شبتون روز نمیشه من تو ژاپن تو کار عزاداری هستم سوزوندن مرده کار رفیقمه منم مداحی میکنم |
یکشنبه 28 آذر 1389 |
|
|
aria-aria-nl - هلند - روتردام
|
اون سال ها که ژاپن بودم این اقای منفور کشتی گیر و دوستان جوادیه ایش به ژاپن و جامعه ایرانی توی ژاپن جنایتهای کردن که نگو . و ابرویی از ایرانیها بردن که فکر کنم ژاپنیها حالا حالا ها فراموش نکنند. |
یکشنبه 28 آذر 1389 |
|
|
Shomali - ایران - لاهیجان
|
متاسفانه افراد زیادی را درنظر دارم که بخاطر تنگ نظری رژیم غاصب اسلامی استعدادهایشان نابود گشت،خیلی هاشان معتاد شدند! . |
یکشنبه 28 آذر 1389 |
|
|
oghab - فنلاند - هلسینکی
|
محمود کدخدائی نابغه کشتی ایران بود .که به علت بی کفایتی فدراسیون به ژاپن برای فعله گی رفت .در اصل کشور در یک برهه به انانیکه به ژاپن رفتند و پول وارز به کشور اورند بدهکار است .در ضمن ایرانیان خلاف و ادم کشی در بین خودشون انجام دادن .و میدهند .(یاکوزاها ازش حساب می بردند)خدائی شرو وور .سلطان وحشت .بله برایانانی که قاچاقی وارد ژاپن شدند . |
یکشنبه 28 آذر 1389 |
|
|
oghab - فنلاند - هلسینکی
|
ولی درکل بچه های اسکول جوادیه ابروی ایرانی ها رو تو ژاپن بردند . ایرانجین دامه. |
یکشنبه 28 آذر 1389 |
|
|
h.k - دانمارک - اودا
|
بلاخره ازکامنتها.میشودفهمید.که ای ادم ,,زحمت کش,کارکن,تحصیلی,نبوده.هرچه بوده,,برای خودش,,بوده.ولی چون بجای دستگیری وکمک به هموطنان به انهاخیانت میکرده ادم پست وبیشرفی است.وابروی ملتی رالکه دارکرده.اینهابه ایران خیانت میکنند.وقابل بخشش نیستند.ومجازاتشان حبس ابد.اگرکسی به شماخیانت کرد میتوانید ببخشد.ولی به کشورت خیانتکردهرگزبخشیدنی نیست.,,علی,,ع,, |
یکشنبه 28 آذر 1389 |
|
|
Geelongcat - استرالیا - سیدنی
|
یادش بخیر سال 61 جام دانکلوف. از معتبرترین جامهای کشتی بود اون موقع. تیم منتخب ایران یک برنز یک نقره و یک طلا گرفت. نقره و برنز را جویباری و سلیمانی گرفتند. طلا را کدخدایی گرفت. کدخدایی شد عضو 68 کیلوی تیم ملی. اما تیم ملی را از مسابقات جهانی 1983 کشتی نگرفته برگرداندند. چرا ? چون یکی از فرنگی کاران ما با حریفی از اسراییل کشتی گرفته بود. سال بعد هم المپیک 1984 امریکا بود که ما تحریم کردیم. دیگه اسم کدخدایی را ما نشنیدیم. تا اینکه دو دهه بعد گفتند بزرگترین قاچاقچی ژاپن شده. افسوس. |
یکشنبه 28 آذر 1389 |
|
|
mashady - انگلیس - منچستر
|
انقدر یعنی کشتی گرفتن با یه اسرائیلی بد و گناهه . اسرائیلی هم ادمه دیگه . خیلیهاشون مسلمونند . مسیحی هم دارن . ما اصلن چیکار به ملتش داریم . عجب گیری دادن اینها به اسرائیل . |
دوشنبه 29 آذر 1389 |
|
|
1k adame sadegh - کانادا - تورنتو
|
اتیلا - ژاپن - توکیو آینه - انگلیس - لندن benitala - ژاپن - یوکوهاما reza.paris - ایران - تهران .من فقط خواستم بفهمم که گنگهای مواد چه کسانی هستند که متوجه شدم. |
دوشنبه 29 آذر 1389 |
|
|
ناشناس پیر - ژاپن - اوساکا
|
یاد اون قدیمای ژاپن بخیر که همه حتی محمود و داداشش حسین هم برای کار اومده بودند بخیر . البته نه این چرت و پرت هایی را که تو روزنامه ها یا سایتهای ایرانی می نوییسند نبود که ایرانی برای مرده سوزی به ژاپن بره وهرکی این حرفها را میزنه یا نمی دونه یا از سر حسودی میزنه . حالا یه سری جوان از جنگ برگشته ی گشنه هم که ناخواسته وارد کارهای خلاف شدند یه کارهای هم کردند . واما محمود چرا از بچه های قدیمی ناگویا (محسن هداوند - سیامک سنجری - حسین پکنه -محمد سعادت - علی قزوینی - اسی طلا - رضارستمی -ووووو) چرا اخاذی نکرد ویا از بچه های قدیمی توکیو (مجید بچه- نادر جی آر - مسعود فریادشیران - ممد ملوان علی ومحمد پرده یاقوت ووو) چراباج نگرفت . البته خدایش محمود مال این حرف ها نبود حالا چندتا بچه مچه هایی که یه شبه پولدار شده بودند را یقه کرد ولی اینکه حقوق کارگر جماعت را خورده باشد دروغ محض است .الان هم تمام قدیمی های ژاپن توی ایران یا هر کجای دنیا آدمهای پولدار و موفقی هستند واصلا یادشون رفته که یه روزی ژاپن بودند . یا علی بقول ژاپنیها گامباتنه. |
دوشنبه 29 آذر 1389 |
|
|
آینه - انگلیس - لندن
|
1k adame sadegh - کانادا - تورنتو ای ناقلا پس این طوری اسمها رو میفرستی حراست تا ایرانی ها ی خارج حالا به هر عنوانی مثلا مواد فروش دست گیر بشن و در مقابل این هوشیاریت بسته های ساندیس هست که برای قدردانی برات ارسال میشه پس اهلا و سهلا در ضمن کمنت هات با ایدیت خیلی به هم میاند.... |
دوشنبه 29 آذر 1389 |
|
|
1k adame sadegh - کانادا - تورنتو
|
آینه - انگلیس - لندن.اتفاقا اگر این رژیم اسهالی با شما مواد فروشها دست نداشت.تا حالا این جوانان ما رژیم اسهالی را کله پا کرده بودند. |
سه‌شنبه 30 آذر 1389 |
|
|
آینه - انگلیس - لندن
|
1k adame sadegh - کانادا - تورنتو هاها معلومه ساندیس های که برات میفرستند ساندیس اب انگور هست اون هم از نوع چند سال مونده چون چیزهای که مینویسی واقعا که گفتار یک ساندیس خور اب انگور هست. نترس چند روز دیگه تو هم مثل متکی بر کنار میشی و باید برگردی و این بار حداقل یک خوبی که برات داره این هست که ساندیس مونده نمی خوری. |
سه‌شنبه 30 آذر 1389 |
|
|
benitala - ژاپن - یوکوهاما
|
1k adame sadegh - کانادا - تورنتو ...می خواهی ادرس و شماره تلفن ایران و ژاپن رو هم بدم....چی چی رو گنگ می دونی بچه های ژاپن چه سختی هایی کشیدن.اکثرا نسل سوخته هستن...1k adame sadegh - کانادا - تورنتو ..... |
سه‌شنبه 30 آذر 1389 |
|
|
1k adame sadegh - کانادا - تورنتو
|
آینه - انگلیس - لندنbenitala - ژاپن - یوکوهاما همان ساندیس خورهای شما سایه امثال من را با تیر میزنند. احتیاج به ادرس و تلفن هم ندارم چون پرونده همتون رو میزم هست. |
سه‌شنبه 30 آذر 1389 |
|
|
benitala - ژاپن - یوکوهاما
|
1k adame sadegh - کانادا - تورنتو ..بارکلا.زرنگی..ولی من نفهمیدم تو اینوری هستی یا اونوری!!!!!? واضح تربکو برای کی کار می کنی?? هدفت چیه?? |
چهار‌شنبه 1 دی 1389 |
|
|
hospak - ایران - تهران
|
با سلام خدمت دوستانی که از ژاپن کامنت میگذارند همینطور که از آیدی معلومه یکی از اون اسامی نام برده شده در ناگویا هستم .و خیلی خوشحال شدم که بعد این همه سال هنوز هم هستند کسانی که ما را میشناسند و مارا از یاد نبردند و باعرض تشکر از ناشناس پیر اوساکا که یادی از ما کرد ودر جواب اوندسته از دوستانی که به هم تهمت دری وری میزنند باید بگویم که نه بدزد و نه بترس . اگه قرار باشه باچندتا اسم کسی را بخواهند در ایران مجازات کنند که دیگه سنگ روی سنگ بند نمیشه خود اطلاعات رژیم بهتر از همه اسم کسانی را که باید بداند می داند .بعدش هم سیستم برو بچه های ژاپن با تمام دنیا تفاوت داشته و دارد. |
چهار‌شنبه 1 دی 1389 |
|